به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله سید احمد خاتمی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم در درس فقه بیماریهای مسری ، به بررسی مسائل فقهی بیماری کرونا ویروس پرداخت که در ادامه خلاصه متن آن را ملاحظه میکنید؛
سخن پیرامون احکام مربوط به کرونا ویروس بود. درباره تکلیف نماز و وضوی بیماران و پرستاران سخن گفتیم که مانند دیگر بیماران است. اگر توانستند با تمام اجزاء و شرایط بخوانند و در غیر این صورت وضوی معذورین را دارند و با تیمم نماز میخوانند و در صورتی که وضو و تیمم برای آنها ممکن نباشد، فاقد الطهورین خواهند شد.
حکم آنها بنابر نظر مشهور متقدمین و متاخرین سقوط اداء و وجوب قضا است؛ گرچه احوط هر طور میتواند اداء را بخواند و قضای آن را بجا میآورد. اقوال دیگری مطرح هستند. یک قول، یصلی و یعید. قول دیگر، اداء واجب است ولی قضاء واجب نیست. قول سوم، تکلیف او، به مقدار نماز ذکر خداوند را بگوید. غایه المرام صیمری ج5 ص 95-96 اقوالی که در مساله هستند. البته حساب روزه واجب معین مانند جدا است. اگر برای غسل و وضو آب و نیز برای تیمم خاک نداشت روزه اش درست است.
مصرف زکات برای مبارزه با کرونا ویروس
مساله دیگری مطرح است از مراجع تقلید سوال شده «هل یجوز مصرف الحقوق الشرعیة من الزکاة و الخمس فی توفیر الادوات الضروریة للحمایة من الانتقال العدوی من المصابین کالکفوف و الکمامات الطبیة و المواد المنظفة و کذالک الادویة و المستلزمات الاخری مما تمس الحاجة الیها من المکافحة هذا الوباء؟» آیا میشود زکات را صرف اداوات بهداتشی برای مقابله با ویروس مانند تهیه ماسک و دستکش و به اشخاص مبتلا بدهد. آیا جایز است؟
در جواب فرمودند «لا مانع من ان یصرف من سهم سبیلالله من الزکاة و من سهم الامام من الخمس فی ذالک مع رعایة الضوابط الشرعیة» اشکال ندارد از خمس و زکات با رعایت ضوابط شرعیه مصرف کند و معنی ضوابط شرعیه این است که مستحقین دارای شرایط هستند.
موضوع بحث امروز این است، آیا صرف خمس و زکات در ادوات بهداشتی مانند ضدعفونی مسجد و یا تهیه اسباب بهداشتی صرف مستحقین، جایز است؟ مصرف زکات در آیه توبه آمده است. خداوند میفرماید «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاكِينِ وَ الْعَامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقَابِ وَ الْغَارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ.»
زکات به فقراء، مساکین، و کسانی که زکات را جمع آوری میکنند و کسانی که اگر به آنها زکات داده شود، دل آنها متمایل به اسلام میشود و برای آزادی بردهها و بدهکاران و فی سبیلالله داده میشود. سوالی که مطرح میشود مراد از فی سبیلالله چیست؟
مراد از سبیلالله
گرایش عامه و بسیاری از اهلسنت درباره سبیلالله، تمرکز روی جهاد است. در کتاب احکام السلطانیة ماوردی که شافعی مذهب است؛ میگوید: سهم سبیلالله تعالی و هم الغزاة یدفع الیهم من سهمهم قدر حاجتهم فی جهادهم.[1] و در کتاب احکام السلطانیة ابی یعلی، حنبلی مذهب است میگوید: اما سهم سبیلالله فهم الغزاة.[2] بیشتر تاکید عامه بر این است که سبیلالله انصراف به غزات و رزمندگان دارد. خداوند میفرماید: ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً. البته برخی از عامه منحصر در جهاد نکردند.
در هر چیزی که مایه قرب به خداوند باشد گفته اند جایز است مصرف بشود. از احمد حنبل نقل شده «لا یصرف منها فی الحج و به قال مالک و ابو حنیفه و الثوری و الشافعی، لان سبیلالله عند الاطلاق انما ینصرف الی الجهاد فان کان ما فی القرآن من ذکر سبیلالله انما ارید به الجهاد الا الیسیر.
