تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
زهرا آیت‌اللهی در گفت‌وگو با نشریه رویش اندیشه مطرح کرد؛ عدم اعتقاد برخی مسئولین به یک ضرورت/ کنترل امر حجاب یک ضرورت است/ از معضلات اساسی دستگاه‌های فرهنگ‌ساز کشور این است که مطابق ذائقۀ مخاطب امروز کار نمی‌کنند اگر جامعه، جامعۀ عفیفی باشد، زن‌ها خود‌به‌خود جلوی چشم مردان متأهل جاذبۀ چندانی را عرضه نمی‌کنند و مردان نیز وقتی وارد خانه می‌شوند، همسرشان در چشم آن‌ها به‌شدت زیباتر و جذاب‌تر می‌شود؛ چون احساس می‌کند این نیاز شدیدی که دارد از کانال همسرش برآورده می‌شود.

به گزارش خبرنگار خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ زهرا آیت‌اللهی، مدير گروه مطالعات زنان و خانواده پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی در گفت‌وگو با نشریه رویش اندیشه به بررسی موضوع حجاب پرداخت که متن آن بدین شرح است؛

سؤال: یکی از اهداف سند جامع تحول آموزش‌و‌پرورش ترویج و تعمیق فرهنگ عفاف و حجاب در مدارس است. به‌نظر شما اهم نواقص و موانع موجود در محتوای آموزشی به‌کارگرفته‌شده برای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب چیست؟

پاسخ: دین در ارتباط با بحث عفاف و حجاب حرف دارد که من فکر می‌کنم ما باید در برنامه‌ریزی‌هایمان در کشور و از جمله در آموزش‌و‌پرورشی که داریم به این شاخص‌هایی که دین در بحث عفاف و حجاب دارد توجه کنیم؛ اولاً عفاف دوجنسیتی است و هم زنان و هم مردان را شامل می‌شود. با این حال در بحث حجاب، زنان پررنگ‌تر می‌شوند. من فکر می‌کنم گاهی اوقات که ما در بحث حجاب و عفاف صحبت می‌کنیم، به آن شاخص‌های دینی در تمام ابعاد توجه نمی‌کنیم؛ مثلاً این مسأله را در نظر نمی‌گیریم که دین به مسألۀ شهوات نگاهی منفی می‌کند و این حدیث پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله مؤید این مطلب است که می‌فرمایند: از سه چیز بر امتم بعد از خودم می‌ترسم و یکی از آن‌ها شهوات جنسی و شهوت شکم است.

خود این نوع نگرش نسبت به شهوات حیوانی نگاه متعادلی ایجاد می‌کند؛ یعنی در این نگاه، شهوات حیوانی بخشی از وجود انسان است که با آن می‌تواند حیات کرۀ خاکی را ادامه دهد و اتفاقاً می‌تواند بستری برای تعالی باشد. حال این نوع بحث‌ها در موضوع حجاب و عفاف باید مطرح شود. در مباحث دینی و در شاخص‌هایی که در آن مطرح می‌شود، ارزش ویژه‌ای برای حیاء در نظر گرفته می‌شود و خود این بحث حیاء موضوع مهمی است که باید درمورد آن مانور داده شود؛ چون فرد باحیاء ولو تقیّد دینی هم نداشته باشد، مطمئناً در ارتباط با جنس مخالف خود یک حدومرز و عفتی را هم رعایت می‌کند. اینکه دین بر این موضوع دست می‌گذارد و می‌گوید که افکار و احساساتت را مدیریت کن، خیلی مهم است. گاهی اوقات ما به‌سرعت به آخر خط توجه می‌کنیم که تو حتماً حجاب داشته باشی و یا حتماً عفیف باشی؛ این عفیف‌ماندن نیازمند به یک سری مقدمات است. مثل این تعبیری که ما در روایات داریم از امام‌صادقعلیه‌السلام که می‌فرمایند: وقتی که حواریون کنار حضرت عیسیعلیه‌السلام آمدند و از او راهنمایی خواستند، ایشان گفتند که خدا فرمان داده که زنا نکنید و من به شما فرمان می‌دهم که فکر زنا را هم نکنید. چون وقتی فرد به زنا فکر می‌کند مثل کسی است که در خانۀ نقش‌ونگار شده، آتش ایجاد کند. آن دود و آتش اگر خانه را نسوزاند، اما حتماً تزئیناتش را تباه می‌کند. این حدیث بیانگر مدیریت افکار و احساسات است.

