در نشست «درآمدی بر جایگاه اخلاق در نظریههای دولت تا نظریههای حکمرانی» مطرح شد؛
واکاوی دگرگونیهای اخلاقی در گذر از دولت به حکمرانی/ دولت حداقلی یا حکمرانی شبکهای؟
طرفداران دولت حداقلی دنبال چنین توصیههایی برای کاهش قدرت دولت بودند تا قدرت بین مردم توزیع شود؛ مخصوصا اگر بخش خصوصی قدرتمندی وجود داشته باشد این اتفاق به خوبی رخ میدهد. در اینجا سوال پیش میآید که مسئله اصلی اخلاق در عرصه دولت و حکمرانی چیست؟ میتوانیم بگوییم وقتی با دولت مواجه هسیتم نبض مسئله اخلاق، بیشتر در کانون توزیع قدرت میتپد در حالیکه وقتی با حکمرانی مواجه هستیم، حکمرانی شبکهای اهمیت پیدا میکند.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، به نقل از ایکنا، نشست «درآمدی بر جایگاه اخلاق در نظریههای دولت تا نظریههای حکمرانی» امروز چهارشنبه ۹ خردادماه از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد. رضا عیسینیا؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در این نشست به سخنرانی پرداخت و گفت: در آثار افرادی همانند هومر و هزیود، کسانی میتوانند وارد سیاست شوند و فرمانده شوند که سرآمد باشند. هومر میگوید کسی میتواند به چنین سمتی برسد که سه مفهوم اخلاقی شامل فضیلتمندی، اخلاقمندی و طرفداری از عدالت را دارا باشد و فقط در چنین شرایطی میتوان دولت را به وی داد. بنابراین از نظر چنین افرادی حکومت عامه، نوعی حکومت دیوانگان است بلکه حکومت باید در اختیار سرآمدان باشد. در زمان حکمای سبعه یونان، از دولت قانونی صحبت میشود. در این دوران چهار مفهوم اخلاقی کلیدی متولد میشود که شامل شناخت، قانون، غایت و نظم طبیعی است.