آیا قرآن به عنوان معجزه جاوید پیامبر(ص) و کتاب هدایت مسلمانان جهان، از حضرت عیسی(ع) پیامبر مسیحیان نیز یاد کرده است؟
قرآن در چند سوره از حضرت عیسی(ع) سخن به میان آورده است. هم از مادربزرگ ایشان و دعای وی که به ولادت حضرت مریم(س) انجامید و نیز تربیت و پرورش حضرت مریم(س) و هم درباره شخص عیسی(ع) مطالب مهمی را مطرح میکند. بخش عمده این آیات به ولادت این نبی الهی و ویژگیهای منحصربهفرد ایشان اختصاص دارد. بهطور کلی قرآن در سه جبهه با مسئله مسیح(ع) درگیر شده است، یکی بنیاسرائیل که بگوید شخصیت حضرت مریم(س) برگزیده و پاکدامن و فرزند او پاک است، دوم مشرکان و سوم مسیحیان اهل غلو.
قرآن از حضرت عیسی(ع) به عنوان یکی از انبیای اولوالعزم خود با چه تعابیری یاد و با چه کیفیتی ایشان را معرفی میکند؟
قرآن در سوره مبارکه مریم(س) از ولادت عیسی(ع) یاد کرده و از آیات۱۶ تا حدود آیه۳۶ این سوره را به ایشان اختصاص داده است. تعابیر قرآن از ایشان سراسر شکوه، پاکی، به دور از غلو و تهدید درخصوص کسانی است که به عیسی(ع) کفر میورزیدند و بر بندگی، پاکی و طهارت حضرت مریم(س) و نیز نخستین معجزه آن نبی الهی یعنی سخن گفتن در گهواره تأکید دارد.
در تصویرسازی قرآن از حضرت مریم(س) نیز ایشان را بسیار علاقهمند به عبادت مییابیم، چنانکه در منزل، نقطهای را برای عبادت تعیین کرده بود و در این حالت، فرشته وحی در قالب بشری زیبارو بر مریم(س) وارد شد. مریم(س) بهقدری پاک زیسته بود که در مواجهه با فرشته وحی، یکه خورده و او را به خداترسی دعوت میکند. یعنی قرآن در نخستین تصویرگری از عیسی(ع)، مادر او را پاکدامن و عیسی(ع) را فرزندی طاهر و پاک معرفی میکند. همچنین، در آیه ۲۱ سوره مریم(س)، حضرت عیسی(ع) به عنوان نشانه قدرت الهی معرفی میشود که با اراده خدا اینچنین خلق شدهاست. به عبارت دیگر، اگرچه ما همیشه در معرض نشانههای الهی هستیم اما گاه از مسیرهای غیرطبیعی، دست خدا بیشتر عیان و ظاهر میشود و ولادت حضرت عیسی(ع) ازجمله چنین اتفاقات خارقالعاده و اعجازآور در معرفی نشانههای قدرت و یداللهی و رحمت خداست.
سیمای اخلاقی حضرت عیسی(ع) در قرآن چطور بیان شدهاست؟
منش حضرت عیسی(ع) بسیار رحیمانه و مهرورزانه بود. سیمایی که در جهان درمورد این نبی الهی وجود دارد بهشدت مهربان و عطوف است. در اناجیل هم ایشان به عنوان کسی که گرفتاری، بیماری و نیازهای مردم را رفع و حتی مردههایشان را زنده میکرد، معرفی شده است و این به اراده خدا بوده و قرآن و اسلام بر این ویژگی یعنی رحمت بودن عیسی بن مریم(ع) برای مردم تأکید دارند.
حوادث پس از ولادت حضرت عیسی(ع) در حالی که پدری نداشتند و مادرشان با مردی ازدواج نکرده بود، چطور پیش رفت و قرآن این وقایع را چطور بیان میکند؟
در مقابل یهود که متأسفانه حتی تا امروز تصویر دختری آلوده به گناه را از حضرت مریم(س) ارائه میدهند، قرآن هر جا از ایشان سخن گفته آن بانو را طیب، طاهر، عفیف و پاکدامن معرفی و از ایشان در برابر تهمتهای ناروا، در موضوع ولادت حضرت عیسی(ع) دفاع میکند. همچنین قرآن تصریح دارد خدا بر بنیاسرائیل به دلیل تهمت زدن به حضرت مریم(س) غضب کرده است. پس از وضع حمل، مریم(س) به دستور حضرت عیسی(ع) روزه سکوت گرفت و وقتی از او درباره نوزاد پرسیدند به وی اشاره کرد که از او بپرسید و قرآن به سخن گفتن عیسی(ع) در گهواره تصریح دارد.
در مقابل اندیشه تثلیث و اعتقاد به اینکه عیسی(ع) پسر خداست، قرآن این نبی الهی را با چه وصف و جایگاهی معرفی میکند؟
قرآن در آیه ۳۰ از سوره مریم(س) میفرماید: «قَالَ إِنِّی عَبدُ ٱللَّهِ ءَاتَنِیَ ٱلکِتَبَ وَجَعَلَنِی نَبِیّا»؛ اینکه قرآن از ابتدا روی بندگی عیسی(ع) تأکید دارد به دلیل غلوی است که بعدها در میان برخی مسیحیان رایج شد. چون آن نبی الهی از خود آیات و نشانههای الهی بسیاری نشان داد برخی از مسیحیان گفتند عیسی(ع) پسر خداست، اما قرآن تصریح دارد عیسی(ع) بنده خداست و خداوند او را هر جا که باشد مبارک قرار داده و به نماز و زکات توصیه کرده و او ستمگر نیست. قرآن درمقابل رفتار زشت بنیاسرائیل که عیسی(ع) را فرزندی ناپاک میدانند و در مقابل مسیحیان که درباره ایشان دچار غلو شدند، وی را بنده خدا معرفی میکند.
