تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : ۱۰ خبر اول, اخبار, اقتصاد, برگزیده ترین ها, عرصه اقتصاد و تمدن, گفتگو, مشروح خبرها, مهم ترین خبر صفحه اول
شماره : 37034
تاریخ : ۱۹ اسفند, ۱۴۰۲ :: ۱۱:۱۸
دکتر موحدی بکنظر کارشناس مسائل اقتصادی در گفتگویی مطرح کرد؛ نظام مالیاتی کشور در حال کوچ از نگاه سنتی به نگاه مدرن / بررسی کارکردهای نظام مالیاتی ما در برهه‌ای که نفت داشتیم اصلاً احساس نمی‌کردیم که با مردم باید صحبت کنیم. ولی الان که نفت نیست باید از مردم پول بگیریم. اگر از مردم می‌خواهیم پول بگیرم، وجهۀ دموکراتیک این قضیه بالا می‌رود. دیگر نمی‌توان به سیاق دولت‌های سابق این کار را کرد. چون اعتراض می‌شود. ولی این بُعد اجتماعی کمک می‌کند که شما وارد گفت‌وگو شوید. لذا به نظرم این برش را برای نظام مالیاتی یک توفیق می‌دانم. اینکه جایی نظام مالیاتی ضرورت می‌بیند تبلیغات رسانه‌‎ای مثبت از خودش داشته باشد و این بخشی از مدیریت اجتماعی مالیاتی کشور است. یکی از مؤلفه‌هایی که به‌عنوان آسیب در مقام اجرا آشکار می‌شود، نداشتن همدردی و مفاهمۀ مشترک است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، فصلنامه اندیشه رهیافت در گفت وگو با دکتر موحدی بکنظر، نظام مالیاتی موجود در کشور را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه به متن آن اشاره می‌شود؛  

پرسش: در ابتدای گفت‌وگو لطفاً مختصری دربارۀ وضع موجود نظام مالیاتی بفرمایید؟

پاسخ: نظام مالیاتی، همانند هر آسیب‌شناسی که در حوزه‌های دیگر انجام می‌شود، نیازمند اصول و ایدئال‌هایی است تا با براساس آن‌ها آسیب را اندازه‌گیری می‌کنیم. به‌اصطلاح حرارتش را بررسی کنیم یا آزمایش خون بگیریم و ببینیم حالش چقدر خوب است و چقدر بد.   همۀ این‌ها معلول بایستگی‌هایی است که پیش‌تر پذیرفته‌ایم. پس قبل از رسیدن به اینکه نظام فعلی مالیاتی از چه ظرفیت‌ها و بالقوگی‌هایی برخوردار است یا چه نکاتی مثبت و منفی بر آن حمل می‌شود، باید دربارۀ این صحبت کنیم که اصلاً نظام مالیاتی مطلوبی که می‌خواهیم به‌سمتش حرکت کنیم چه باید باشد. یعنی ترسیم وضعیت مطلوبی صورت بگیرد تا بتوانیم وضع موجود را در پرتو آن بسنجیم و از آن منطق استخراج کرده و شاخص‌گذاری کنیم. اما وقتی که می‌گوییم وضعیت مطلوب نظام مالیاتی، به نظر می‌رسد این وضعیت خودش ابعاد مختلف پیچیده‌ای دارد. با این ابعاد، باید دید چه توقعی از نظام مالیاتی وجود دارد، چه کار می‌خواهد انجام دهد، چه کارکردهای ویژه‌ای برایش تعریف می‌شود تا براساس این‌ها بتوانیم به وضعیت مطلوب دست یابیم. به زعم بنده نظام مالیاتی به معنای کامل و گسترده‌اش، جعبه‌ابزاری در اختیار ما قرار می‌دهد که این جعبه‌ابزار کمک به مدیریت اقتصادی کشور است. ما تاکنون چنین نگاهی به نظام مالیاتی نکرده‌ایم. هیچ موقع از این زاویه به نظام مالیاتی نگاه نکرده‌ایم یا اگر هم نگاه کرده‌ایم، بخش