به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، خانم فاطمه شجاعی فعال حوزه زنان در گفتوگو با اندیشکده رهیافت به موضوع حجاب پرداخته است که در ادامه مروری بر آن خواهیم داشت.
سؤال: آیا حجاب با این حدود و ثغوری که در جمهوری اسلامی تعریف شده (لزوم پوششِ سر علاوهبر پوششِ بدن برای شهروندان زن در فضاهای عمومی) از نظر شما برای جامعۀ اسلامی لازم است؟ این حدود و ثغور تا چه میزان با آموزههای اسلام ناب و شرع منطبق است؟
پاسخ: آن چیزی که در اسلام و در فقه ما آمده و صریح و واضح است و اختلافنظری میان هیچکدام از علما و مراجع دربارۀ آن نیست و از صدر اسلام تا الان بوده، این است که باید تمام بدن زن در مقابل نامحرم پوشیده باشد؛ بهجز گردی صورت و دو کف دست.
این مجازبودن وجه و کفین هم باید بدون زینت و زیور و آرایش و تبرج باشد. دیگر اینکه من بهعنوان زن، تشخیص میدهم که چادر سر کنم، عبا سر کنم یا مانتو شلوار بپوشم؛ مختارم. یعنی این استانداردی را که اسلام برای زنِ مسلمان مشخص کرده، در تشخیص فرم آن، دستش را باز گذاشته است. من فقط باید وجه و کفین را با آن سه موردی که عرض کردم، رعایت کنم.
اما اتفاقی که در جامعۀ ما افتاد، این است که این دستور صحیح و درست اسلام را به انحراف بردند و در آن دخل و تصرفهای سلیقهای کردند که این هم به ما مسئولان و به انسانهای دستاندرکار برمیگردد که ما خطا کردهایم؛ یعنی آنجایی که باید برگردیم، در آن خطاهایی است که انجام دادهایم و در غیر این صورت در خود اصل آن مشکلی وجود ندارد.
چهبسا عزت زن باشد و رسماً حجاب و آیات مربوط به حجاب و احکام و دستورات مربوط به آن، فریاد میزند که ای زن مسلمان بیا بیرون و در خانه ننشین و با انسانیت و با تواناییها و با استعدادهایت در جامعه اثرگذار باش. نه اینکه صرفاً به جسمت مشغول باشی و دیگران را هم مشغول کنی.
ما باید از آن مسیر انحرافی برگردیم که تحمیل یکسری رنگهای خاص بوده؛ مثل سورمهای، مشکی، قهوهای و طوسی که انگار حتماً باید همین رنگها باشد. چه در مدارس و چه در ادارات و چه در فضای عمومی جامعه و چه در محافل مختلف یا مدل خاصی باشد و مثلاً تحمیل اینکه باید حتماً از چادر استفاده شود و حتی در خود چادر هم باید چادر معمولی ایرانی باشد؛ نه چادر عبایی و طرحهای مختلف دیگر.
با این اوصاف خود اصل حجاب دیگر موضوعیت ندارد و سلیقه است که دربارۀ آن اهمیت پیدا میکند و شما دائماً میخواهید سلیقۀ خود را غالب کنید. درحالی که منِ زن، سلیقهام این است که بهخاطر وضعیتم که بچۀ کوچک دارم و دانشگاه میروم، تشخیصم این است که باید چادر عبایی سر کنم و این پوششم بهتر و مناسبتر است یا شاید بخواهم عبا بپوشم. البته در اینجا رعایت این سه اصلی که ذکر شد، مهم است که باید بدون زینت و زیور، بدون آرایش و بدون تبرج بود. ما این موارد را به انحراف بردهایم.
یا مثلاً دربارۀ همین زینت و زیور چقدر از پیامبر صل الله علیه واله و معصومینعلیهم السلام روایاتی داریم که صراحتاً و بدون لفافه گفتهاند کراهت دارد زن، ناخن خود را از ته بگیرد. کراهت دارد که ناخن زن بدون رنگ باشد. یا مثلاً پیامبر به همسران خود میفرمایند که چرا چشمانتان سفید شده؟ چرا به چشمانتان سرمه نمیکشید؟ یا میفرمودند کراهت دارد موی زن و دختر بدون رنگ باشد. موی خود را رنگ و خضاب کنید. اما کلاً این موارد حذف شد و آنها را کنار گذاشتیم.
