تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : ۱۰ خبر اول, اخبار, اقتصاد, برگزیده ترین ها, عرصه اقتصاد و تمدن, گزارش, مشروح خبرها
شماره : 28249
تاریخ : ۳۱ خرداد, ۱۴۰۱ :: ۱۶:۱۲
ماهیت و روش متفاوت تولید در اسلام و سرمایه‌داری گزارشی از چهل‌وپنجمین نشست اقتصادنا؛ تولید؛ مقیاس تمایز اقتصاد دانش‌بنیان اقتصاد اسلامی و مقاومتی با اقتصاد دانش‌بنیانی تمدن مدرن/ ما ناچار به انجام نوآوری و ابتکارات در زمینه دانش فنی هستیم فرایند بومی سازی تولید انبوه برای کشور ما امکان پذیر نمی‌باشد؛ زیرا با تعالیم دینی ما در تضاد جدی قرار دارد و عوارض زیادی ایجاد می‌کند پس ما ناچار به انجام نوآوری و ابتکارات در زمینه دانش فنی هستیم تا بتواند با شرایط اقتصادی ما همراه‌تر باشد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ نشست 45 اقتصادنا با موضوع «ماهیت و روش متفاوت تولید در اسلام و سرمایه‌داری» برگزار شد.

در این نشست علمی دکتر علی سعیدی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه قم، به تبیین ماهیت و فرایند تولید پرداخت و ضمن اشاره به اشکالات و چالش‌های تولید به روش سرمایه‌داری، به بیان مؤلفه‌هایی از تولید در اقتصاد اسلامی و ضرورت جهش تولید پرداخت.

مهم‌ترین محورهای مطرح شده در نشست؛

مسئله تولید صرفاً یک مسئله فنی و عملیاتی نیست بلکه مسئله‌ای است هنجاری و تحت تأثیر ارزش‌ها.

تاثیر نگاه ایدئولوژیک در اولویت‌بندی رفع نیازها

انگیزه احیاء منابع به‌جای سودطلبی در تولید اسلامی

تولید ناخالص ملی؛ نماد قدرت اقتصادی

توانمندی اقتصادی در گرو جهش تولید و نه فقط رونق تولید

فاصله‌گیری از رویکرد مصرف‌گرایانه و حرکت به سمت تولید دانش‌بنیان

مقیاس تولید؛ وجه تمایز اقتصادهای دانش‌بنیان در ایران و غرب

وظیفه طلاب و دانشجویان برای تاثیرگذاری و کمک به جهش تولید

فرهنگ‌سازی در جهت تقویت بنیان‌های تفکر تولیدمحور

چالش‌های تولید انبوه

آیا تولید انبوه با آموزه های اقتصاد اسلامی سازگار است؟

گزارش تفصیلی 45مین نشست تخصصی اقتصادنا

چهل و پنجمین نشست تخصصی اقتصادنا و اولین نشست از سلسله‌نشست‌های «تولید در الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت» از سوی هیئت اندیشه‌ورز اقتصاد و الگوی پیشرفت اسلامی معاونت پژوهش حوزه علمیه خراسان، در  اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۱ به‌صورت مجازی برگزار شد.

در این نشست علمی دکتر علی سعیدی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه قم، به تبیین ماهیت و فرایند تولید پرداخت و ضمن اشاره به اشکالات و چالش‌های تولید به روش سرمایه‌داری، به بیان مؤلفه‌هایی از تولید در اقتصاد اسلامی و ضرورت جهش تولید اشاره و تأکید کرد: مسئله تولید صرفاً یک مسئله فنی و عملیاتی نیست بلکه در تعریف و ارزش‌گذاری آن ارزشها، هنجارها و جهت‌گیری‌های ارزشی بسیار پررنگ و تاثیرگذار هستند. ذیلا گزارش تفصیلی این نشست به مخاطبان گرامی تقدیم می‌گردد.

