تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
دکتر جواد گلی، عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) نوشت؛ «خودتحقیری» در پروژه معنویتِ ملکیان/ از نظر ملکیان باید به کلی دین را از عرصه زندگی بشر حذف کرد و معنویت را جایگزین آن کرد این مدعا که مردم کشورهای اسکاندیناوی توانسته‌اند بین عقلانیت و معنویت جمع کنند، بر اساس کدام معیار است؟ در حالی که برخی آمارها خلاف آن را ثابت می‌کند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از «فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی»؛ مصطفی ملکیان در پروژه «عقلانیت و معنویت» بر دو عنصر معنویت و عقلانیت تأکید دارد. به نظر وی، معنویت نگرشی به جهان و انسان است که رهاورد آن آرامش، شادی و امید است. (مصطفی ملکیان، راهی به رهایی، ص 376)

وی بر آن است که باید به کلی دین را از عرصه زندگی بشر حذف کرد و معنویت را جایگزین آن کرد؛ زیرا باید عقلانیت اصل قرار گیرد و عقلانیت با دین که بر تعبد تأکید می‌ورزد، قابل جمع شدن نیست.

وی در مصاحبه با مجله مهرنامه درباره پروژه «عقلانیت و معنویت» می‌گوید:

«از سال 80 به چیزی رسیدم که از آن تعبیر می‌کنم به مرحله پنجم و آن چیزی است که برساخته خودم است. همان چیزی که از آن به عقلانیت و معنویت تعبیر می‌کنم…. علت‌العلل درد و رنج‌های بشر این است که بشر میان عقلانیت و معنویت تلفیق نکرده‌است. جمع میان معنویت و عقلانیت یعنی تلفیق عقلانیت و معنویت، می‌تواند درد و رنج‌های بشر را از میان بردارد….

شاید بشود گفت کشورهای اسکاندیناوی [سوئد، نروژ، دانمارک، فنلاند، ایسلند] بهتر از بقیه دنیا زندگی می‌کنند. من فکر می‌کنم آن چیزی که مراد من از جمع عقلانیت و معنویت است در آنها بیشتر انجام گرفته تا مثلاً کشوری مثل کشور من که در آن نه عقلانیت تمام عیاری وجود دارد و نه معنویت تمام‌عیار، هیچ‌کدام وجود ندارد. تمام معیار که اصلاً خیلی پر مدعاست، ناقصش هم وجود ندارد… چیزی که من همیشه بر آن تأکید داشتم این است که معنویت به‌معنای دین‌ورزی نیست. چرا؟ همیشه هم تأکید کردم برای اینکه قوام و رکن اصلی دین‌ورزی و دیانت‌پیشگی و متدین بودن، تعبد است و تعبد با عقلانیت سازگار نیست با اینکه ما می‌خواستیم عقلانیت و معنویت را با هم سازگار نشان دهیم… بنابراین کشور ما و کشورهایی که مثل ما هستند برای اینکه به معنویت رو آورند، باید به پدیده‌ای رو آورند، که ویژگی‌های مثبت دین‌داری را داشته‌باشد اما ویژگی‌های منفی دین‌داری را نداشته‌باشد و بزرگ‌ترین چیزی که نباید داشته‌باشد- چون اگر داشته‌باشد با عقلانیت سازگار نخواهد بود- تعبد است. ما تا تعبد می‌ورزیم (یعنی سخن کس یا کسانی را بدون دلیل قبول می‌کنیم) اصلاً عقلانی نیستیم. این معنویتی که می‌گویم اول و قبل از هر چیز، عین دین‌داری نیست. چیزی است ورای دین‌داری و هر کسی می‌تواند به این معنویت روی آورد… اما اگر متدین بود نمی‌تواند به چنین معنویتی روی آورد.» (مهرنامه، شماره 32، آذر 1392، ص 53-54)

نقد

اولاً این مدعا که مردم کشورهای اسکاندیناوی توانسته‌اند بین عقلانیت و معنویت جمع کنند، بر اساس کدام معیار است؟ در حالی که برخی آمارها خلاف آن را ثابت می‌کند. توضیح اینکه، این کشورها در آمار طلاق در بین کشورهای صدر جدول آمار طلاق هستند. در نروژ، سوئد، بلژیک و دانمارک، اغلب زاد و ولدها خارج از ازدواج صورت می‌گیرد. بیش از نیمی از مردم این کشورها به خدا باور ندارند.در حالی که ادله عقلی بسیاری وجود خدا را اثبات می‌کند.

اگر مقصود ملکیان این است که مردم این کشورها بین عقلانیت و معنویت جمع کرده‌اند چون جزو شادترین کشورهای دنیا هستند؛ باید توجه کرد که ملاک شاد بودن این کشورها چیست؟ طبق تحقیق سازمان ملل، شادی ۷ عنصر مختلف دارد:

الف. امید به زندگی طولانی‌تری دارند، ب. از آنها حمایت اجتماعی بیشتری می‌شود، ج. آزادی بیشتری برای انتخاب در زندگی خود دارند،

د. شناخت پایین‌تری از فساد دولتی دارند، ه. سخاوتمند تر هستند؛ و. به ازا هر نفر تولید ناخالصی ملی بیشتری دارند.

در سال‌های قبل برای به‌دست آوردن میزان شادی در این گزارش از درآمد، فقر، آموزش، سلامت و دولت خوب اندازه گیری می‌شد.