در فرهنگ قرآن، حضرت عیسی(ع) در صفی است که نبی خاتم(ص) هم در آن قرار دارند، البته بدان معنا نیست که از ایشان جلوتر بزنند، بنابراین حضرت رسول(ص) در صف اهل هدایت پیشگام هستند. در این صف نوح، ابراهیم، عیسی و موسی(ع) هستند که باید دین را در جهان اقامه کنند.
اعتقاد به تثلیث و الوهیت حضرت عیسی(ع) دستمایه چه گروههایی برای ضربه زدن به اسلام نوپا شد؟
مسیحیان درباره اینکه عیسی(ع) حقیقتاً پسر خداست یا این نقش تشریفاتی است مثل تعابیر یدالله یا سیفالله دچار اختلاف شدند و این تعبیر تشریفاتی بهتدریج در قرن چهارم میلادی به نزاع تبدیل شد و درنهایت به پذیرش فرزندی عیسی(ع) برای خدا رأی دادند و این شائبه تبدیل به واقعیت شد. طرح این ماجرا هنگام ظهور اسلام در اوایل قرن هفتم میلادی و پس از هجرت نبوی به مدینه شدت گرفت و مشرکان از آن سوءاستفاده کردند. آنها میگفتند: ما هم مثل مسیحیان که عیسی(ع) را فرزند خدا میدانند، فرشتگان را فرزند خدا میدانیم اما قرآن وی را عبدالله معرفی میکند. آیه۵۹ سوره زخرف به این مسئله اشاره دارد و میفرماید آن راه غلوآمیزی که برخی مسیحیان طی کردند و ماهیت برخی ویژگیهای جذاب عیسی(ع) را الهی دانستند، سبب سوءاستفاده مشرکان در شرک خود شد. علاوه بر این، یکی از محلهای اصلی گفتوگوی پیامبر(ص) با مسیحیان پس از هجرت به مدینه درباره همین مسئله بود.
پاسخ قرآن و پیامبر(ص) به تفکر الوهیت عیسیبنمریم(س) چیست؟
ما مسلمین معتقدیم عیسی(ع) کتابی به نام انجیل داشت اما مسیحیان معتقدند ایشان خود وحی میکرد و دیگران مینوشتند و اناجیل هم سیرهنگاریها از وحیهای آن نبی است، اما قرآن به کتاب داشتن وی تأکید دارد. درنهایت قرآن تصریح دارد ماجرای خلقت حضرت عیسی(ع) همچون حضرت آدم(ع) و از خاک و گِل است. یعنی حضرت عیسی(ع) تفاوت در ولادت دارد و این تفاوت، ماهیت ایشان را الهی نمیکند. در پاسخ به این تفکر انحرافی بود که خدا به پیامبر(ص) دستور به مباهله با مسیحیان نجران را داد تا هر که دروغ میگوید، مشمول لعنت خدا شود.
آیا درباره مسیحیان و رابطه آنها با مسلمانان در قرآن تصریح و تأکیدی است؟ چه چشماندازی از رابطه با آنها پیش روی مسلمانان قرار دارد؟
از نگاه قرآن شخصیت مسیحیان بسیار مثبت است. قرآن در سورههای مختلف، یهود و بنیاسرائیل را به عنوان قومی معرفی میکند که معمولاً همراهیهایی با حضرت موسی(ع) داشتهاند اما فساد و انحراف هم از آنها گزارش شده و با ظهور اسلام به دلیل توقعات بیجا از پیامبر(ص) به دشمنان اسلام تبدیل شدند، اما درباره مسیحیان بسیار مثبت سخن میگوید؛ به عنوان جمعیتی که برای حرکت در مسیر صحیح تلاش کرده و گاهی دچار غلو و زیادهروی در مقام و شخصیت عیسی(ع) و یا رهبانیت در تهذیب نفس شدهاند. در سوره مائده که جزو آخرین سورههای نازل شده بر پیامبر(ص) است، میان یهودیان و مسیحیان مقایسه میکند و در آیه ۸۲ میفرماید: دو دسته از مردم هستند که بهشدت با مؤمنان دشمنی میکنند یهود و مشرکان. یعنی یهود را کنار بتپرستان قرار میدهد (البته شاید بگویند اشاره بهیهود آن دوره است نه این دوره). در ادامه آیه شریفه نصارا و پیروان حضرت عیسی(ع) را نزدیکترین دوستان به مسلمانان و مؤمنان معرفی میکند.
قرآن در تحلیل چرایی این دوستی دو دلیل میآورد؛ یکی حضور دانشمندان دینشناس که بین دانشمندی و رهبانیت جمع کردهاند و کسی که تارک دنیاست به ریاست و قدرت و پول به معنای بد آن اعتنایی ندارد و برای غصب حق تلاش نمیکند، لذا این لطافت روح، آنها را به مؤمنان نزدیک کرده و دیگر اینکه مثل یهود که خود را از همه دنیا برتر میداند، تکبر و خودبرتربینی ندارند. در نگاه قرآن، مسیحیان با این ویژگیها دوستی نزدیک با مسلمانان و مؤمنان دارند.