تولید؛ مسئله‌ای چند وجهی

با توجه به غلبه تحلیل تکنیکال در اقتصاد و بالاخص حوزه تولید، در نگاه اولیه ارائه یک نظریه اقتصادی نامانوس به نظر برسد ولی اگر از این سطح عملیاتی بالاتر بیاییم متوجه ذو ابعاد بودن مسئله تولید خواهیم شد و نمی‌توان بدون در نظر گرفتن این ابعاد، زوایا و ماهیت آن، به‌راحتی از مسئله تولید گذشت؛ به‌طور مثال در تعریف ساده‌ای از تولید می‌توان گفت تولید یعنی فرایند ایجاد ارزش افزوده و ثروت. یا اینکه تولید را انجام یک عمل انسانی روی منابع طبیعی در جهت رفع یک نیاز بشر دانست و یا بُعد مبادلاتی آن به‌طوری که مردم بر اثر علل مختلف مانند نیاز یا سلایق مختلف حاضرند برای محصول تولید شده مبلغی را پرداخت کنند.

نظریه ارزش؛ مقدمه نظریه تولید

آیا صرف اینکه مردم حاضر باشند برای تولیدات ما پول پرداخت کنند به معنی این است که کالای ما ارزشمند است؟ ملاک تعیین ارزشمندی کالا چیست؟ آیا فایده‌مندی و رفع نیاز است یا در جهت ایجاد قدرت جدید برای خودمان ولو اینکه نیازی را رفع نکند؟

کلاسیک‌ها معتقد بودند میزان کار انجام شده بر روی محصول، ملاک ارزش‌گذاری است. البته این نظریه مثال‌های نقض متعددی هم‌چون کالاهای تجملاتی و معمای آب و الماس دارد.

تاثیر نگاه ایدئولوژیک در اولویت‌بندی رفع نیازها

آیا اینکه تولید هر نیازی را به هر نحوی و در هرسطحی تامین کند تولید نامیده می‌شود یا نیازها دسته‌بندی و مراتب دارند؟ و اینکه چه چیزهایی را به عنوان نیاز در نظر می‌گیریم.

در نظام مدرن غربی، نیازهای معنوی انسان اساساً رد می‌شوند یا توجه چندانی به تامین آن نیازها در بخش عمومی نمی‌شود. از سوی دیگر در نگاه‌های دینی، اساسا نیاز به مواردی که تولید و مبادله آن‌ها حرام است به رسمیت شناخته نمی‌شوند و حکومت اسلامی دغدغه‌ای در تامین این نیاز برای خود قائل نیست. به همین ترتیب است نحوه چگونگی تعریف مبادله و نقش پول در مبادله و چگونگی ارزش‌گذاری، نقش انحصارات در تعیین ارزش مبادله و نقش رقابت، تعاون و انصاف در مبادله….

بنابراین مسئله تولید یک مسئله فنی و عملیاتی نیست و در تعریف و ارزش‌گذاری آن ارزشها، هنجارها و جهت‌گیری‌های ارزشی بسیار پررنگ و تاثیرگذار هستند و داشتن نظریه‌ای در باب تولید، مقدمه ورود به حوزه اقتصاد و صحبت پیرامون تولید می‌باشد.

چهار مرحله اساسی در فرایند تولید

چهار مرحله اساسی در فرایند تولید از سرآغاز تا رسیدن به محصول خروجی عبارتند از:

۱. انگیزه

۲. اطلاعات

۳. دانش فنی

۴. نوآوری

انگیزه؛ سرآغاز و جهت دهنده تولید

انگیزه نقطه شروع کار است و کل فرایند تولید را جهت‌دهی می‌کند. ممکن است انگیزه ما مبتنی‌بر نفع شخصی باشد مانند کاری که در اقتصاد لیبرالی صورت می‌گیرد؛ باتوجه به این نوع انگیزه، نیاز به اطلاعات کاربردی و عملیاتی داریم که مثلا از کجا می‌شود مواد اولیه را به ارزان‌ترین قیمت ممکن بخریم و محصولات را به گران‌ترین قیمت ممکن بفروشیم؟

تلفیق این دو خصوصیت منجر به ایجاد دانش فنی‌ای می‌شود که بیشترین سودآوری را با کمترین هزینه برایمان به ارمغان می‌آورد. به‌طورمثال دنیا به سمت انقلاب صنعتی و تولید انبوه پیش می‌رود و دانش فنی از نقش صرفا ابزاری خود خارج می‌شود.