شما می‌بینید که دین می‌آید و به شما می‌گوید که در محیط خلوت با نامحرم نباشید؛ چون بستر یک‌ سری انگیزه برای رفتارهای غیرعفیفانه ایجاد می‌شود. یا اینکه در یک جا خیلی صریح حرف می‌زند و بیان می‌کند که در ارتباطات اجتماعی جلوه‌های جنسی را پنهان کنید. ارتباطات اجتماعی باید میان زن و مرد وجود داشته باشد و در بسیاری موارد مفید و مؤثر است اما در این ارتباطات باید جلوه‌های جنسی مخفی شود و به‌خاطر همین صحبت از حجاب می‌شود.

شما می‌بینید شأن نزول آیه‌ای هم که درمورد حجاب مطرح می‌شود چنین است که زنان صبح و ظهر و شب به مسجد می‌رفتند و شب‌ها که تاریک بود بعضاً موردمزاحمت قرار می‌گرفتند. خدا به آن‌ها نگفت که دیگر شب‌ها به مسجد نروید بلکه گفت که حجاب را رعایت کنید تا شناخته شوید و مورد آزارواذیت قرار نگیرید. بنابراین زنان باید در جامعه حضور داشته باشند اما ظاهر جنسی نداشته باشند و محجّبه باشند. حتی در کلام هم نباید آن جلوۀ زنانه را داشته باشند.

بحث کنترل نگاه و اینکه نگاه مبتذل جنسی وجود نداشته باشد هم یک مسأله است؛ مثلاً فرض کنید اگر بحث عفاف مطرح می‌شود، واقعیتی مثل نیازهای دختر و پسر هم در کنار آن مطرح می‌شود و این است که دین هم توصیه می‌کند زود ازدواج کنید و در ازدواج خیلی سخت‌گیری نکنید و در عین حال ازدواجی عاقلانه انجام دهید و بعد از ازدواج هم میدان وسیعی در روابط با همسرتان ایفا کنید که نیازهای وی کاملاً برآورده شود. لذا در نصوص دینی ما مثلاً نگاه پرمحبّت به همسر و روابط زناشویی عبادت محسوب می‌شود و برای هر دو نفر ثواب نوشته می‌شود؛ چراکه فی‌الواقع آن نیاز واقعی که خدا بر اساس حکمت خود در وجود انسان قرار داده، در مسیر درستش به‌خوبی پاسخ داده شود و دیگر نیازی نباشد که فرد در محفل عمومی و ارتباط اجتماعی با نامحرم خطایی در نگاه و یا در کلام و یا حتی در ذهن انجام دهد.

خود این نکته که در دین، غیرت ارزشمند محسوب می‌شود و متأسفانه در جامعۀ ما از غیرت تصویری منفی ساخته می‌شود، اما اینکه مرد خانواده حامی زن و فرزند و دخترش باشد و آن‌ها را از اینکه در معرض آزار جنسی قرار بگیرند، دور کند، خیلی پسندیده است؛ هرچند که ما غیرت مذموم هم داریم که در دین از آن نهی شده است.