با بررسی آمارهای بالا مشخص می‌شود که بین شادی ظاهری و زودگذر که بیشتر محصول شرایط مطلوب اجتماعی و اقتصادی است و با وخامت آن، این شادی ظاهری و موقت مضحمل می‌شود و بین شادی باطنی که در نتیجه دین‌داری و ارتباط با خدا و راز و نیاز با او ایجاد می‌شود و موجب بهبود و ارتقای پایدار روابط خانوادگی و اجتماعی می‌شود، خلط شده‌است.

آنچه خواسته انسان است شادی باطنی و آرامش جاودانه و واقعی در دنیا و آخرت است که چه در فقر و ثروت و چه در سلامتی و بیماری و چه در جنگ و صلح همواره با انسان است و چنین شادی و آرامش حقیقی فقط با یاد خدا و و تلاش برای انجام تکالیف الهی محقق می‌شود.

ثانیاً مشکلات عمده جوامع اسلامی که موجب شده آنها از جهت شادی ظاهری در رده‌های پایین جدول قرار بگیرند، چند عامل دارد: عامل نخست شرایط نامساعد اقتصادی و اجتماعی و سیاسی است که ده‌ها سال است استعمارگران غربی و مستبدان وابسته به آنها در جهان اسلام ایجاد کرده‌اند.

نتیجه این شرایط فقر و فساد و تبعیض و ایجاد شکاف بین طبقات اجتماع و در نتیجه نارضایتی مردم است. عامل دوم این است که قوانین همه جانبه و جامع اسلام در زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و… در بسیاری از کشورهای اسلامی اجرا نمی‌شود و ایثار و انفاق و فضایل اخلاقی جایش را به بخل و خودخواهی و رذایل اخلاقی داده است.

بنابراین، عقل حکم می‌کند که برای ایجاد شادی و نشاط باید با اجرای قوانین حیات‌بخش اسلامی در جامعه و برقراری عدالت اجتماعی هم شادی ظاهری مردم تأمین گردد و هم سعادت اخروی انسان‌ها فراهم شود و هم کانون خانواده تقویت شود تا جامعه شاهد فروپاشی خانواده‌ها و فرزندان نامشروع نباشد نه اینکه دین را کنار بگذاریم و به معنویتی دلخوش کنیم که مبدع آن نیز به‌درستی آن یقین ندارد و در مورد آن می‌گوید: من از سال هشتاد تا به امروز در این عقلانیت و معنویت مانده‌ام و امیدوارم اگر واقعاً بفهمم که این هم قابل دفاع نیست، بتوانم به راه ششم و هفتم هم به رسمو اصلاً برایم مهم نیست.

ثالثاً ادعای اینکه کشورهای اسکاندیناوی شادترین مردم دنیا هستند با توجه به شواهد ذیل مخدوش است:

  • مردان فنلاندی حدود 5 برابر ایران خودکشی می‌کنند، زنان آنها 2.5 برابر زنان ایران خودکشی می‌کنند و چهار برابر ایران مردان و زنانش خودکشی می‌کند، با این حال شادترین کشور دنیا اعلام شده‌است!
  • سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) در سال 2017 آماری را منتشر کرده است که در آن 29 کشور را از نظر مصرف داروهای ضدافسردگی با یکدیگر مقایسه کرده است. در صدر این جدول کشور ایسلند قرار دارد، سپس استرالیا، پرتغال، انگلیس سوئد، کانادا و دانمارک بیشترین مصرف داروهای ضدافسردگی را دارند.

چگونه می‌توان باور کرد مردمی که برای نجات از افسردگی بیشترین مصرف قرص‌های ضد افسردگی در جهان را دارند، شادترین مردم جهان هستند و آرامش دارند. آیا آرامش و شادی که در اثر مصرف این نوع قرص‌ها ایجاد می‌شود، آرامش و شادی واقعی است؟

  • کشورهای اسکاندیناوی به‌دلیل عوامل بسیاری از جمله مصرف زیاد مشروبات الکلی آمارهای بالای ابتلا به سرطان را دارند، آیا این آمارها نشانه عقلانیت آنها است؟!

* همان طور که در شکل بالا قابل مشاهده‌است، در زمینه ابتلا به سرطان، دانمارک با ۳۳۸ مورد در هر ۱۰۰ هزار نفر از جمعیت جهان، رکوردار است. فرانسه با بیش از ۳۲۴ مورد، استرالیا با ۳۲۳ مورد، بلژیک با ۳۲۱ مورد، نروژ با بیش از ۳۱۸ مورد و آمریکا با بیش از ۳۱۸ مورد در رتبه‌های بعدی قرار دارند و ۶ کشور اول مبتلا به سرطان تا سال ۲۰۱۲ را تشکیل می‌دهند.

رابعاً اگر چه دین اسلام بر تعبد به معارف و شرایع الهی تأکید دارد، اما این تعبد ریشه در حکم عقل دارد؛ زیرا عقل بشری تأکید دارد که برای سعادت همه جانبه دنیوی و اخروی و فردی و اجتماعی و مادی و معنوی باید به سراغ قوانین الهی رفت و به آنها متعبد بود و عقل بشری به‌تنهایی قادر نیست بشر را به سعادت نهایی برساند.

علاوه بر اینکه در آیات قرآن و احادیث بسیاری که از پیامبر اکرم و امامان معصوم نقل شده‌است، برای اثبات بسیاری از عقاید مانند توحید، نبوت، امامت و معاد استدلال‌های عقلی ارائه شده‌است. همچنین حکمت بسیاری از شرایع دینی مانند نماز، روزه، حج، خمس، جهاد، زکات، طهارت و… بیان شده‌است تا عقل انسان آگاهانه این عقاید و باورها را بپذیرد و در زندگی طبق آنها رفتار کند.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.