انگیزه احیاء منابع به‌جای سودطلبی در تولید اسلامی

انتقال علوم از جهان اسلام به اروپای قرن ۱۶و۱۷ و ترجمه کتب دانشمندان اسلامی باعث پیشرفت و تکامل دنیای غرب شد که منجر به انقلاب صنعتی شد.

حال سوال مهمی که پیش می‌آید این است که چرا در جوامع اسلامی با وجود داشتن این دانش‌ها و علوم، جوامع به سمت انقلاب صنعتی پیش نرفتند؟

پاسخ اجمالی به این پرسش این است که تفاوت در انگیزه‌های تولید نقطه تمایز جوامع اسلامی و جوامع اروپایی است.

در اسلام به‌جای وجود انگیزه نفع شخصی، اولا و بالذات انگیزه احیاء منابع طبیعی موضوعیت دارد نه تسخیر منابع طبیعی در جهت کسب اکثر سود. البته در اسلام کسب سود مردود نمی‌باشد بلکه انگیزه اصلی و داعی ما در فرایند تولید، احیاء منابع طبیعی است نه سودآوری.

درجهت ادامه فرایند تولید با انگیزه احیا، اطلاعات بنیادینی مورد نیاز است که ما را در جهت بارورتر کردن زمین نه کشیدن شیره‌جان آن یاری نماید. همچین نحوه تعامل ما با عوامل تولید مخصوصا کارگران را تعیین می‌کند که چگونه می‌تواند موجب پر برکت شدن محصول گردد.

نگاه مادی‌گرایانه به تولید باعث می‌شود تاثیر عوامل معنوی همچون صدقه و وقف در فرآورده ما ملاحظه نشود. ولی در نگاه اسلامی این انفاقات موجب رشد و برکت محصول نهایی ما می‌شود که حتی بعضا ابزارآلات مدرن قادر به انجام کار مشابهی نخواهند بود. بر این اساس نباید تولید ما بنجل‌، زیان‌رسان و استثمارگرایانه باشد بلکه باید در جهت رفع نیازهای واقعی جامعه تولید گردد.

دانش فنی حاصل از انگیزه احیا، تکنولوژی‌ای نوربنیان است که حیات و رشد ایجاد می‌کند برخلاف دانش فنی غربی که بر انگیزه منفعت شخصی استوار است و ناربنیان است که موجب ایجاد شکاف طبقاتی در جوامع می‌گردد.

تولید ناخالص ملی؛ نماد قدرت اقتصادی

در فضایی که با غلبه تمدن مادی مدرن مواجه هستیم، مسئله تولید اقتصادی تبدیل به ملاک قدرت اقتصادی کشورها شده است و مبنای مقایسه کشورها، میزان تولید آن‌هاست از همین رو ایالات متحده آمریکا را اقتصاد اول دنیا می‌نامند زیرا تولید ملی آن از باقی کشورها بیشتر می‌باشد نه اینکه در همه شاخص‌های اقتصادی پیشتاز باشد. موید کلام ما نیز کشورهایی هستند مانند قطر،کویت و لوکزامبورگ که بالاترین درآمد سرانه را دارند ولی هیچ‌جایی در بین کشورهای ابرقدرت‌ اقتصادی ندارند.

توانمندی اقتصادی در گرو جهش تولید

در جهت دنبال نمودن اهداف جمهوری اسلامی باید از حیث اقتصادی قدرت کافی و وافی داشته باشیم، این مسئله زمینه‌ساز پرداختن به امر مهم جهش تولید شده است.

بعد از شکل‌گیری انگیزه ما به ‌سمت جهش تولید، برای افزایش تولید نیاز به اطلاعات و مقیاس داریم سپس نوبت به دانش فنی لازم برای جهش تولید می‌رسد.