سوال: آسیب‌های نظام آموزش ناظر به ترویج و تعمیق این اصول در بین زنان جامعه چه بوده است؟

پاسخ: به‌طور کل هنگام ورود به بحث عفاف و حجاب باید ابعاد مختلف مسأله را دید و آثارش را متوجه شد و جامعه را متوجه آثار آن کرد. من فکر می‌کنم بزرگ‌ترین نقصی که ما در آموزش داریم، این است که آمدیم و اوامر دینی را فقط در جنبه‌ای که امر است و باید از آن اطاعت کرد به مخاطب گفتیم. البته این خوب است که انسان از همان کودکی بحث تعبّد را یاد بگیرد و درک کند که تعبّد نسبت به اوامر و نواهی الهی باعث رشد وجود انسان می‌شود. اما من فکر می‌کنم که اگر ما مخاطب نوجوان و جوان خود را توجیه کنیم برای اینکه آنچه دین می‌گوید حکمتی دارد و آن حکمت را برای او باز کنیم؛ مثلاً اگر پسران و دختران نوجوان ما متوجه شوند که عفاف و حجاب ما چه فوایدی برای خودشان دارد و حرمت و احترام و شخصیت آن‌ها را حفظ می‌کند و همچنین آن‌ها را از جنبۀ حیوانی به شأن انسانی خود می‌رساند، نسبت به آن موضع منفی نمی‌گیرند و از آن استقبال می‌کنند.

مثلاً فرض کنید اگر در روابط میان دختر و پسر، جاذبه‌های جنسی بروز و ظهور پیدا کند و حاصل آن وابستگی عاطفی باشد که گاهی منجر به ازدواج نمی‌شود، به افراد آسیب می‌زند و در زندگی فردی و اجتماعی آن‌ها اختلال حاصل می‌کند و دیگر انگیزۀ درس‌خواندن و فعالیت در آن‌ها وجود ندارد. حال اگر بخواهد ازدواج کند باز دوباره عفاف و حجاب به او کمک می‌کند که ازدواجی خردمندانه و منطقی داشته باشد. چون معیارهای مهم در ازدواج موفق را بهتر می‌بیند و درک می‌کند تا اینکه ابتدا مجذوب جاذبه‌های ظاهری او شود و سپس به زندگی مشترک ورود پیدا کند و تازه متوجه شود که طرف مقابلش چه خصلت‌هایی دارد و آیا با این خصلت‌ها می‌توان زندگی کرد یا نه.

آنجایی که جاذبه‌های جنسی زیاد نمود و بروز پیدا می‌کند، فرد شاید آن‌چنان متوجه نباشد که طرف مقابل آدم خودخواهی است و بعد از ازدواج متوجه شود که نمی‌تواند با چنین فردی زندگی کند. این پوشاندن جاذبه‌های جنسی در حد معقول خود کمک می‌کند تا فرد خردمندانه‌تر برای ازدواج خود تصمیم بگیرد و در نتیجه ازدواج موفق‌تری داشته باشد. حال اگر خانم‌های ما جاذبه‌های جنسی خود را در محیط اجتماعی بروز ندهند، امنیت اجتماعی بیشتری برای آن‌ها حاصل می‌شود و راحت‌تر می‌توانند فعالیت‌های اجتماعی بیشتری داشته باشند و از استعدادها و توانمندی‌هایی که در وجودشان هست، راحت‌تر می‌توانند استفاده کنند. خود این یک نکته است که با عنوان آثار اجتماعی حجاب باید موردتوجه قرار بگیرد و دختران مخاطب ما بفهمند که رعایت حجاب امنیت اجتماعی آنان را بالا می‌برد و به‌تبع آن مشارکت اجتماعی آنان نیز بالا می‌رود.

از دیگر آثار حجاب و عفاف این است که باعث می‌شود رابطۀ زنان و مردان بیشتر بر اساس برادری و یاری ‌باشد تا اینکه بخواهند بر اساس کام‌جویی و تسلط‌طلبی با هم مرتبط شوند. آن چیزی که ما در فضای اول انقلاب زیاد می‌دیدیم که دو جنس مخالف به هم خواهر و برادر می‌گفتند، این‌ها همه مربوط به زمانی بود که ارتباطات همه بر مبنای یاوری و برادری میان افراد بود و خود این مسأله جزء آثار اجتماعی عفاف و حجاب محسوب می‌شود. یا مثلاً در آثار اقتصادی عفاف و حجاب باید این را برای عموم تبیین کرد که وقتی جاذبه‌های زنانه مخفی می‌شود و در مسیر واقعی خود عرضه می‌شود، هنگام حضور زنان در عرصۀ اجتماع، انتخاب آن‌ها در مشاغل بر اساس توانایی و لیاقت آن‌ها است نه بر اساس جاذبۀ جنسی. در غیر این صورت توانمندی اقتصادی جامعه دچار مشکل می‌شود؛ چراکه شغل‌ها را بر اساس تخصص و شایستگی طراحی نکرده‌اند.

