یکی از اصلیترین کارکردهای مسجد جنبه تعلیمی و تربیتی آن است که از ابتدای شکلگیری این نهاد مقدس با آن همراه بوده است. پیامبر اکرم(ص) در اولین اقدام پس از ورود به مدینه به تأسیس مسجد اقدام کردند و آن را مرکز حکومت خود قرار دادند. ایشان در مسجد خواندن قرآن، احکام و معارف دینی و حتی مسائل تاریخی را به مسلمین آموزش میدادند و با راهاندازی جنبش بزرگ علمی در بستر مسجد پایهریزی تمدن عظیم اسلامی را آغاز کردند. در دوران اوج تمدن مسلمانان نیز، مساجد غالباً در غیر اوقات نماز حکم مدارس را داشت و در آنها حلقههای درس و معرفت شکل میگرفت. در مسجد علاوه بر بیان احکام و مسائل فقهی و تفسیر قرآن، اصول اعتقادات اسلامی مورد گفتگو و مباحثه قرار میگرفت؛ حتی بحثهای ادبی و شعرخوانی هم در مسجد انجام میشد. (رحمتآبادی, 1384) قرن دوم تا پایان قرن سوم هجرى را مىتوان درخشانترین دوره فعالیت آموزشی مساجد یا به عبارت دیگر این دانشگاههای عمومى دانست. در این دوران دستاوردهای مسلمانان در مسائل مختلف علمی و پیشرفتهاى فکری موجب تاثیر قابل ملاحظهای در ایجاد هوشیاری و جنبش علما در مساجد شد. (عریان, 1383)ویژگی منحصر به فرد مسجد در عرصه آموزش و تعلیم و تربیت این بود که به دلیل ذات اجتماعی آن، همه افراد از صنوف و اقشار مختلف در آن رفت و آمد داشتند و در نتیجه گستره زیادی از علوم در آنها مورد بحث و بررسی قرار میگرفت. همچنین رفت و آمد نمازگزاران و مردم عادی بین دانشمندان و دانشپژوهان، زمینه رشد و پویایی عمومی و علاقهمندی افراد را به مباحث علمی و آموزشی فراهم میکرد. (رحمتآبادی, 1384)
در گذشتههای نه چندان دور، از نظر جغرافيایی معمولاً مسجد، بازار، تکيه، مدارس و حوزههای علميه در یك مجموعه، قرار داشته است و هنوز در بسياری از شهرهای ایران و دیگر کشورهای اسلامی، میتوان نشانههای روشن این همزیستی را یافت. (فرقانی, 1379) بعدها که علم آموزی به مدارس انتقال یافت تا مدتها مدارس را در جوار مساجد میساختند و این دو پیوند ناگسستنی از هم داشتند.(عابدیجعفری, 1384) با اینکه مدرسه در قرن هجرى چهارم پا به عرصه وجود نهاد، این مرکز علمی و آموزشى در واقع محصول فعالیتهایی بود که پیش از آن در مساجد انجام شده بود که با از دست دادن برخی ویژگیها به شکل دیگری در مدارس ظهور یافت. (عریان, 1383) همانگونه که اشاره شد از حدود قرن چهارم هجری به دلایل مختلف از قبیل افزایش تعداد دانشپژوهان و حلقههای درسی و نبود امکان برگزاری جلسات در مسجد، اخلال در اجرای رفتار نیایشی و عبادی مسجد، ظهور علوم و موضوعات جدید در عرصه دانش و شکلگیری مناظرات و مجادلاتی که با فضای عبادی و آرامش مسجد در تضاد بود، نبود محل اسکان برای دانشجویان و طلاب در مساجد، آموزش علوم در مساجد جای خود را به مدارس و محلهای آموزشی دیگر داد.(هوشیاری, 1392) در این دوره درحالیکه بخش قابل توجهی از جنبههای آموزش به مدارس منتقل شد اما مساجد هنوز کارکردهای آموزشی خود را از دست نداده بودند و به روال قبل در برخی مساجد همچنان جلسات درس برقرار بود.(عریان, 1383) اگر چه نظام آموزشی در چارچوب مسجد تعریف نشده بود اما در مواردی از محیط مسجد به عنوان فضای آموزشی استفاده میشد. بسیاری از مدرسان و معلمان از روحانیون و طلاب علوم دینی بودند و همچنان ارتباط محتوایی بین مسجد و مدرسه حفظ شده بود.(علیصوفی, 1392) همچنین مدارس از نظر معماری و ساختاری نیز با مساجد و فضای عبادی و نیایشی ارتباطی تنگاتنگ داشتند. برای مثال همواره درون مدارس، شبستان و محل نیایش در نظر گرفته میشد و یا در نزدیکی مدرسه، مسجدی بنا میشد تا نیاز دانشپژوهان به فضای عبادی و نیایشی را تأمین کرده باشد. نمونههای این ارتباط را میتوان در بناهای تاریخی دورههای مختلف مشاهده کرد. (سلطانزاده, 1364)
مقدسی، جغرافیدان معروف در سده چهارم قمری به تشکيل 121حلقه تدریس در مسجد جامع الازهر اشاره میکند.(مقدسی، 1906به نقل از پایگاه اینترنتی تبيان) اما سرانجام با توجه به شمار فراوان طلاب، تقابل ميان کارکرد مذهبی و آموزشی مساجد و مشکلات ناشی از آن و همچنين گاهی به دليل ورود علوم عقلی که با محيط مسجد (از منظر برخی) ناسازگار بود، بنایی مستقل برای آموزش در نظر گرفته میشود و فضای مدرسه در معماری اسلامی شکل میگیرد.(سلطان زاده, 1364) پس به طور کلی از نظر تاریخی و کارکردی نهاد مدرسه در تمدن اسلامی از منفك شدههای نهاد مسجد است.