پیرامون این بحث سوالاتی پدید می‌آید که آرا در آن اختلافی می‌باشد؛  آیا برای محقق شدن جهش تولید باید از تکنولوژی غربی استفاده کنیم و در حکم مصرف‌کننده دانش فنی غرب باشیم که به‌خودی خود موجب وابستگی فنی کشور شود یا به دانش فنی بومی و اشتغال‌آفرین مراجعه نماییم.

جبران ضعف اقتصادی در مذاکرات بواسطه قدرت سیاسی و فرهنگی

طرفین مذاکرات ۱+۵ با ایران دارای سهم‌ بالایی قریب به (۶۰%) از تولید کل جهانی هستند ولی ایران حدودا سهم نیم درصدی از تولید کل دنیا را دارد! با این سطح از تولید ناخالص داخلی نمی‌توانیم به لحاظ اقتصادی اثرگذاری خاصی داشته باشیم. پس مقیاس جهش تولید یعنی تبدیل این نیم درصد به پنج درصد از تولید کل جهان نه رشد ده و بیست درصدی نسبت به اقتصاد خودمان. به‌طور مثال در مذاکرات برجام، ضعف ما در قدرت اقتصادی و تولید موجب شده است که از قدرت سیاسی و فرهنگی خود هزینه کنیم تا  اقتصاد را سرپا نگه داریم.

دومین مرحله؛ اطلاعات مورد نیاز در فرایند تولید

عمیق‌تر که به اقتصاد کشور می‌نگریم با ظرفیت‌های متعددی در کشور مواجه می‌شویم از قبیل نیروی کار بی‌شمار، انواع منابع طبیعی، نیروی انسانی تحصیل کرده و بازار تقاضای ۸۰ میلیونی که در نوع خودش قدرت اقتصادی خوبی محسوب می‌شود و علاوه بر این تقاضای داخلی، بازار تقاضای کشورهای هم‌مرز با ما نیز حائز اهمیت است؛ زیرا هرچه ما درکشور تولید کنیم، کشورهای هم‌مرز ما نیز به آن نیاز دارند که در مجموع یک بازار ۶۰۰ میلیونی از تقاضا را در اختیارمان می‌گذارد.

از دیگر مصادیق ظرفیت‌های موجود مستعد می‌توان به توان نوآورانه در حوزه‌های مختلف دانش‌های فنی و ظرفیت برای بومی‌سازی آن‌ها، ظرفیت‌های بازسازی جاده ابریشم و محیط نهادی کشور اشاره نمود.

یکی دیگر از ظرفیت‌های موجود و باارزش کشور ایران، دستیابی به اتحاد ملی فراگیر، باثبات و کم‌نظیر در حکومت جمهوری اسلامی و عدم وابستگی به روس و انگلیس و محیا بودن بسترهای  جهش تولید است.

فاصله‌گیری از رویکرد مصرف‌گرایانه و حرکت به سمت تولید دانش‌بنیان

وجود یک نگاه رایج در اقتصاد دانش‌بنیان بحث حول محور فناوری‌های مدرن و جدید است که عمدتا در بستر فناوری ارتباطات و اطلاعات مطرح می‌شود. در نگاه عموم دانش‌بنیان یعنی هرچه از بستر اینترنت استفاده کنید اقتصاد دانش‌بنیان‌تر خواهد بود که موسسات با صبغه مهندسی به این نگاه دامن می‌زنند.

اما آن چیزی که ما در اقتصاد اسلامی به‌عنوان دانش فنی تولید به آن نیاز داریم باید دارای خصیصه‌هایی متفاوت از رویکرد مصرف تکنولوژی‌های غربی باشد. بنابراین ما نیاز به دانش‌های فنی و بومی متناسب با زیرساخت‌های فرهنگی و اجتماعی ایران داریم. به بیان دیگر متخصصین ما بجای اینکه تکنولوژی‌های به‌روز در غرب را رصد کنند تا آن‌ها را تحت عنوان دانش بنیان کردن اقتصاد، فورا به کشور وارد نمایند، باید به فکر ارائه راه‌حل‌هایی مبتنی‌بر علم و تجربه برای حل مشکلات تولید کشور باشند.