یا مثلاً روایتهای دیگری داریم که در آن میفرمایند حتماً زنانتان را با زیورآلات آراسته کنید و برای زنان و دختران حتماً طلا بگیرید و اگر طلا نشد، نقره بگیرید و اگر هم نقره نشد، حداقل چرم بگیرید تا زن بدون زیورآلات نباشد. اینهمه تنوع زیورآلات داریم و حتماً هم طلا نیست و انواع صنایع دستی در این زمینه وجود دارد.
اما گفتیم مطلقاً آرایش نکنید. مطلقاً زیورآلات نداشته باشید و در این حالت زنان و دختران مسلمان ما با دینی آشنا میشوند که آن نیازهای فطری و غریزی خود را که خدادادی است، نفی میکند. درحالی که خدا میگوید زینت و زیور داشته باشید و پیامبر و اهلبیت بر اینها تأکید میکنند، برای آن محدوده میگذارند و میگویند در این محدوده بین محارم زیورآلات داشته باشید و برای غیر از آنها و در بیرون از خانه نداشته باشید.
ما این مسئله را درست تشریح نکردهایم. ما به طور مطلق گفتیم که نداشته باشید و راحتترین کار این است که ناخن خود را لاک نزنید. اصلاً مستحب است که وقتی زن میرود نماز بخواند، خودش را زینت کند و زیورآلات داشته باشد و عطر و ادکلن بزند.
ما دربارۀ دختران و زنانمان مباحث مربوط به نیاز فطری و غریزی زنان را تبیین نکردهایم و مطلقاً گفتیم که فلان و بهمان نباشد. وقتی انسان را در تنگنا قرار میدهید و دائماً از نیازهایش برای او محدودیتها و محرومیتهایی ایجاد میکنید که آن را میتوان امری ساخته و پرداختۀ خود انسان و نه مرتبط با دین دانست و بهگونهای است که انگار نصف دین گفته میشود و نصف دیگرش اصلاً بیان نمیشود، باعث میشود که افراد در تنگناهایی قرار بگیرند که خروجی این تنگنا یکسری انحرافات بدتر است. مثل آنچه الان در جامعه شاهدش هستیم.
بهنظر من اگر ما به اسلام نابی که شما از آن اسم بردهاید و همچنین به آموزههایی که اهلبیت گفتهاند، برگردیم، قطعاً نتیجۀ خیلی بهتری خواهد داد. حالا من دربارۀ اینکه آیا وضعیت جامعۀ ما بهبود پیدا خواهد کرد یا نه و این سؤالی است که خیلی از افراد میپرسند که الان با این وضعیت اصلاً امیدی هست یا نه.
فکر میکنم که اگر ما واقعاً به اصل آنچه که قرآن گفته و اهلبیت عمل کردهاند، برگردیم، قطعاً اوضاع بهبود پیدا خواهد کرد؛ با این نجابت و پاکدامنی و عفتی که من بهشخصه از زنان و دختران ایرانی سراغ دارم.
پیامبر ما در عصر جاهلیت در بین مردمی مبعوث شدند که سالهای سال غرق جهالت بودند. ولی این آموزههایی که پیامبر اسلام آوردهاند، بهقدری با فطرت و خلق و خوی انسان در نظام آفرینش منطبق بود که در 23سال با تلاش پیامبر اسلام فراگیر شد. و بخش زیادی از جامعۀ آن روز را دربرگرفت و مردم ایمان آوردند.
لذا فکر میکنم که نه فقط اوضاع بهبود پیدا خواهد کرد، بلکه اساساً مردم خواهان این امر هستند. وقتی شما با معترضان به حجاب و عفاف صحبت میکنید، اتفاقاً ایرادات و انتقاداتی که دارند یا لجبازیهایی که گاهی صورت میگیرد، بر سر تحمیل نظر و عقیدۀ شخصی است و اصلاً بر سر اصل دین نیست. چهبسا بسیاری از این افراد با همان آرایش و لاک ناخن و موی ریختۀ بیرون، برای امامحسین اشک میریزند و قرآن به سر میگیرند.
به هرحال از جهاتی کوتاهی در این زمینه از جانب حاکمیت بوده و ما متولیان امر هستیم که اشتباه تبیین کردهایم و نصفه گفتهایم. ما باید ببینیم چه کسانی متولی مباحث فرهنگی و آموزشی در جامعه بودهاند و آنها هستند که این خطا و مسیر غلط را رفتهاند و دیگر نباید این مسیر خطا را ادامه دهند.