مسأله این است که همه زن‌ها یک نیاز طبیعی و غریزی به جلوه‌نمایی دارند که خدا آ‌ن‌ها را راهنمایی می‌کند تا ازدواج کنند و جلوه‌های خود را در ارتباط با همسر خود عرضه کنند تا او لذت ببرد و از بازخورد لذت وی، آن‌ها نیز لذت ببرند. چون مرد وقتی زن را زیبا ببیند، علاقۀ بیشتری به او پیدا می‌کند و محبت خود را به طرق مختلف به او نشان خواهد داد. اما اگر این جلوه‌نمایی در سطح جامعه مطرح و عرضه شود، میان زنان در اجتماع رقابت ایجاد می‌شود و هرکدام سعی می‌کنند از دیگری زیباتر جلوه کنند و نظرها را به‌سمت خود جلب کنند و نتیجه این می‌شود که بخش مهمی از اقتصاد جامعه به‌جای اینکه به‌سمت تولید و شکوفایی اقتصادی برود، در یک جهتی مصرف می‌شود که آثار مثبت اقتصادی برای جامعه ندارد و چنین می‌شود که می‌بینید لوازم‌آرایشی در جامعه با قیمت بالا فروش می‌رود و در نهایت هم هیچ آثار مثبتی برای درمان جامعه ندارد.

به هر حال اگر جامعه، جامعۀ عفیفی باشد، زن‌ها خود‌به‌خود جلوی چشم مردان متأهل جاذبۀ چندانی را عرضه نمی‌کنند و مردان نیز وقتی وارد خانه می‌شوند، همسرشان در چشم آن‌ها به‌شدت زیباتر و جذاب‌تر می‌شود؛ چون احساس می‌کند این نیاز شدیدی که دارد از کانال همسرش برآورده می‌شود. لذا رعایت حجاب به‌نوعی باعث کمک به تحکیم روابط میان همسران می‌شود و خانواده و فرزندان نیز به‌شدت تقویت می‌شوند.

 ما تا حدی با ابزارهای بیرونی می‌توانیم جامعه را عفیف نگه داریم. اما وقتی باور درونی ایجاد شود چه ابزار بیرونی باشد و چه نباشد، جامعه خودبه‌خود به‌سمت رعایت عفاف و حجاب خواهد رفت.

سوال: از نظر شما آسیب‌های سیاست‌گذاری جامعه سیاستی به طور عام و نظام آموزش به طور خاص در قبال مسأله حجاب تا کنون چه بوده است؟

پاسخ: در جامعۀ ما سیاست‌گذاری‌هایی درمورد عفاف و حجاب صورت گرفته است. از جملۀ آن‌ها مصوّبات سال 76 و 84 و 98 شورای عالی انقلاب فرهنگی است که دقیقاً مشخص کرده که در ارتباط با عفاف و حجاب چه‌چیزهایی باید رعایت شود و هرکدام از دستگاه‌ها چه کارهایی را باید انجام دهند. بنده به‌عنوان رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانوادة شورای عالی انقلاب فرهنگی که مرکز سیاست‌گذار امور زنان و خانواده در کشور است به مرکز هماهنگ‌کنندۀ بین دستگاه‌ها در مصوّبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 96 و 97 نامه نوشتم که تمام دستگاه‌هایی که برای آن‌ها در مصوّبۀ شورای عالی تکلیف مشخص شده، بگویند که در ارتباط با مسئولیت خود چه اقداماتی در راستای عفاف و حجاب انجام می‌دهند.

