تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
حجت‌الاسلام محمد داستانپور در گفت‌وگو با فصلنامه رهیافت اندیشه؛ راهکارهایی در برخورد با مسائل مرتبط با حجاب/ نگاهمان را به مخاطب درست کنیم و جلوی نگاه‌های پوسیده و غیرواقعی را بگیریم/ کار فرهنگی را در اولویت کامل قرار دهیم کار فرهنگی را در اولویت کامل قرار دهیم و از اقدامات فرهنگی حمایت کنیم. دهه‌هشتادی‌ها را به‌سختی می‌توان با این فضا تطبیق داد؛ مگر با اقداماتی خاص. نباید بگذاریم که نسل دهۀ هشتاد و نود از دست ما خارج شود و به همین ترتیب دیگر نمی‌توان نسل‌های بعدی را هم کنترل کرد و با آن‌ها وارد گفت‌وگو شد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ فصلنامه اندیشه رهیافت در گفت وگو با حجت‌الاسلام داستانپور موضوع حجاب را بررسی کرد متن آن بدین شرح است؛

سؤال: مسئلۀ حجاب در جامعۀ ما و به‌خصوص برای دهۀ 60 و 70 و 80 چه سیری داشته و وضعیت امروز کشور در این زمینه تحت‌تأثیر چه عواملی بوده است؟ به‌نظر شما سهم هر‌کدام از مردم، حاکمیت و روحانیت در پیدایش وضع موجود چیست؟

پاسخ: به‌نظر من، شاید در بدترین برهۀ زمانی از لحاظ موقعیت زیست فرهنگی نسل نوجوانان و جوانان خود هستیم. یعنی بدترین اوضاع برای زیست فرهنگی و اجتماعی نسل نوجوان و جوان در این ایام و در این دهه است و به‌خصوص بعد از قضایای گشت ارشاد و مرگ مهسا امینی. بنده به‌عنوان مبلّغی که حدود 25 سال دغدغۀ حجاب و مسائلی از این دست را داشته‌ام، واقعاً می‌بینم که در نسل‌های قبلی با مخاطبی مواجه بودیم که گوش شنوا داشت؛ ولی ما حرفی برای گفتن نداشتیم. شاید هم حرف داشتیم و نزدیم و هرکس هم در این زمینه به طریقی بود؛ کار اصلی را حوزۀ تبلیغ نمی‌دانست. شعار حاکمیت شعار فرهنگ بود؛ اما آن را در اولویت خود قرار نمی‌داد. دانشگاه‌ها که اصلاً در این فضاها نبودند و برای خود در این زمینه رسالتی قائل نبودند. شعار هنر برای هنر سر می‌دادند و هنر هدفمند و جهت‌دار را امری دگم و به قول معروف خشکه‌مقدس‌بازی می‌دیدند و قائل بودند که هنر وسیله نیست و خودش هدف است و خودش قداست دارد و بنا نیست چیزی را تقدیس کند. لذا این ضعف‌ها در این مجموعه‌ها وجود داشت؛ اما با مخاطبی مواجه بودیم که اگر به‌سمتش می‌رفتیم و گفت‌وگو را با آن شروع می‌کردیم، گوش شنوا داشت و همان موقع می‌دیدم و به دوستان می‌گفتم که ما در دانشگاه‌ها و دبیرستان‌ها می‌رویم و حرف می‌زنیم و بچه‌ها تا سه ساعت بعد ما را رها نمی‌کنند و دائماً دربارۀ دین و مسائل دینی و حجاب از ما می‌پرسند.

وقتی می‌خواستیم با بچه‌ها ارتباط بگیریم، میانگین زمانی که ارتباط با آن‌ها شکل بگیرد و به قول معروف یخ آن‌ها بشکند و به حرف‌های ما دل بدهند، سه دقیقه بود. وقتی به این حرف‌ها دل می‌دادند، دنبالۀ آن را می‌گرفتند و چقدر از ما می‌پرسیدند که می‌خواهیم محجبه شویم و بیشتر به مسائل دینی ورود کنیم. آن موقع هرچه فریاد می‌زدیم و می‌گفتیم وضعیت این‌چنین است و باید ورود بیشتری پیدا کرد، توجه آن‌چنانی نمی‌شد و کسی به سراغ این نوجوانان نمی‌رفت.

