به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله علی اکبر رشاد، رییس شورای حوزههای علمیه استان تهران در جلسه چهاردهم «درس خارج فقه مهندسی ژنتیک و جنگ بیولوژیک» که به صورت مجازی برگزار شد، به تأثیر عرصههای جدید مهندسی ژنتیک بر ابواب فقه پرداخت که متن آن بدین شرح است؛
بحث ما درباره حکم اولی مهندسی ژنتیک بود؛ پارهای از آیات به طور مطلق و عام کار علمی در قلمرو موجودات و کائنات را تجویز و تشویق میکرد. برخی دیگر از آیات نیز بررسی مورد خاصی از قلمرو موجودات را بیان میکرد و مورد سوم آیاتی بود که برخی برای ممنوعیت مهندسی ژنتیک به آن تمسک میکردند.
ادله سنت
همانگونه که در قرآن آیات فراوانی در زمینه ترغیب به تحصیل علم به صورت مطلق داریم و بلکه لحن برخی از آیات ایهام به وجوب و الزام دارد، در روایات نیز این گونه است. اصولا در فرهنگ وحیانی و کلمات معصومین(ع) در زمینه تحصیل دانش و کوشش برای پی بردن به قوانین هستی، بسامدی شگفت آوری وجود دارد و فراوانی این دسته از آیات از امتیازات اسلام است. قطعا هیچ دین و آیینی به اندازه اسلام در این زمینه غنی نیست.
در روایات در زمینه علم اندوزی، پژوهش، تحقیق و... قطعات و فقرات فراوانی داریم. یکی از کتابهای اصیل ما اصول کافی است. در جلد اول این کتاب نخستین باب فضل العلم است. در این باب با دهها روایت صحیح السند و در مجموع موثق مواجه هستیم که از آنها میتوان جواز و بلکه لزوم کار علمی و همچنین ارزش ذاتی و ارزش ثانویه برخی از علوم تمسک کرد.
عنوان نخستین باب کتاب شریف کافی «باب فرض العلم و وجوب طلبه و الحث علیه» است. نخستین روایت از امام صادق(ع) به نقل از نبی اکرم(ص) است که میفرمایند «طلب دانش بر هر مسلمانی فرض(فریضه) است، براستی خدا دانش جویان را دوست دارد.» یعنی تعبیر درباره علم در این روایت در وزان تعبیریست که درباره واجبات شرعیه آمده است.
همانگونه که گفته میشود نماز بر هر مسلمانی واجب است، گویی تحصیل علم هم بر هر مسلمانی فریضه است. در روایت دوم باب نخست کتاب شریف کافی آمده؛ امام ششم(ع) فرمودند «طلب دانش فریضه است.»
روایت سوم نیز میفرماید «از ابوالحسن(امام هفتم)(ع) سؤال شد که: رواست برای مردم ترک پرسش از آنچه بدان نیاز دارند؟ فرمودند: نه.» البته ممکن است فردی بگوید این روایت در مسائل شرعی ظهور دارد، ولی میتوان گفت این موضوع اطلاق دارد. یعنی نمیتوان ادعا کرد این تعبیر حصر در مسائل شرعی دارد بلکه میتوان از اطلاق آن استفاده کرد هر آن چه بشر بدان نیاز دارد باید بپرسد.
حتی حسب ادعایی که امروز میشود اگر زیست فناوری در زندگی انسان جزو ضروریات شد، مثلا میگویند اگر زیست فناوری سبز را توسعه ندهیم به لحاظ تغذیه دچار مشکل میشویم، در این جا نیز بشر باید به دنبال این موضوع برود.
نتیجه این که جزء بدیهیات تعالیم دینی و فرهنگ اسلامی است که فرد باید نسبت به فراگرفتن و کشف حقایق، قوانین و قواعد هستی و حیات تلاش کند و بلکه در حد ضرورت و اضطرار به مرتبه وجوب و حکم وجوبی میرسد.
ادله عقلیه
به نظر میرسد هیچ دلیل عقلی انسان را از ورود در کشف قوانین و قواعد حاکم بر حیات و هستی منع نمیکند. همچنین به نحو ایجابی عقل، انسان را به تلاش برای کشف قوانین و کاربرد قوانین تشویق میکند.