وسیعی از آن را کنار گذاشته‌ایم و تنها به‌عنوان یک ویژگی لوکس از آن یاد کردیم. از این جعبه‌ابزار فقط انبردستش را استفاده می‌کنیم و به باقی ابزارهای موجود کاری نداریم. از تنوع بسیار زیادی که ابزارهای مالیاتی دارند برای چنین چیزی استفاده نکردیم یا حداقل از آن‌ها درست استفاده نکرده‌ایم. معمولاً در بحث مالیات، سراغ کارکردها می‌روم، اینکه نظام مالیاتی‌مان اصلاً چه کارکردهای مثبتی دارد. کارکردهای مثبت را برشمریم و با همدیگر دربارۀ آن‌ها بحث کنیم. یکی از کارکردها بودجه‌ای‌درآمدی است. یعنی بودجۀ دولت از جانب نظام مالیاتی تأمین شود. حال اینکه چگونه کارکرد بودجه‌ای و درآمدی محقق شود، خودش اصولی دارد. یک اصلش این است که مثلاً چتر گسترده‌ای داشته باشد؛ یعنی تمامی ابعاد را پوشش دهد. اصل دیگرش این است که معافیت‌ها یکپارچه شده باشد. نکته‌اش این است که نرخ مالیاتی تا جای ممکن حداقلی باشد و تا جای ممکن روی درآمد مصرف‌نشده اصطلاحاً به‌عنوان پایۀ مالیاتی سرجمع شود. یکی از نکات مثبتش این است که فرد به‌عنوان محور مالیات‌ستانی پیاده شود و این محوریت تغییر یابد و... . کارکرد دوم نظام مالیاتی توزیعی است. یعنی نظام مالیاتی باید بداند از چه کسی مالیات بگیرد و از چه کسی نگیرد. از آن کسی که مالیات می‌گیرد تا چه اندازه بگیرد و در کنار آن به چه کسی مالیات منفی یا به‌عبارتی یارانه بدهد و به چه کسی یارانه ندهد. به آن کسی که یارانه می‌دهد چه میزان یارانه بدهد. این می‌شود تحقق عدالت عمودی و افقی در یک نظام یکپارچۀ مالیاتی‌حمایتی که این اتفاق هم باید بیفتد. کارکرد دیگر نظام مالیاتی تنظیمی است. یعنی برای مدیریت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور باید از آن بهره بگیرید. به چه معنا؟ به این معنا که مثلاً شما می‌خواهید قیمت خودرو و قیمت مسکن را کاهش دهید، مصرف مواد آسیب‌رسان و میزان آلایندگی‌ها را کاهش دهید، عرصۀ خاص یا کالاهای لوکس را که اثر فرهنگی بدی روی جامعه دارند مدیریت کنید و... یکی از ابزارهای مهم در همۀ این‌ها در نظام‌های مختلف کشورهای مختلف ابزار مالیاتی است. یعنی تنظیم روابط در حوزه‌های اقتصاد، فرهنگ، اجتماع، سیاست و... . در اینجا ما حتی در عرصۀ اقتصادی هم از آن بهره نگرفته‌ایم. یعنی هیچ‌گاه به اثربخشی این کارکردهای مالیاتی در حوزه‌های مدیریتی فکر نکرده‌ایم. کارکرد بعدی تثبیتی‌مالیات است؛ یعنی استفاده از مالیات برای ثبات‌بخشی اقتصاد، یعنی بهره‌گیری از سیاست‌های مالی درست که اصطلاحاً به آن سیاست‌های مالیاتی ضدچرخه‌ای  می‌گویند. مثلاً اگر قرار است در دورۀ رکود باشید چه استفاده‌ای از مالیات انجام دهید که این دورۀ رکود را سریع بگذرانید یا از چه ابزارهای مالیاتی استفاده کنید که دورۀ رونق را برای شما بیشتر کند و... . یکی از مهم‌ترین کارکردهای نظام مالیات کارکرد اطلاعاتی است. هرگاه می‌خواستیم بگوییم نظام مالیاتی‌مان