لذا بنده وضعیت حجاب جامعه را در این زمان امری غیرعادی نمی‌بینم؛ چون اصلاً اقدامی صورت نگرفته است. درحالی که برای دهۀ ۵۰ و ۶۰‌ زمینه و امکان لازم را داشتیم و فقط لازم بود که از شخص و مجموعه و زیرگروه، حمایتی صورت بگیرد. یادم می‌آید که می‌خواستیم نمایشگاهی در مدرسه برگزار کنیم؛ اما پول نداشتیم. دفتری هم نداشتیم تا به‌صورت رسمی ارتباط بگیریم و حتی تلفن خاصی دراختیار ما نبود.

بنابراین آن زمانی که می‌توانستیم کارها و اقدامات خوب فرهنگی انجام دهیم، دغدغه نبود و حوزه، تبلیغ را اقدامی در درجۀ ۳ و ۴ می‌دانست و دربارۀ برخی طلبه‌ها که مبلّغ می‌شدند، گفته می‌شد که از بی‌سوادی اوست که رفته و تبلیغ انجام می‌دهد و چنین شخصی در مسائل فکری و اندیشه‌ای سطح پایینی دارد. الان هم که متوجه اهمیت مسئله شده و شروع به انجام اقداماتی در این زمینه کرده‌اند، دست به انجام کارهایی می‌زنند که مسئله را سخت‌تر و پیچیده‌تر می‌کند؛ چراکه  فهم خوب و مناسبی از این مسئله وجود ندارد.

بنابراین قبلاً می‌توانستیم خیلی کارها در این زمینه انجام بدهیم؛ اما کسی در آن زمان اهمیت این مسئله را جدی نگرفت و در‌حالی که فضا فراهم بود، کسی جلو نیامد. شما در این سال‌ها یک فیلم مناسب دربارۀ حجاب و حمایت از آن که صداوسیما تولید کرده نمی‌توانید پیدا کنید. شعارهای ما در باب حجاب هنوز همان شعارهای دهۀ 40 و 50 است و به اموری در تبلیغ این مسئله روی می‌آوریم که ادبیات و دغدغۀ نسل جدید نیست و اصلاً حرف‌ها و صحبت‌ها فهم نمی‌شود که بخواهند زمینه‌ساز تحول بشوند. بنابراین ما بعد از ماجرای مرگ مهسا امینی، با جامعه‌ای مواجه هستیم که گوش شنوای آن خیلی سنگین شده است.

سؤال: از مواردی که بیان می‌فرمایید، می‌توان چنین برداشت کرد که اساساً زبان بچه‌های دهۀ هشتادی زبان خاصی است و باید این زبان را فهمید و خوب درک کرد؟

پاسخ: زبان خاصی بوده و هست و تازه بعد از قضایای مرگ مهسا امینی این زبان خاص فیلتر هم پیدا کرد؛ یعنی ما این موضوع حجاب را امنیتی کردیم و تنها راهکاری که به ذهن من می‌رسد، این است که مسئلۀ حجاب باید از امنیتی‌بودن خارج شود. حجاب چیزی نیست که فقط با توپ‌وتشر و بگیروببند بخواهد حل شود. امنیتی‌شدن این مسائل نتایج خوبی به‌بار نمی‌آورد و نتیجه این می‌شود که در این زمان که قرآن‌سوزی پیش آمد و قرار شد در جایی بر سر اعتراض به این مسئله تجمع شود، برخی گفتند ما از این مسئله ناراحت هستیم؛ اما نمی‌خواهیم از اعتراض و تجمع ما سوءاستفادۀ سیاسی شود و به‌نظر ما این تجمع سیاسی است. من می‌فهمم که اوضاع سیاسی ما به‌شدت پیچیده است و نظام جمهوری اسلامی فوق‌العاده در غربت است؛ اما راهش این نیست که لزوماً با امنیتی‌کردن برخی مسائل بخواهیم آن‌ها را در جامعه حل کنیم.

همین الان که با هم صحبت می‌کنیم و در آستانۀ دهۀ محرم هستیم، یکی از نگرانی‌های من این است که چگونه بتوانیم در این دهه دربارۀ مسائلی مثل حجاب صحبت کنیم. باید خیلی ظریف در باب این مسائل صحبت کرد و مخاطبان امام‌حسینی ما در بحث تبلیغ نباید قربانی بدسلیقگی ما شوند. ما باید توجه کنیم که رسانه خیلی بر مردم تأثیر گذاشته و بسیاری از آن‌ها از برخی امور شاکی و ناراضی هستند و بسیاری افراد بزرگ‌شده در خانوادۀ مذهبی و معتقد، پس از این ماجراها و تحت‌تأثیر اتفاقات و رسانه‌ها حتی تا جایی پیش رفته‌اند که بعضی از آن‌ها دین را کنار گذاشته‌اند. چقدر پدر و مادرانی ناراحت و آشفته به سراغ ما می‌آیند و نگران این مسئله هستند که فرزند ما تحت‌تأثیر دیدن فلان فیلم از برخورد و اتفاقی، دربارۀ مسائل دینی و حجاب موضع گرفته است.