در آسیب‌شناسی انجام‌شده بر اساس پاسخ آن‌ها چند نکته دریافت شد. یک مسأله این است که متأسفانه بعضی از مدیران و مسئولان نظام، اعتقادی به اینکه باید بعضی از رفتارها مثل حجاب رعایت و کنترل شود ندارند و به همین جهت است که مصوّبه داریم، تکلیف هم تعیین شده اما این مدیر پایِ کار نمی‌آید. بعد به ما که گزارش می‌دهد، گزارش سال‌های قبل را می‌دهد و وضعیت زمان حاضر را تشریح نمی‌کند.

مسألۀ بعد هم این است که ممکن است فرد باور و اعتقاد داشته باشد اما کلاً شخصیت منفعلی دارد و نگاه می‌کند تا ببیند افکار عمومی جامعه چه می‌گوید و بعد مطابق با آن عمل می‌کند. این می‌شود که علی‌رغم تکلیفی که برای دستگاه‌های اجرایی مختلف تعیین شده، هیچ اتفاق خاصی در حیطۀ مسئولیت آن‌ها نمی‌افتد؛ چون عزم جدی در این مسیر وجود ندارد.

مشکل دیگر این است که مواضع نامنسجم و بعضاً متعارضی از سوی برخی مسئولین ابراز شده که باعث می‌شود مردم حس ‌کنند هماهنگی در جامعه و در راستای این موضوع وجود ندارد و طبیعی است که برخی از این مسأله سوءاستفاده می‌کنند. مشکل دیگری که ما متوجه شدیم این بود که متأسفانه کمبود اعتبارات مالی و مشکلات بودجه‌ای در این زمینه وجود دارد؛ یعنی مثلاً یک مجموعه در این راستا کار می‌کند اما بودجۀ لازم برای این کار به او داده نمی‌شود. حال این پول‌ها بی‌رویه صرف امور دیگر می‌شود اما این وسط یک نفر می‌آید و می‌گوید که من می‌خواهم فیلمی سینمایی بسازم و مسائل مربوط به عفاف را در آن به‌گونه‌ای نشان دهم که واقعاً جذاب باشد و هر که ببیند، حس درونی خوبی نسبت به حجاب به دست بیاورد. اما کسی نیست تا از این افراد حمایت کند.

مسألۀ دیگر هم این بود که ما در بررسی‌های خود دیدیم که یکی از معضلات اساسی دستگاه‌های فرهنگ‌ساز کشور این است که مطابق ذائقۀ مخاطب امروز کار نمی‌کنند؛ یعنی همان حرفی را درمورد نوجوان امروز می‌زند که بیست‌ سال قبل گفته می‌شد. باید در نظر داشت که جوان امروز با جوان دیروز متفاوت است و باید در قالب‌های متناسب با ذائقۀ آن‌ها درمورد حجاب برنامه ریخت. در این زمینه دستگاهی مثل سازمان تبلیغات، این ضعف را داشت. یا حتی نهادی مثل بسیج هم از آن نظر که مخاطبانش تنها محدود به خانواده‌های مذهبی هستند، این ضعف را دارند. بخش مهم دیگر در این زمینه حوزه‌های علمیه هستند. باید دید که حوزه تا چه اندازه بحث و تبلیغ درمورد حجاب دارد که فرد غیرمقیّد به حجاب هم جذب آن‌ها شود. لذا می‌بینیم که علی‌رغم کارهای زیادی که حوزه انجام می‌دهد، در تبلیغات خود نوآوری خاصی ندارد.

مسألۀ مهم دیگر این است که ما در فعالیت‌های رسانه‌ای خود ضعیف عمل می‌کنیم. امروزه رسانه بسیار مهم است و ما متأسفانه در فعالیت‌های رسانه‌ای خود در این زمینه با قدرت عمل نکردیم و نوآوری خاصی به خرج ندادیم.

مسألۀ بعدی هم این است که دستگاه‌های ما باید از ظرفیت مردمی درمورد حجاب استفادة زیادی کنند و این اتفاقی است که بسیار کم می‌افتد. چون تشکیلات اداری تا حدی می‌تواند جلو برود اما اگر ظرفیت‌های مردمی را به کار بگیرد، می‌تواند بیش از این‌ها مؤثر باشد.