باید تقویت شود، می‌گفتیم به اطلاعات دسترسی پیدا کند. اما در این نظام می‌گوییم نه‌تنها دسترسی به اطلاعات به مالیات کمک می‌کند بلکه نظام مالیاتی شما باید به‌گونه‌ای باشد که خودش تولیدکنندۀ اطلاعات باشد. این خیلی مهم است. مثلاً می‌گویید من هر سال برای دورۀ عملکردتان اظهارنامۀ مالیاتی می‌گیرم و اطلاعات مالی خود را برای من فهرست می‌کنید و با اسناد و مدارک برای من می‌آورید. یا می‌گویید سیستمی می‌گذارم که هرکس معامله‌ای انجام می‌دهد، این معامله در قالب صورت‌حساب الکترونیکی ارسال شود. به این صورت که میزان فاکتور فروشی که الکترونیکی صادر شده در کارپوشۀ فروشنده و خریدار قرار می‌گیرد. خریدارمی‌بینید و می‌گوید این را خرید کرده‌ام یا نه. اگر تأیید کند، در کارپوشۀ خریدار هم می‌نشیند و اگر تأیید نکند برمی‌‎گردد و باید با تفاهم فروشنده و خریدار این صورت‌حساب انجام شود. همۀ این صورت‌حساب‌ها موقعی که در کنار هم قرار بگیرند به شما اظهارنامۀ از پیش تکمیل‌شده می‌دهند یا حداقل بخش گسترده‌ای از آن اظهارنامه‌ها به‌واسطۀ این رویدادهای مالی می‌آید آنجا قرار می‌گیرد. بنابراین ما با بسته‌ای از کارکردها مواجهیم. آیا کارکردها به همین‌ها محدود می‌شوند؟ نه، ممکن است کارکردهای دیگری هم اضافه شود. به بضاعت ما بستگی دارد. به اینکه می‌خواهیم از این زمین حاصلخیز نظام مالیاتی چه استفاده‌ای کنیم و چگونه استفاده کنیم. حال اگر این فهم وجود داشته باشد که مالیات چنین ابزاری است و چنین قابلیتی دارد، برای بالفعل‌کردن چنین قابلیتی، نیازمند هماهنگی‌های بین‌نهادی است. به نوعی زیرساخت‌های نهادی نیاز دارد. زیرساخت‌های نهادی یعنی چه؟ مثلاً مجلس باید به اصل 51 قانون اساسی عمل کند. این اصل می‌گوید هیچ مالیاتی اعم از پایه، نرخ و بخشودگی و معافیت و... انجام نمی‌شود مگر با حکم قانون. یعنی سازمان امور مالیاتی در اینجا صرفاً ‌ارائه‌دهنده است. این یکی از پیچیدگی‌هاست. پیچیدگی دیگر هماهنگی‌های بین‌نهادی است. مثلاً به فراجا و بانک مرکزی می‌گوییم که این اطلاعات را به ما بدهید. در پاسخ یکی می‌گوید من نمی‌توانم، دیگری می‌گوید من زیرساختش را ندارم، آن یکی می‌گوید من پیمانکارش را ندارم و دیگری می‌گوید من بودجه‌اش را ندارم و... . موقعی که می‌گوییم بین‌نهادی یعنی قانون در آن هست، هماهنگی‌های بین دستگاهی داخلش هست و... . بنابراین کلیت ماجرا این است که برای‌اینکه ترسیمی از کارکردها داشته باشیم، باید تعریف کنیم. هرکدام از این کارکردها اصولی دارد، این اصول را باید تعریف کنیم. پیاده‌سازی هرکدام از این اصول مقدمات و استلزاماتی دارد، آن استلزامات را باید تعریف کنیم و درنهایت همۀ این‌ها می‌‌خواهند ما را به هدفمان برسانند. حال می‌خواهیم بسنجیم باتوجه‌به کارکردهای موجود، نظام مالیاتی کنونی ما کجا قرار گرفته است. ویژگی بسیار مثبتی که نظام مالیاتی ما دارد طی می‌کند، اصطلاحاً شیفت‌پارادایم است. شیفت‌پاراردایم چیست؟ پارادایم از نگاه سنتی به نگاه مدرن. زمانی که دولت‌ها شکل گرفتند، یعنی چندین هزار سال قبل، دولت یا حکومت برای مدیریت مردم، به‌واسطۀ سلطه و قدرتی که داشت، اعمال نفوذ می‌کرد. زمانی که دولت‌ها به وجود آمدند طبیعتاً مالیات هم به وجود آمده است. اما در دولت‌های اصطلاحاً سنتی، زمانی که حاکمیت می‌خواست اعمال نفوذ کند و قدرت در اختیار داشته باشد، رابطۀ دوطرفۀ حقوقی بین حاکم و رعیتش وجود نداشت. قاعده‌ای وجود نداشت که اگر حاکم پولی را از رعیت می‌گرفت، درازایش باید خدماتی به آن‌ها می‌داد. حال مردم چگونه مدیریت می‌شدند؟ یا به تازیانۀ قدرت یا به اتکای سنت. این ویژگی دولت‌های سنتی است. دولت‌هایی که در آن روابط فی‌مابِین حاکمیت و رعیت خیلی خوب تعریف نمی‌شود. البته استثنائاتی وجود داشته است. مثلاً فرض کنید نامۀ امیرالمومنین به مالک اشتر یکی از تجلیات بارز رابطۀ طرفینی است و دارد گوشزد می‌شود که اگر به مصر رفتی، با مردم چگونه رفتار کنی، چگونه مالیات بگیری، چگونه زکات بگیری، چگونه به آن‌ها کمک کنی و... . اگر طول تاریخ را بگردید، چند نمونۀ دیگر از این قبیل می‌توانید پیدا کنید؟ ولی دولت‌های مدرن یا دولت‌ملت‌های  مدرن، دولت‌هایی بودند که عمدتاً بعد از عصر روشنگری تجلی یافتند. از آن به‌بعد گویی نوعی رابطۀ دوطرفه بین مردم و حاکمیت ایجاد شد. به حکم حقوق اساسی. حقوق اساسی چیست؟ همان فلسفۀ قانون اساسی. قانون اساسی می‌گفت تو این وظیفه را در قبال مردم داری و مردم هم این وظیفه را در قبال تو دارند. تو این حق را بر گردن آن‌ها داری و آن‌ها این حق را بر گردن تو دارند. بنابراین باید ترتیب تحقق این حقوق را ایجاد کنی. اینجاست که مالیات به معنای مدرنش تجلی می‌یابد. مالیات را برای چه می‌گیری و برای چه می‌خواهی استفاده کنی. پس این نوع نگاه به مالیات در دولت‌ملت‌های مدرن اصطلاحاً تجلی دموکراتیک پیدا می‌کند؛ یعنی مالیات جزء تاروپودهای یک دولت‌ملت است. این با آن مالیات سابق و با آن شکل و ساختار اصطلاحاً داروغه‌مسلکی و... تفاوت دارد. اینجا قرار است رابطۀ طرفینی را بسازد. در اینجا یکی از ویژگی‌های اجتماعی‌سیاسی مالیات که به نظرم بسیار مهم‌تر از ابعاد اقتصادی آن است این است که شما بعد از برهه‌ای به این می‌رسید که می‌گویید من از شما مالیات می‌ستانم، پس باید با شما صحبت کنم. سخنگویی من در سازمان امور مالیاتی ازنظر اجتماعی برای خودم مهم بود، از این نظر که اولین سخنگوی سازمانم. در تاریخ نظام مالیاتی و قبل از این، سازمان سخنگو نداشته، چون اصلاً قرار نبوده با کسی صحبت کند. ولی بعد از مدتی احساس شد که نیاز دارد با مردم صحبت کند. به مردم می‌گویید که چرا از آن‌ها مالیات می‌گیرید و این مالیات کجا هزینه می‌شود. یعنی طرفین به قواعدی ملتزم می‌شوند، اینکه من باید به تو پاسخ بدهم و صحبت کنم و تو هم مالیات پرداخت کنی؛ یعنی من به زور شلاق و