 لذا حرف من این است که حجاب مبتنی‌بر بسیاری از امور است و بعد از این ماجراهایی که گذشت، کار تبلیغی دربارۀ حجاب به‌شدت سخت و پیچیده شده تا جایی که مخاطب هنگام صحبت دربارۀ این مسائل موضع می‌گیرد و آن را در فضای سیاسی می‌برد و مانعی برای بحث و شنیدن دربارۀ آن قرار می‌دهد و علت اصلی بروز این موارد هم عملکرد غلط در این زمینه و به‌خصوص در مسئلۀ حجاب بوده است. باید قبول کرد که برخی روش‌ها در این زمینه اشتباه است.

ما نباید در نسخه‌های فرهنگی که می‌پیچیم، فقط قشری واحد را ببینیم. باید در این زمینه چند بُعدی نگاه کرد تا بسیاری از ارزش‌ها حفظ شود و از دست نرود. ولی در‌حال حاضر اوضاع تا حد زیادی غیرعادی و پیچیده است.

سؤال: شما این سیری را که ایجاد شده، ناشی از مسئله‌ای سیاسی می‌دانید که الان حساسیت و نارضایتی‌های خیلی زیادی که ایجاد کرده، سبب شده که نوجوان‌ها هم با توجه به آن چیزهایی که در فضای مجازی از وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی می‌بینند، همه را به هم بچسبانند و بگویند که این حجاب، سیاسی است و برچسب‌های مختلفی به آن می‌زنند و درنهایت این مسئله دافعه ایجاد می‌کند؟

پاسخ: نگاه برخی نوجوانان معترض در جامعۀ ما به حجاب به مثابه سنگری است که می‌توانند به آن حمله کنند و آن را فتح یا آزاد کنند. من خودم در دبیرستان‌های مختلف رفته و دیده‌ام که برخی از این نوجوانان امروز با حرارت دربارۀ اقدامات خود که آن را انقلاب می‌نامند، صحبت می‌کنند. اعتقاد من این است که جامعه و حاکمیت در مرز خیلی ظریفی واقع شده است. اگر نسل نوجوان ما به سنی برسد که تا حدی استقلال پیدا کند و پدر و مادرشان دیگر نتوانند آن‌ها را مهار کنند، معلوم نیست که بتوانند چه موجی در اجتماع ایجاد کنند.

بنابراین باید فضا به‌خوبی مشخص شود و متوجه باشیم نسلی است که احساس می‌کند نادیده گرفته شده و به‌شدت معترض و شاکی است و احساس می‌کند فقط با زبان گشت ارشاد با او صحبت می‌شود و بزرگ‌ترین ابزار برای فشارآوردن به حاکمیت را حجاب می‌داند و این مسئلۀ حجاب را فوق‌العاده سیاسی می‌بیند و به‌تبع آن مقابله با حجاب را حرکتی سیاسی قلمداد می‌کند. ما با چنین نسلی مواجه هستیم.

سؤال: نقش دشمنان را در پیشبرد این زمینه و جهت‌دهی به افکار این نسل چگونه می‌بینید؟

پاسخ: به‌نظر من هر چیزی علت و زمینه‌ای دارد. به‌نظر بنده علت این مسائل، نقش دشمنان نیست؛ بلکه زمینۀ این مسائل به دشمن برمی‌گردد. به‌نظر من علت اصلی این مشکلات به خود ما و ضعف‌ها و مواردی که به آن بی‌توجهی کردیم، برمی‌گردد. دشمن هم در اینجا از این ضعف‌ها استفاده می‌کند و اگر این ضعف‌ها نباشد، دشمن با چه وسیله‌ای می‌تواند عوامل خود را در این راستا سر خط کند؟ لذا این مسئله زمینه است و علت، تضادهایی است که در جامعه بوده و هست. علت، فسادها و رانت‌خواری‌هاست. دشمن این‌ها را یکی‌یکی شناسایی می‌کند و برنامه‌ریزی‌هایی انجام داده و جوان‌ها را به کف میدان می‌کشاند. یکی از علت‌های ناامیدی به‌خاطر برخی مشکلات و تبعیض‌هایی است که در جامعه وجود دارد و دشمن از این علت زمینه می‌سازد و آن را بهانه‌ای برای کشاندن جوانان به میدان قرار می‌دهد.‌