اما آن چه امروز به عنوان مدرسه شناخته می شود پدیدهای مدرن است. پایههای نخستين مدارس جدید ايران در دورة قاجار و پس از تأسيس دارالفنون (پنجم ربيع الاول ١٢٦٨ق/ ١٢٣١ش)، مصادف با سالروز قتل اميرکبير بنا نهاده شد. گرچه پس از تأسيس دارالفنون یکی دو مدرسه به تقليد از آن در ایالات و ولایات دیگر، مثل تبریز و اصفهان تأسيس شدند،(قاسمی پویا, 1377) اما این مدارس جز دارالفنون دیری نپایيدند تا اینکه در حدود سی و شش سـال بعـد (١٣٠٥ق / ١٢٦٧ش) به همت ميرزا حسن رشدیه نخستين مدرسه به سبک جدید تأسـيس شـد. تأسـيس ایـن مدرسه از سوی مذهبیها مخالفتهایی بـه دنبال داشت به گونهاي که حتي وی را تکفير و مهدورالدم اعـلام کردند (رشدیه ش. ا., 1362) اما پس از رشدیه، مدارس یکی پس از دیگری در سراسر ایالات و ولایات آن روزگار گشوده شدند. این گونه بود که تعلیم و تربیت رسمی کشور به وضعیت فعلی ایجاد شد. اما تا دوره قاجار نظام آموزشی به شکل سنتی اداره میشد و تولیگری آن در دستان مردم و مجموعههای مردمی بود؛ لذا همچنان ارتباط محتوایی و ساختاری مساجد با مدارس و مجموعههای آموزشی برقرار بود؛ اما در اواخر دوره قاجار و در دوره پهلوی با شکلگیری نظام جدید آموزش و تأسیس مدارس در شکل جدید که با تولیگری دولت و حکومت همراه بود، مدارس به کلی از نظر محتوایی و ساختاری ارتباط خود را با مساجد از دست دادند. رضاخان مدرسه را ابزار اجرای اهداف خود در جامعه ازجمله مدرنسازی ایران، جایگزین کردن ملیگرایی به جای دینگرایی و ایجاد قدرت مطلق دولت قرار داد. وی با ایجاد آموزش همگانی و رایگان از طریق تغییر در محتوا و برنامه درسی به دنبال نهادینه کردن ارزشهای مطلوب خود در دانش آموزان و جامعه بود؛ به این صورت از طریق مدرسه میتوانست، نیروی انسانی مورد نیاز خود را برای ادارات به آن گونه که میخواست، پرورش دهد. اینگونه بود که دولت تولیگری آموزش را به عهده گرفت و نظام سنتی آموزش که غیر دولتی و غیر متمرکز بود، جای خود را به نظام آموزشی جدید داد که کاملاً متمرکز و دولتی همچنین تقلیدی و صورتگرا بود. (ایروانی, 1393)
در جریان انقلاب اسلامی و پس از آن نیز گرچه شاهد ایفای نقش طیفی از نیروهای مکتبی در بستر آموزش و پرورش بودهایم، اما نهاد آموزش و پرورش به طور کلی تحول جدی نسبت به بنای وارداتی خود در زمان طاغوت نداشت. در حالیکه در سوی دیگر، مساجد نقش بیبدیلی در انقلاب اسلامی ایفا کردند و مرکز اصلی هدایت حرکتهای مردمی بودند. از تجمعهای اعتراضی در مقابل طاغوت گرفته تا ساماندهی نیروهای عازم به جبهه و پشتیبانی از جنگ همه از برکات مساجد است. این پویایی مسجد در جامعه اسلامی از این جهت است که به گفته اندیشمندان حوزه ارتباطات، مسجد به عنوان مهمترین نهاد و کانال ارتباطات اجتماعی، همواره به صورت منبع حرکتهای فرهنگی و معنوی عمل کرده و نه تنها در بعد تزکیه معنوی، که به عنوان منبع دانش و اطلاعات مربوط به جامعه، آحاد مردم را تغذیه میکرده است. (mowlana, 1996)