مقیاس تولید؛ وجه تمایز اقتصادهای دانش‌بنیان در ایران و غرب

تمایز اقتصاد دانش‌بنیان اقتصاد اسلامی و مقاومتی با اقتصاد دانش‌بنیانی که در فضای تمدن مدرن ایجاد می‌شود در مقیاس تولید می‌باشد. تکنولوژی غربی مبتنی‌بر انگیزه نفع شخصی و سودگرایی، در دل خودش گرایش به سلطه و استفاده حداکثری از منابع طبیعی و عوامل تولید را دارا می‌باشد و برای تحقق این امر متمایل به سمت تولید انبوه و تکاثر ثروت برای افزودن به مقیاس تولید شده است.

در واقع انقلاب صنعتی حاصل پیشرفت جبری تاریخ، علوم و فنون نبوده است بلکه حاصل انتخاب اروپایی‌هایی بوده است که با انگیزه کسب بیشترین ثروت ممکن از اطلاعات و دانش‌های موجود استفاده کردند و تکنولوژی مدرن را مبتنی بر شیوه تولید انبوه ایجاد کردند.

اگر براساس نیازهای روز، جهش تولید را انگیزه قرار دهیم و به‌دنبال محقق کردن این انگیزه، از مجرای اطلاعاتی مورد نیاز، ظرفیت‌های موجود در اقتصاد و دانش‌فنی سازگار با ساختار فرهنگی و اجتماعی ما به قضیه وارد شویم مشاهده می‌کنیم که تولید انبوه با اقتضائاتی که دارد و فضای فرهنگی که ایجاد می‌کند، هیچوقت نمی‌تواند در زندگی جامعه مسلمان ایرانی به‌طور درون‌زا شکل بگیرد. از زمان قاجار رویکرد ما همیشه وارد کردن تکنولوژی از غرب بوده است ولی در حکومت جمهوری اسلامی درصدد این بودیم که به مرزهای دانش برسیم و بتوانیم تغییری در این دانش فنی متناسب با زیست بوم خودمان ایجاد کنیم.

فضای تولید انبوه بخاطر ابعاد مختلف و چالش‌هایی که ایجاد کرده با اقتصاد اسلامی موردنظر ما سازگاری ندارد. ما بجای شیوه تولید تکاثری که مبتنی بر انباشت ثروت و تکنولوژی است، باید به دنبال تولید تکثیری یا شیوه تولید مردمی برویم؛ زیرا در این روش برخلاف شیوه تولید انبوه که یک نفر به‌عنوان کارخانه‌دار داریم و تعداد زیادی از مردم به‌عنوان اجیر و مزد بگیر او هستند، به مردم آزادی عمل بیشتری می‌دهیم. بعلاوه ما در فضای تعالیم دینی اسلام، با کراهت اجیر شدن مواجه هستیم و این نوع شیوه تولید تکاثری مردم را ناچار به پذیرفتن این کراهت می‌کند‌.

تولید تکاثری نیاز به تکنولوژی گران قیمت دارد و تهیه آن زمانی به‌صرفه است که در مقیاس زیادی تولید صورت بگیرد ولی اگر به سمت شیوه‌های تکثیری و تولید در مقیاس خرد و تعداد زیاد برویم مثلا بجای داشتن دو تولیدکننده کلان در خودروسازی با تولید انبوه جهت به‌صرفه شدن تولید، شروع به ترویج شکل‌گیری کارگاه‌های بی‌شمار خودروسازی با تولید محدود نماییم به تولید سالم‌تری خواهیم رسید. البته این شیوه در سایر کشورها نیز مسبوق به سابقه بوده است مانند پالایشگاه‌های خرد در کشور روسیه و کارگاه‌های تولید فولاد در هندوستان حتی خودروسازی‌های محلی در کشورهای اروپایی.

بنابراین سرمایه‌گذاری ما در تولید باید به سمت ایجاد شیوه‌های تولید مردمی باشد که هم در مقیاس خرد به صرفه باشد که مستلزم دستیابی به دانش ‌فنی متناسب و به‌صرفه برای واحدهای خرد باشد و هم ضامن کسب سود عرفی و منطقی باشد.