من پس از ماجراها و اتفاقاتی که بعد از مرگ مهسا امینی پیش آمد، گفتم که بهتر است به جای درگیری‌های بسیار میان این‌ و آن، مراکزی را شناسایی کنیم که کار فرهنگی می‌کنند و از طریق آن‌ها به مسئله ورود کنیم و اگر هم قصد برخورد با هنجارشکنان را داریم، نباید آن را در بوق و کرنا کنیم و بیشتر با آن سطح خاصی که فساد را در جامعه پمپاژ می‌کند، برخورد شود و این برخورد هم بهتر است در خفا صورت بگیرد. نباید اقدامات به‌گونه‌ای باشد که امنیت روانی جامعه به‌هم ریخته شود و فضای اضطراب میان خانواده‌ها بر سر این مسائل جاری شود. من بارها دیده‌ام که مادری خودش بدحجاب است؛ اما به زور بر سر دخترش روسری می‌اندازد و در این زمینه با او به‌شدت دعوا می‌کند. علتش طبیعتاً این نیست که او دغدغۀ حجاب دخترش را دارد؛ بلکه استرس دارد. به دختر می‌گوید که روسری‌ات را سر کن و او هم امتناع می‌کند و در‌نهایت دعوا و کشمکش میان مادر و دختر شکل می‌گیرد. این مورد را من چندبار در خانواده‌های مختلف دیده‌ام.

این‌ها همان ضعف‌هایی است که بهانۀ لازم را به دست دشمن می‌دهد تا از آن برای ضربه‌زدن به جامعه و فرهنگ ما استفاده کند و جوانی هم که ناامید است و احساس تبعیض می‌کند، تحت‌تأثیر تبلیغات او قرار می‌گیرد و با جامعه و حاکمیت خود بیگانه و دشمن می‌شود. حال با این اوضاع و در این فضا چگونه می‌توان به‌راحتی دربارۀ حجاب حرف زد؟

سؤال: شما برای مسائل مرتبط با حجاب چه راهکارهایی پیشنهاد می‌کنید؟

پاسخ: اولین راهکار این است که نگاهمان را به مخاطب درست کنیم و جلوی نگاه‌های پوسیده و غیرواقعی را بگیریم. اگر نگاهمان درست شد و مخاطب را خوب شناختیم که در چه فضایی قرار دارد، پس از آن می‌توان بقیۀ کارها را هم درست انجام داد.

راهکار دوم این است که این مسئله را به‌تدریج از سیاسی‌بودن خارج کنیم و خود این سیاسی‌بودن، مانعی مهم برای حل مسئلۀ حجاب است و دائماً آن را بدتر می‌کند.‌

سومین راهکار این است که نه دائماً در این زمینه برای طرف مقابل خط و نشان بکشیم و نه آ‌ن‌ها را کاملاً رها کنیم. نه اینکه دائماً به آن‌ها بگوییم اگر حجاب را رعایت نکنید با شما چنین و چنان می‌کنیم و جریمه پشت جریمه و نه اینکه بگوییم شما از اساس آزاد و رها هستید. بنابراین لازم است که نگاهمان را در این مسئله درست کنیم و فضا را به‌گونه‌ای مدیریت کنیم که مخاطب احساس نکند آزاد است؛ اما احساس هم نکند که همین الان می‌خواهند بیایند و او را ببرند و با او برخورد کنند.

راهکار چهارم این است که کار فرهنگی را در اولویت کامل قرار دهیم و از اقدامات فرهنگی حمایت کنیم. دهه‌هشتادی‌ها را به‌سختی می‌توان با این فضا تطبیق داد؛ مگر با اقداماتی خاص. نباید بگذاریم که نسل دهۀ هشتاد و نود از دست ما خارج شود و به همین ترتیب دیگر نمی‌توان نسل‌های بعدی را هم کنترل کرد و با آن‌ها وارد گفت‌وگو شد. باید حرکت‌های مختلف فرهنگی از رسانه گرفته تا فیلم و تئاتر و هر امر مربوطی را در این زمینه به‌کار گرفت و از آن‌ها برای ورود به این مسئله و تبیین آن استفاده کرد.‌

سؤال: شما تا چه اندازه موافق مردمی‌کردن جریان حجاب هستید؟

پاسخ: اصلاً حرف من همین است که اساس این کار باید مردمی باشد و تنها باید در این زمینه جریان‌های مردمی تقویت شوند و تشکل‌های مردمی در این زمینه ایجاد شود.

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.