در حقیقت نهاد آموزش پرورش پس از گذشت چند دهه از انقلاب اسلامی هنوز با چالشهای جدی روبهرو است و نتوانسته پاسخگوی نیازهای جامعه باشد. اگر چه مدارس تحت پوشش سازمانی به نام «آموزش و پرورش» هستند، لکن اکثر فعالیتها و دغدغههای متولیان مدرسه در بحث آموزش است و مقدار کمی از آن فعالیتها به بحث ورزش، بهداشت و نهایتاً مسائل پرورشی و روحی دانش آموزان معطوف میشود. متاسفانه، حتی اولیاء دانش آموزان نیز چنین شده اند. در مراکز آموزشی مشاهد شده است که جدای از معلمین و مدرسین سایر دروس، حتی مدرسین مسائل دینی نیز آن چنان که باید و شاید مسلط به امور دینی و مذهبی نیستند و از توان لازم برای انتقال مفاهیم دینی با توجه ویژگیهای سنی و علاقمندیهای دانشآموزان برخوردار نیستند و بعضاً موجب دلزدگی نوجوانان از دین و امور مربوط به آن میشوند. اگر مدرسه نهادی است که در آن آموزش محوریت دارد و مسجد نهادی است که امور مربوط به تربیت و تزکیه در آن پررنگتر از آموزش است، هر چه هم پوشانی بیشتری در همکاری بین دو نهاد وجود داشته باشد، تربیت موفقتر خواهد بود. ضمن اینکه باید توجه داشت که مسجد میتواند تا پایان عمرِانسان، محلی برای حضور و فعالیت وی باشد درحالیکه مدرسه منحصر به بازهای محدود از زندگی فرد است. (تنها, 1394)
این نکته قابل توجه است، که نهاد مدرسه تنها متولی تربیت نسلها نیست و دیگر نهادها و افراد باید اجازه ورود به این حوزه را داشته باشند تا دچار بیتوجهی به تکالیف اجتماعی در این امر نشویم. به خصوص نهادهای فرهنگی مردمی که تربیت را وظیفهای متوجه همه افراد جامعه میکند. یکی از مهمترین این نهادهای فرهنگی مسجد است. چیزی که به نظر میآید این است که مسیری که مدارس باید به آن باز گردند، ارتباط با ریشه اصیل خود یعنی مساجد است. تنها به این صورت میتوان مدرسه اسلامی را جایگزین مدارس و نظام آموزش و پرورش سکولار و متولد دیکتاتوری کرد.
منابع
- mowlana, h. (1996). the end of diversity, thousand oaks. In global communication in transition. sag publication.
- ایروانی, ش. (1393). مقدمهای بر تبیین ماهیت نظام آموزش و پرورش ایران از آغاز دوره مدرن سازی تا امروز. پژوهشنامه مبانی تعلیم و تربیت, pp. 83-110.
- تقیزاده, م. (1387). شهر و معماری اسلامی. اصفهان: انتشارات مانی.
- تنها, م. (1394). فهم الگوی بین سازمانی مسجد و مدرسه. پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت(گرایش بازرگانی) به راهنمایی دکتر میثم لطیفی، دانشگاه امام صادق(ع).
- حسن عابدی جعفری, ح. ع. (1384). مصباح. طراحی مدل مطلوب کارکرد و مدیریت مساجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه مذهبی, pp. 73-126.
- رحمتآبادی, ا. (1384). قم: موسسه فرهنگی ثقلین.
- رشدیه, ش. ا. (1362). سوانح عمر. تهران: نشر تاریخ ایران.
- سلطان زاده, ح. (1364). تاریخ مدارس ایران از عهد باستان تا تاسیس دارالفنون. تهران.
- سلطانزاده, ح. (1364). تهران.
- عابدیجعفری, ح. ج. (1384). طراح مدل مطلوب کارکرد و مدیریت مساجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه مذهبی. In مصباح (pp. 73-126).
- عریان, م. (1383). قم: موسسه فرهنگی ثقلین.
- علیصوفی, ع. د. (1392). مطالعات تاریخ اسلام. مسجد و آموزش سنتی و جدید در دوره قاجار, 69-92.
- فرقانی, م. م. (1379). درآمدی بر ارتباطات سنتی در ایران.
- فرهنگ مسجد. (1385). دفتر مطالعات و تحقیقات مرکز رسیدگی به امور مساجد. قم: انتشارات ثقلین.
- قاسمی پویا, ا. (1377). مدارس جدید در دوره قاجار: بانیان و پیشروان. تهران: نشر دانشگاهی.
- همتی, ع. (1384). نقش محوری مساجد در اهداف چند منظوره. در فروغ مسجد، جلد دوم، (pp. 161-175). قم: انتشارات دفتر مطالعات و پژوهش مرکز رسیدگی به امور مساجد.
- هوشیاری, م. پ. (1392). مطالعات معماری ایران. گونه شناسی مسجد-مدرسه در معماری اسلامی ایران, pp. 37-54.