نظریه امامیه
گرایش خاصه و شیعه درباره سبیلالله، شامل هر کار خیر عمومیاست؛ اما کار خیر خصوصی مراد نیست. شیخ طوسی در کتابهای خود میفرماید مثلا در الخلاف: سبیلالله یدخل فیه الغزاة فی الجهاد و الحاج، و قضاء الدبون عن الاموات و بناء القانطر و جمیع المصالح.[3] و در مبسوط همین مطالب را میفرماید: و یدخل فی سبیلالله معونة الحاج و قضاء الدیون عن الحی و المیت و جمیع سبل الخیر.[4]
در کتاب الاقتصاد که از کتابهای فقهی مختصر شیخ طوسی است میفرماید: و فی سبیلالله هو الجهاد و یدخل فیه جمیع مصالح المسلمین. سید مرتضی در الانتصار میفرماید: و معنی فی سبیلالله الطریق الی الطریق الی ثوابه و الوصلة الی التقرب الیه.[5] یعنی هرچیزی که سبب تقرب به خداوند بشود. ابن براج در المهذب میگوید: اما سبیلالله هو الجهاد و ما فیه من الصلاح للمسلمین مثل عمارة الجسور والقناطر و ما جری مجری ذالک. در مجمع البیان ذیل آیه و هو الجهاد بلاخلاف.[6]
استاد: منکر این معنی نیستم ولی محدود در جهاد نیست. و یدخل فیه عند اصحابنا جمیع مصالح المسلمین. محقق در شرایع میفرماید: و فی سبیلالله هو الجهاد خاصة و قیل یدخل فیه المصالح کبناء القناطر و الحج و مساعدة الزائرین و بناء المساجد فهو الاشبه.[7] یعنی اشبه به قواعد است. بنابراین گرایش عمومی فقهای شیعه، سبیلالله یک معنای عام است. در مختصر النافع که مختصر شرایع الاسلام است؛ میگوید: کل ما کان قربة او مصلحة کالحج و الجهاد و بناء القناطر وقیل یختص بالجهاد.[8] این قیل نظر عامه است.
ابن حمزه طوسی در کتاب الوسیلة میگوید: فی سبیلالله الجهاد والرباط والمصالح و سبیل الخیر[9]. علامه در القواعد میگوید: هو کل مصلحة کبناء القناطر و عمارة المساجد و اعانة الزیائرین و مساعده المجاهدین.[10] در کتاب لمعه شهید اول میفرماید: و فی سبیلالله هو القرب کلها.[11]
تمام چیزهایی قربت و در راه خداوند است. در کتاب الجمل و العقود میگوید: و هو الجهاد و ما جری مجراه. در من لایحضره الفقیه میگوید: و هو سبیلالله فی الجهاد. در کتاب اشارة السبق میگوید: و هو الجهاد الحق.
جمع بندی دو نظر این است که گرایش عمومی فقهای اهل سنت تمرکز روی جهاد است ولی گرایش عمومی فقهای شیعه جهاد و غیر جهاد است. بنابراین تردیدی نیست که خرج سبیلالله در جهاد جای شک و شبهه نیست. لکن شیعه میگوید تمرکز در جهاد نکنید.
سید یزدی در العروة الوثقی میفرماید: السابع: سبيلاللّه ، و هو جميع سبل الخير كبناء القناطر و المدارس و الخانات و المساجد و تعميرها، و تخليص المؤمنين من يد الظالمين و نحو ذلك من المصالح، كإصلاح ذات البين، و دفع وقوع الشرور و الفتن بين المسلمين، و كذا إعانة الحجّاج و الزائدين و إكرام العلماء و المشتغلين مع عدم تمكّنهم من الحجّ و الزيارة و الاشتغال و نحوها من أموالهم، بل الأقوى جواز دفع هذا السهم في كلّ قرية.[12]
مراد از ظالم مثلا در دادگاه طاغوت وکیل بگیرد برای دفاع از مظلوم که پول ندارد وکیل قوی بگیرد. بنابراین قدر متیقن از ظالم دستگاه ظلم است که یک عالم دینی یا غیر عالم دینی را دست گیر کند و برای دفاع در مقابل ظالم پول گرفتن وکیل گرفتن را ندارد. بنابراین شامل ظلم شخصی نمیشود. از موارد سبیلالله اصلاح ذات البین است امام صادق علیه السلام به مفضل داد که اگر اختلاف و دعوای بین دو شیعه با صرف پول بر طرف میشود پول را برای حل دعوا مصرف کند.