گام آخر در فرایند تولید؛ مواجهه با تعارض منافع و انحصارطلبی‌ها

بعد از دست‌یابی به دانش فنی و تبدیل شدن به قدرت اقتصادی و عرضه محصولات تولید شده، تازه وارد ماجرای پیچیده اقتصاد سیاسی جهش تولید می‌شویم؛ زیرا کشورهایی که اکنون سهم زیادی در تولید کل جهانی دارند برنمی‌تابند که ما به عنوان یک قدرت اقتصادی نوظهور سهم آنها را تصاحب کنیم کما اینکه بسیاری از درگیری‌ها میان دولت‌های اروپایی و جنگ‌های جهانی ریشه در رقابت‌ جهت تصاحب مستعمرات و بازارهای یکدیگر دارد.

بعد از انقلاب در برهه‌هایی گام‌های خوبی در این جهت برداشته شده که با موانع بی‌شمار و تحریم‌ها روبرو شدند و جنگ اقتصادی شکل گرفت. هم‌چنین نفوذ فکری گسترده توسط دانش‌آموختگان دانشگاه‌های غربی در کشور که تصمیمات اقتصادی آنان باعث بدتر شدن وضع اقتصادی کشور شد و ایجاد جنگ رسانه‌ای و تحقیر تولید ملی با نمادسازی محصولاتی از قبیل پراید و…. مزید بر علت گشت تا این گام‌ها سست گردند.

تولید ملی در کشورهای دیگر نیز مقبول و مورد اهمیت می‌باشد و آنان نیز درصدد تقویت اقتصاد خودشان هستند ولی در کشور ما تولید ملی سم‌پاشی می‌شود و از اثرات آن می‌توان به فرسایش اذهان عمومی، ازبین رفتن اعتماد عمومی، تضعیف سرمایه اجتماعی و رواج تفکر خام‌فروشی که مجموعا باعث از بین رفتن زحمات و انگیزه جهش تولید می‌شود، اشاره نمود‌.

وظیفه طلاب و دانشجویان برای تاثیرگذاری و کمک به جهش تولید چیست؟‌‌

نقطه شروع تولید، ایجاد انگیزه تولید در مردم و باز کردن گره ذهنی جوانان درخصوص به صرفه بودن تولید است البته این نکته حائز اهمیت است که به‌صرفه شدن تولید یک امر پسینی است نه پیشینی و قبل از شروع  تولید نمی‌شود با محاسبات دقیق توجیه اقتصادی داشتن آن را سنجید.

علت این است که انگیزه در جهت تولید شکل گرفته در اذهان عمومی، مبتنی‌بر منفعت جویی است و تولید را صرفا محل کسب سود می‌دانند.

تفکر پسینی بودن صرفه تولید در نمونه‌های خارجی نیز وجود دارد و بعد از آغاز نمودن تولید، افراد درصدد این قرار می‌گیرند که تولیدشان را به‌صرفه نمایند.

یکی از توصیه‌های مکرر رهبری در امر تولید، شاگردی کردن از غربی‌ها در یادگیری روحیه خطرپذیری بجای سرمایه‌گذاری در بانک و بورس و کارهای دلالی و کم خطر که ضامن سود بی دردسر ما هستند.

فرهنگ‌سازی در جهت تقویت بنیان‌های تفکر تولیدمحور

تولید اولا یک امر فرهنگی می‌باشد سپس اقتصادی؛ زیرا جامعه ما به سمت مصرف‌گرایی و عافیت‌طلبی سوق پیدا کرده و به‌دنبال زحمت کشیدن برای تولید نمی‌روند و یکی از علل کوچ مردم و کشاورزان از روستاها به شهرها همین موضوع انگیزه کسب سود و عافیت‌طلبی‌ بجای زحمت کشیدن است.

باید کودکان را به سمت فرهنگ تولید خلاق سوق دهیم و از فرهنگ مصرفی بر حذر بداریم. اگر این نگاه عوض شود و تولید کردن را یک جهاد بدانیم و درصدد احیاء طبیعت باشیم، در مواجهه با مشکلات هزینه و فایده‌، آن‌ها را در صحنه و ماجرا حل می‌کنیم‌.