بنابراین در این زمینه مشکلات اساسی و کلی در دستگاه‌ها وجود دارد و در کنار آن هم هرکدام از این دستگاه‌ها مشکلات جزئی و شخصی خود را نیز دارند که من در اینجا درمورد وزارت آموزش‌وپرورش به‌طور خاص صحبت می‌کنم. وزارت آموزش‌وپرورش در بحث عفاف و حجاب زحماتی کشیده و تلاش‌هایی کرده که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت اما چند مسأله به‌طور ویژه در اینجا وجود دارد که مربوط به تکالیف آن‌هاست که آن‌گونه که باید در این نهاد به آن پرداخته نشده است و در کل مسأله آسیب‌هایی را ایجاد می‌کند؛ مثلاً فرض کنید که ما از وزارت آموزش‌وپرورش گزارش گرفتیم مبنی بر اینکه آن‌ها بیست‌ و یک وظیفه درمورد حجاب و عفاف دارند و حال در این زمینه چه اقداماتی تاکنون انجام دادند. این‌ها یک ‌سری از وظایف خود را گزارش دادند و یک‌ سری دیگر را گزارش ندادند که آن گزارش‌نداده‌ها به‌سبب آن بود که اقدامی در آن زمینه صورت نگرفته بود؛ مثلاً یکی از اقداماتی که آموزش‌وپرورش باید انجام دهد، استفاده از ظرفیت انجمن اولیاء و مربیان است. مدارس ما از طریق انجمن اولیاء و مربیان با خیلی از والدین دانش‌آموزان دختر و پسر مرتبط هستند. مصوّبۀ عفاف و حجاب می‌گوید که حتماً این نشست‌هایی که انجمن اولیاء و مربیان برای والدین می‌گذارد، باید برای آن‌ها در موضوع عفاف و حجاب در خانه دانش‌افزایی داشته باشد و والدین را در این زمینه توجیه کنند. به‌خصوص درمورد این مسأله که ازدواج دختران آن‌ها مهم است. اما می‌بینیم که این جلسات با این کیفیت از سوی وزارت انجام نمی‌گیرد. یا مثلاً اینکه در مصوّبۀ عفاف و حجاب طرحی با عنوان «اهتمام به مثبت‌نگری و زیبااندیشی درمورد فرهنگ عفاف و حجاب» در تألیف کتب درسی وجود دارد. در اینجا هیچ گزارشی از آموزش‌وپرورش به ما ارائه نشده که در این زمینه چه کردند. یا مثلاً بخش دیگری در مصوّبۀ عفاف و حجاب وجود دارد که بر اساس آن مدیر مدرسه در صورت عدم‌رعایت حجاب از طرف دانش‌آموزان پاسخگو باشد. این به آن معنا نیست که مثلاً مدیر مدرسه با سخت‌گیری به دانش‌آموز در این زمینه کمک کند. بلکه مدیر باید دختر دانش‌آموز مدرسۀ خود را به حجاب معتقد کند. اما الآن در این زمینه هیچ‌کس مسئول و پاسخگو نیست.

به هر حال در آنجا که رفتار، یک رفتار اجتماعی است، حکومت باید کاری کند تا آن رفتار اجتماعی محقق شود. به همین دلیل است که ما معتقد به الزام حجاب هستیم و چون حجاب یک رفتار اجتماعی است پس باید در جامعه حاکم باشد و افراد آن را رعایت کنند. نمی‌شود که افراد در محیط عمومی هرطور که دوست داشتند لباس بپوشند و به هر شکلی در محیط عمومی رفت‌وآمد کنند. چطور کشورهای مخالف با این قضیه می‌آیند و برای مقابله با حجاب طرح‌ها و برنامه‌های اجتماعی می‌ریزند، حال ما در راستای ترویج حجاب چنین نکنیم؟

یک‌ سری مشکلات دیگر در وزارت آموزش‌وپرورش این بود که ساعات درس دین و زندگی در مدارس کم شده بود و تعداد زیادی از دبیران نزد من آمدند و شکایت کردند که چرا ساعات درس دین و زندگی تا این اندازه کم شده است و فرصت‌های ما برای ارتباط با دانش‌آموزان در زمینۀ مسائل دینی به‌شدت محدود شده است.