مفضل هم گفت که امام صادق علیه السلام پول را برای رفع اختلاف بین مومنین داده است. از دیگر موارد سبیلالله دفع شر و فتنه است و نیز از مصادیق بارز سبیلالله کمک به حجاج و زائرین عتبات مقدسه است. نیز از موارد سبیلالله اکرام علماء و مشتغلین به علم است. البته این مورد در صورتی که برای زیارت رفتن تمکن مالی نداشته باشند اما اگر تمکن مالی داشته باشد نمیتوان از سبیلالله به آنها داد. و نیز طلبه اگر تمکن مالی داشته باشد نمیتوان از سبیلالله به او بدهند.
امام راحل در تحریر میفرماید: السابع: فی سبیلالله و لایبعد ان یکون هو المصالح العامة للمسلمین و الاسلام کبناء القناطر وایجاد الطرق و الشوارع و تعمیرها و ما یحصل به تعظیم الشعائر و علو کلمة الاسلام او دفع الفتن و المفاسد عن حوزه الاسلام بین القبیلتین من الملسمن و اشباه ذالک لا مطلق القربات کالاصلاح بین الزوجین و الوالد و الولد.[13]
بنابراین کارهای خیر دو جور است مانند دعوای بین زن و شوهر یا بین پدر و پسر. امام راحل تصریح میکند که در مصالح شخصی نمیتوان از سبیلالله به آنها بدهد. و دیگر علما سبیلالله را تقیید به مصالح عامه کردهاند. سید در عروه میفرماید: بل الأقوى جواز دفع هذا السهم في كلّ قرية.
مرحوم بروجردی میفرماید: اذا کانت من المصالح العامة الدینه و سید عبدالهادی شیرازی تعبیر به مصالح نوعةً میکند. لذا مصالح فردی نباید باشد. مرحوم حکیم میفرماید: لها نوع من الاهمیة الشرعیة. مرعشی میفرماید: الاولی تقییدها کونها من المصالح العامة. آیت الله فاضل لنکرانی میفرماید: مع کونها من المصالح العامة للاسلام والمسلمین و لایشمل المصالح الجزئیة کالاصلاح بین الزوج و الزوجة مثلا.
بنابراین کارهای خیر دو جور است یکی کارهای خیر فردی و کارهای خیر جمعی است و مبارزه با کرونا از مصالح نوعیه است و دادن ماسک و دستکش به یک شخصی از مصالح نوعیه است چون اگر به او ماسک ندهد موجب سرایت آن به دیگران میشود. آیتالله سیستانی نیز تصریح به جواز دارند بخاطر همین مبنا است که از مصالح عمومیاست. بنابراین مهار کردن این ویروس از مصالح عمومی است و شامل ضد عفونی کردن مسجد و مصلاهای نماز جمعه به ویژه جلسات مذهبی میشود و نیز شامل امکانات بهداشتی که در اختیار نمازگزاران قرار داده شود.
انتهای پیام/
پی نوشت؛
[1] الأحكام السلطانية، الماوردي، ج1، ص123.
[2] الأحكام السلطانية، ابن الفراء، أبو يعلى، ج1، ص133.
[3] الخلاف، الشيخ الطوسي، ج4، ص236.
[4] المبسوط في فقه الإمامية، الشيخ الطوسي، ج1، ص252.
[5] الانتصار في انفرادات الإمامية، السيد الشريف المرتضي، ج1، ص224.
[6] المهذب، القاضي ابن البراج، ج1، ص169.
[7] شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام -ط اسماعیلیان)، المحقق الحلي، ج1، ص150.
[8] المختصر النافع في فقه الامامية، المحقق الحلي، ج1، ص59.
[9] الوسيلة، ابن حمزة الطوسي، ج1، ص128.
[10] قواعد الأحكام، العلامة الحلي، ج1، ص350.
[11] اللمعة الدمشقية، الشهيد الأول، ج، ص53.
[12] العروة الوثقى، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج2، ص316.
[13] تحرير الوسيلة، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص338.