یکی از کارهایی که می‌شود درقالب جهاد تبیین انجام داد، شناسایی افرادی است که خطر کرده‌اند به تولید همت گمارده‌‌اند که هم اشتغال‌زایی کرده و هم سود کسب کرده‌اند و آن‌هارا به‌عنوان الگو به مردم نشان دهیم.

چالش‌های تولید انبوه

تولید در مقیاس انبوه متوقف بر انباشت ثروت است که اولا مستلزم کنز مال است و با ادله نفی کنز مال تنافی دارد، ثانیا تولید انبوه در گرو حذف رقبا و انحصارطلبی و استثمار است.

در اوایل سال‌های تولید در عصر انقلاب صنعتی، کارخانجات اروپایی پرتی کارشان زیاد بود و برای به‌صرفه کردن تولیدشان دست به جنایت‌هایی زدند بطور مثال استادکارهای هندی تولیدکننده پارچه‌های درجه ‌یک را از بازار به اشکال مختلف حذف کردند تا زیرساخت تولید را در هندوستان از بین ببرند و آنان را محتاج محصولات غربی نمایند.

اگر سیاست استعماری انگلستان نبود، هیچ‌وقت نمی‌توانستند محصولات تولیدشده به‌صورت انبوه خود را در جهان رواج دهند و دارای سلطه شوند.

اساسا سودآوری تولید انبوه منوط بر این‌ است که همه عوامل تولید را با هزینه پایین استثمار نمایی.

شاهد مثال دیگر به صرفه بودن تولید در کارخانجات فورد تا قبل از انقلابات نفتی و گرانی نفت است که از آن پس شرکت زیان‌ده شد و به علت قیمت بالای نفت تولید دیگر به صرفه نبود و این گرانی موجب شد کشورهایی غربی درصدد پایین نگه داشتن قیمت نفت از طریق مداخلات نظامی سیاسی و فرهنگی در خاورمیانه برآیند.

اگر کشورهای خاورمیانه پیرامون فروش و قیمت‌گذاری نفت خودمختار بودند، تولید در آمریکا دیگر به‌صرفه نمی‌بود. چین هم به‌علت استثمار مردم خود و بهره‌کشی از مردم و پایین نگه داشتن دستمزد در کشورش، توانسته جهش تولید داشته باشد و پیشرفت کند.

آیا تولید انبوه با آموزه‌های اقتصاد اسلامی سازگار است؟

تولید انبوه باعث ایجاد شکاف طبقاتی در جامعه می‌شود به‌طوری که ۱% مردم آمریکا ۹۹% ثروت کشور را در اختیار دارند و ۹۹%مردم تنها ۱% ثروت کشور را در دارا می‌باشند.

فرایند بومی سازی تولید انبوه برای کشور ما امکان پذیر نمی‌باشد؛ زیرا با تعالیم دینی ما در تضاد جدی قرار دارد و عوارض زیادی ایجاد می‌کند پس ما ناچار به انجام نوآوری و ابتکارات در زمینه دانش فنی هستیم تا بتواند با شرایط اقتصادی ما همراه‌تر باشد.

یکی از مواردی که عمدتا خلط می‌شود مبحث تولید زیاد و انبوه است، ما باید میان این دو تمایز قائل شویم؛ تولید انبوه موجب انحصار در صنعت تولید می‌شود و تعداد کمی از مردم مبادرت به تولید می‌کنند ولی در تولید زیاد ما بنگاه‌های خرد متعدد داریم که تولیدات متناسب با توان خود دارند و در مجموع کشور را بی‌نیاز از آن محصول می‌نمایند.

لازم به‌ذکر است هیئت اندیشه‌ورز اقتصاد حوزه علمیه خراسان، با هدف تبیین ابعاد مختلف تولید از منظر اقتصاد اسلامی، پرونده ویژه‌ای از نشست‌های اقتصادنا را با عنوان «تولید در الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت» تشکیل داده است که نشست مذکور اولین نشست از این پرونده می‌باشد.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.