لزوماً سنت نمی‌خواهم با تو صحبت کنم، می‌خواهم طی آدابی با هم تعامل کنیم. این رابطه دارد شکل می‌گیرد. ما در برهه‌ای که نفت داشتیم اصلاً احساس نمی‌کردیم که با مردم باید صحبت کنیم. ولی الان که نفت نیست باید از مردم پول بگیریم. اگر از مردم می‌خواهیم پول بگیرم، وجهۀ دموکراتیک این قضیه بالا می‌رود. دیگر نمی‌توان به سیاق دولت‌های سابق این کار را کرد. چون اعتراض می‌شود. ولی این بُعد اجتماعی کمک می‌کند که شما وارد گفت‌وگو شوید. لذا به نظرم این برش را برای نظام مالیاتی یک توفیق می‌دانم. اینکه جایی نظام مالیاتی ضرورت می‌بیند تبلیغات رسانه‌‎ای مثبت از خودش داشته باشد و این بخشی از مدیریت اجتماعی مالیاتی کشور است. یکی از مؤلفه‌هایی که به‌عنوان آسیب در مقام اجرا آشکار می‌شود، نداشتن همدردی و مفاهمۀ مشترک است. یکی از چیزهایی ‌که حدس می‌زنم در سال‌های آینده حل می‌شود، رابطۀ بین هزینه‌ها و درآمد است. الان رابطۀ هزینه و درآمدمان قطع است؛ مگر استثنائاتی. اینکه می‌گویند هزینۀ این خدمات از این ردیف هزینه‌ای در واقع از آن ردیف درآمدی حاصل می‌شود. به‌استثنای برخی، بین تجمیع درآمد و منابع درآمدیمان و هزینه‌کردمان رابطه‌ای وجود ندارد. لذا این اتفاق باید بیفتد. چون مردم می‌گویند پولی که من دادم کجا می‌خواهی مصرف کنی. در بحث خمس و زکات هم چنین رابطه‌ای برقرار است؛ یعنی وجوه پرداختی شما منابع مصرف دارد. حال درست است که ما این‌گونه عمل نمی‌کنیم، ولی شما باید در هزینه‌کرد آن بگویید این کجا رفته است. در حد کلیات مشخص است، ولی در حد جزئیات هم باید شما مشخص کنید. این الزامات دولت‌ملت مدرن است که باید این‌ها را به او گوشزد کنید، وگرنه دیگر نمی‌توانید او را به مشارکت بطلبید. نمی‌توانید به او بگویید من به‌زور از تو پول می‌گیرم و نمی‌گویم کجا استفاده می‌شود. همین الان هم دارد اجرا می‌شود، ولی آیا می‌خواهید رو به بهبود بروید یا نه؟ اگر به نظام مالیاتی‌مان نگاه کنیم، این نظام دارد شیفت‌پارادایمی را انجام می‌دهد از نگاه سنتی به نگاه مدرن. نگاه سنتی ما عمدتاً چیست؟ نگاه سنتی ما عمدتاً این است که مالیات ابزار درآمد دولت‌هاست. یعنی درواقع نگاه مبتنی بر مقدار پیشرفته‌تر از نگاه دولت‌های سنتی. زیرا شما از ابزارهای دیگر مالیاتی استفاده نمی‌کنید و صرفاً از این درآمد استفاده می‌کنید. بنابراین لازمه‌اش این است که روی آن‌ها بحث شود و از ابزارهای مختلف بهره‌گیری شود. اما به‌لحاظ آن آسیب‌های کلی که عرض شد، ازجمله آسیب‌های ناشی از ناهماهنگی بین‌نهادی، نبود قوانین مناسب، تصویب‌نشدن به‌موقع قوانین مناسب، امکان انحراف در تدوین قوانین مناسب، نبود فناوری‌های لازم، نبود پایگاه نهادی و اجتماعی لازم و نبود منابع لازم، سرعت کند می‌شود و اجازه نمی‌دهد که خیلی سریع وارد عرصه شوید و این تغییرات بایسته را انجام بدهید.

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.