یکی دیگر از وظایفی که وزارت آموزش‌وپرورش مطابق مصوّبۀ عفاف و حجاب داشت، محرم‌سازی مدارس بود؛ به این معنا که مدارس دخترانه‌ای که می‌توانند شرایطی را فراهم کنند که به حیاط مدرسه اشرافی وجود نداشته باشد و این دخترها بتوانند در حیاط بدون حجاب و با پوشش سادۀ مدرسه باشند و وزارت آموزش‌وپرورش باید چنین امکانی را فراهم می‌کرد. ما باید در این زمینه دقت کنیم که آنجایی که دین منطقةالفراغی را مشخص کرده و یک ‌سری شرایط را مباح اعلام کرده است، مانعی ندارد که آن فضا را ایجاد کنیم. در این شرایطِ محرم‌سازی مدارس، دختر به‌خوبی متوجه می‌شود که حجاب به‌معنای رعایت پوشش مقابل نامحرم است و اصل این مسأله برای این است، نه اینکه در همه‌جا او را محدود کند. لذا داخل خانه و بیرون خانه برای زن متفاوت است.

یکی دیگر از این طرح‌ها این بود که از دانش‌آموزان نخبۀ درسی که حجاب را رعایت می‌کنند الگوسازی شود و من خودم اتفاقاً در برخورد با این افراد شاهد بودم آن‌ها اصلاً اهل آرایش و بزک‌کردن‌های آن‌چنانی نیستند. طبیعی هم هست که آدمی که برای علم و دانش اهمیت قائل است، اصلاً به این موارد فکر نمی‌کند؛ بلکه به‌دنبال فضایی امن برای مطالعه و تحقیق خود می‌گردد.

بنابراین مسأله در باب عفاف و حجاب زیاد است و ابعاد بسیار مختلفی دارد و متأسفانه در دولت موجود آن عزم جدی برای اینکه مصوّبۀ عفاف و حجاب به‌خوبی اجرا شود را نداریم. البته بعضی از آن‌ها عزم داشتند و اقداماتی هم انجام می‌دادند اما کافی نبود و این عزم جدی برای ورود به این مسأله به‌اندازۀ کافی دیده نشد.

سؤال: در صحبت‌های خود به بحث آزادی پوشش در مدرسه اشاره کردید که در مقابل اجبار برای پوشش قرار می‌گیرد. شما چگونه این دوگانۀ آزادی و اجبار را در مدرسه‌‌ها و نظام‌ها و فضای رسمی نظام‌های آموزشی ما صورت‌بندی می‌کنید؟

پاسخ: مقام معظم رهبری در جلسه‌ای که در خدمت ایشان بودیم به‌صراحت تأکید کردند که حجاب باید الزامی باشد و ما مدعی حکومت اسلامی هستیم و در حکومت اسلامی باید اوامر الهی اجرا شود و نواهی الهی باید نهی شود و ما باید حلال و حرام خدا را پیگیری کنیم.

این مطلب عین حرف حضرت آقا است و بیشتر مسئولین مهم هم آنجا بودند و شنیدند. لذا می‌خواهم بگویم در جایی که نامحرم وجود دارد این الزام به حجاب باید حتماً رعایت شود. اما اگر بتوانیم فضای داخل مدرسه را طوری قرار دهیم که همه با هم محرم باشند و دانش‌آموزان آنجا در پوشش آزاد باشند و پوشش هم پوششی در شأن مدرسه باشد، این خیلی خوب است اما به‌محض بیرون‌رفتن از مدرسه باید پوشش داشته باشند. مگر دین غیر از این می‌گوید؟ دین نگفته است جلوی محارمت در خانه حجاب داشته باش اما گفته است که در حضور نامحرم باید حتماً حجاب داشته باشید.