آیه قرآن میفرماید «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ؛ آیا آنهایی که میدانند با آنهایی که نمیدانند برابرند؟» هر چند این آیه قرآن است ولی در ادله عقلیه نیز کاربرد دارد. در این آیه هم ارزش علم آموزی و ارزش کسی که به دنبال علم میرود، بیان شده است.
آیه به صورت پرسشی آمده، یعنی خداوند متعال عقل آدمی را در این باره به داوری فراخوانده است. معنای آیه این میشود که به مدد عقل میتوان ارزش علم، تحقیق و پژوهش را اثبات کرد.
همچنین میتوان به فطرت آدمی نیز تمسک کرد. مگر فطرت آدمی کمال خواه، حقیقت جو، کنجکاو و به دنبال کشف حقایق و تحصیل علم نیست؟ در نتیجه به حکم مقتضای فطری و ذاتی خلقت آدم، میتوانیم بگوییم تحصیل علم لازم و مطلوب است.
ما با چهار دسته قواعد شامل نظری، اخلاقی، اصولی و فقهی در قلمرو معرفت دینی مواجه هستیم و در هر قسمی از فقه خوب است که انواع این چهار دسته قواعد و زیر ساختهها که میتوانند در بررسی فروع فقهی آن قسم از فقه به کار بروند، مورد بحث قرار گیرند. اینها در جای جای مباحث مربوط به زیست فناوری و فروع فقه آن میتواند به کار آید و گره گشا باشد.
قاعده نخست: انسان از طرف خدا وظیفه دارد که پیشرفت، توسعه و تمدن را پدید بیاورد. خداوند متعال مایل نیست انسان بدوی مانده و زندگی کند، بلکه در وجود انسان ظرفیت و تواناییهای بالایی قرار داده است، همچنین او را به تکامل و ترقی موظف ساخته است. میخواهد بشر به مثابه یک تکلیف طبیعی و تکوینی و تشریعی موظف باشد برای تلاش کردن در راه پیشرفت، تلقی، عمران زمین، پدید آوردن تمدن و... . این در حقیقت در تفکر دینی یک اصل درباره انسان است.
در قرآن آمده «وَإِلىٰ ثَمودَ أَخاهُم صالِحًا ۚ قالَ يا قَومِ اعبُدُوا اللَّهَ ما لَكُم مِن إِلٰهٍ غَيرُهُ ۖ هُوَ أَنشَأَكُم مِنَ الأَرضِ وَاستَعمَرَكُم فيها فَاستَغفِروهُ ثُمَّ توبوا إِلَيهِ ۚ إِنَّ رَبّي قَريبٌ مُجيبٌ؛ و بسوی قوم «ثمود»، برادرشان «صالح» را(فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبید، سپس به سوی او بازگردید، که پروردگارم(به بندگان خود) نزدیک، و اجابتکننده(خواستههای آنها) است!»
با ایستادن که زمین آباد نمیشود، بلکه باید تلاش کرد. ولی آیا این کار بدون تحقیق، بررسی و کشف قوانین حاکم بر هستی محقق میشود؟ آیا مستلزم آن نیست که انسان به پژوهش پرداخته و قوانین را کشف کند؟
ما این اصل را قبول داریم که اسلام دین ترقی، تکامل و تمدن سازی است. علم هم بخشی از تمدن است و هم ابزار و امکان تأسیس و توسعه تمدنی است. مگر میتوان بدون علم و تحقیق تمدنی را پدید آورد؟
اگر ما به این قاعده معتقد هستیم و میدانیم که اسلام دین رکود، ایستادگی، توقف و بدوی نیست بلکه دین حرکت، تمدن و هزاره و علم است و اگر بپذیریم که خدا بشر را به تحصیل این ارزشها موظف کرده است، میتوانیم به این تمسک کرده و از باب لزوم محقق ساختن پیشرفت و توسعه و پدید آوردن هزار و تمدن انسان را موظف بدانیم به تحقیق، پژوهش و کشف قوانین و قواعد. با تمسک به این مسأله نه تنها میتوان جواز را اثبات کرد بسا بتوان لزوم را از این قاعده استفاده کرد.
در مجموع به برخی قواعد نظری، اخلاقی، فقهی و احیاناً اصولی نیز میتوان برای اثبات جواز مطالعه و تحقیق برای کشف قواعد و قوانین حاکم بر حیات و زیست تمسک کرد.
انتهای پیام/