به هر حال در وجود زن‌ها جلوه‌گری وجود دارد و دوست دارند که زیبا جلوه کنند. این نیاز باید برآورده شود و خداوند حکیم هم بی‌دلیل این نیاز را در زن قرار نداده و اگر این نیاز نبود، زن در مقابل همسر خود جلوه‌گری نمی‌کرد و نتیجۀ آن هم این بود که روابط عاطفی پررنگ‌تر نمی‌شد.

سؤال: شما می‌فرمایید که محیط جلوه‌گری زن باید در مقابل همسرش باشد و لذا برای این امر باید ازدواج صورت بگیرد. اما یک سری ساختارها وجود دارد که مخصوصاً به نظام آموزش‌وپرورش ارتباط پیدا می‌کند و آن هم طولانی‌بودن دورۀ آموزش دانشگاهی و حتی مدرسه‌ای است. این طولانی‌بودن باعث می‌شود که سن ازدواج بالا برود. شما در این زمینه چه نظری دارید؟

پاسخ: با این حرف شما موافقم و معتقدم که واقعاً لازم نیست تا این حد و به مدت دوازده سال، بچه را در مدرسه قرار دهیم. اصلاً کار کارشناسانۀ دقیقی در این زمینه طراحی نشده است و بحث مفصلی هم دارد و متأسفانه مدت‌زمان طرح‌های آنان دارد بیشتر هم می‌شود. همچنین اینکه ما دختران و پسران خود را سوق می‌دهیم به‌سمت دانشگاه، کاری غلط است و ما باید اینجا یک برنامه‌ریزی داشته باشیم که افرادی که واقعاً درس‌های دانشگاه به کارشان می‌آید، وارد دانشگاه شوند. اما بیهوده ظرفیت‌های دانشگاه را گسترده‌تر نکنیم و رشته‌های دانشگاهی هم باید متناسب با ظرفیت‌های اجتماع باشد. لذا واقعاً نظام آموزشی ما نیاز به اصلاح دارد. اما با این حال ما باید به دختران خود یاد بدهیم که درس‌خواندن با ازدواج منافاتی ندارد و مهارت جمع بین تحصیل و تشکیل خانواده را به آن‌ها یاد بدهیم تا زن بتواند به هر دو کارِ خانه و درس برسد و البته نظام هم باید در این زمینه شرایط لازم برای کمک به آنان را فراهم کند. این‌ها همه مطالباتی هم هست که حضرت آقا از حکومت اسلامی برای تأمین این شرایط به‌خصوص برای بانوان دارند.

سؤال: وقتی در نظام آموزش‌وپرورش ما صحبت از حجاب و پوشش می‌شود، شکلی یکسان از پوشش برای دختران در نظر گرفته می‌شود. در حالی که در ایران فرهنگ‌های متفاوتی وجود دارد که لباس‌های مختص به خود را دارند. به‌نظر شما امکان قراردادن چنین تمهیداتی هست که مثلاً با رعایت عفاف، فرد کُرد در مناطق کُردنشین با پوشش فرهنگی و محلی خود وارد محیط آموزشی شود؟

پاسخ: بله. ما در مصوّبة حجاب و عفاف که در سال 98 تصویب شد داریم که بچه‌ها بتوانند با رعایت شاخصه‌هایی، تنوع پوشش داشته باشند. حالا نه‌فقط در مناطق با فرهنگ‌های خاص بلکه در همین شهر تهران؛ مثلاً دختران بتوانند در مدرسه با دو مدل مانتو حضور داشته باشند و تنها یک مدل مانتو نداشته باشند. اما باید شاخصه‌هایی وجود داشته باشد و در مناطق کُرد و لُرنشین هم باید به همین شکل درمورد پوشش برخورد شود که با رعایت ضابطه‌هایی از پوشش محلی خود استفاده کنند. البته اجرای این مصوّبات نیاز به اعتقاد و عزم جدی دارد تا بتواند به‌خوبی اجرا شود و همچنین نیازمند به دولتی باعزم در این مسأله است.

انتهای پیام/

© 2025 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.