تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
حجت الاسلام سعید فرهانی فرد عضو هیئت علمی گروه اقتصاد اسلامی دانشگاه قم در گفتگویی مطرح کرد؛ جهش تولید و اقتصاد مقاومتی کلید رهایی از تورم در بلندمدت/ مشارکت مردم، بهترین راه‌حل تأمین کسری بودجه ضدتورمی اگر ما روی مسئله جهش تولید سرمایه گذاری کنیم و به سمت اقتصاد مقاومتی برویم که در داخل به افزایش تولید منجر شود و در خارج بتواند ارتباط هدفمند و قوی داشته باشد میتوانیم تا حدودی مسئله تورم را حل کنیم و در مسائل دیگری همچون بحث تحریمها به آسیب کمتری دچار شویم

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ حجت الاسلام سعید فرهانی فرد عضو هیئت علمی گروه اقتصاد اسلامی و معاون پژوهش و فناوری دانشگاه قم در گفتگویی، مشارکت مردم را بهترین اقدام برای تأمین کسری بودجه ضد تورمی دانست که در ادامه به محتوای این گفتگو اشاره می شود.

سوال: نقش بانک مرکزی در بروز تورم چیست؟

یکی از علل تورم افزایش نقدینگی است؛ یعنی وقتی نقدینگی کشور بیش از حجم تولید باشد تورم ایجاد می شود. البته بنابر دیدگاهی دیگر اگر نقدینگی بیش از حجم دارایی کشور باشد تورم رخ می‌دهد نقدینگی از دو طریق افزایش می‌یابد؛ افزایش پایه پولی و خلق پول توسط بانکها. سؤال شما درباره عامل اول و نقش بانک مرکزی است که از طریق افزایش پایه پولی، نقدینگی را افزایش می دهد و بانکها هم به نوعی این افزایش پایه پولی را چندین برابر می‌کنند؛ یعنی آن هسته اولیه برای افزایش نقدینگی خود افزایش پایه پولی است که بانک مرکزی آن را ایجاد می‌کند. حال چرا بانک مرکزی پایه پولی را افزایش میدهد؟ اولین علت آن کسری بودجه دولت است؛ یعنی معمولا دولتها وقتی که کسری بودجه دارند برای جبران آن از بانک مرکزی استقراض می کنند که استقراض از بانک مرکزی به معنای چاپ پول برای تأمین کسری بودجه دولت است. طبیعتا چنین چیزی موجب تورم می‌شود؛ چرا که حجم نقدینگی را توسعه می دهد و البته ناگفته نماند که اگر همین سیاست کسری بودجه و استقراض از بانک مرکزی در مسیر تولید قرار بگیرد به نفع اقتصاد کشور است و باعث رونق تولید میشود؛ ولی معمولاً چون این سیاست کسری بودجه برای تأمین هزینه های جاری دولت بوده و در مسیر تولید قرار نمی‌گیرد صرفاً موجب تورم میشود. یکی دیگر از عواملی که ممکن است بانک مرکزی به آن دلیل پایه پولی را افزایش دهد. استقراض بانکها از بانک مرکزی است؛ یعنی پولی که بانک مرکزی در اختیار بانکها قرار می‌دهد و بانکها با آن پول وام و تسهیلات می‌دهند میتواند پایه پولی را افزایش دهد. عامل مؤثر سوم در افزایش پایه پولی خرید طلا و ارز توسط بانک مرکزی است. بانک مرکزی از دولت و صادر کنندگان، طلا و ارز خرید کرده و در مقابل اعتبار آنها را افزایش می‌دهد که به معنای افزایش پایه پولی است؛ ولی به لحاظ اینکه این دارایی ها معمولا به مردم فروخته می‌شود افزایش پایه پولی تعدیل می‌شود؛ بنابراین میتوان دو عامل قبلی یعنی کسر بودجه و استقراض بانک ها را مهمترین عوامل در افزایش پایه پولی و به دنبال آن افزایش نقدینگی دانست.  

سوال: مسئله استقلال بانک مرکزی چگونه می تواند موجب جلوگیری از بروز تورم شود؟

یکی از بحث های خیلی مهم در اقتصاد این است که آیا بانک مرکزی مستقل باشد یا نه؟ معنای استقلال بانک مرکزی این است که از قوه مجربه مستقل باشد. اگر بانک مرکزی در اختیار دولت به معنای قوة مجربه باشد، اشکالی که معمولا مطرح می شود این است که چون دولت ها کوتاه مدت فکر کرده و به مسائل کوتاه مدت مانند کسری بودجه و مشکلات دوران دولت خودشان نگاه می‌کنند؛ بنابراین به استقراض از بانک مرکزی روی می آورند و از بانک مرکزی می خواهند که مشکلات نقدینگی آنها را بر طرف کند. به همین جهت طرفداران استقلال بانک مرکزی می‌گویند بانک مرکزی باید به گونه ای باشد که دولت نتواند هر زمانی که خواست از آن استقراض کند و پایه پولی را افزایش دهد. طبیعتا حرفشان این است که اگر بانک مرکزی مستقل از دولت باشد می‌تواند بر اساس قاعده ای عمل کند که رشد نقدینگی را مطابق با رشد اقتصادی تنظیم کند تا موجب رکود و تورم نشود. اما آن کسانی که میگویند بانک مرکزی نباید مستقل باشد به سه مسئله اشاره می کنند. یکی اینکه استقلال بانک مرکزی معمولاً در کشورهایی مطرح است که ساختار بازارهای مالی به خوبی جا افتاده باشد تا اگر دولت به پول نیاز داشت بتواند از بازار سرمایه تأمین مالی شود؛ چون دولتها برای مسائل جاری خود به هزینه هایی نیاز دارند و حال اگر از طریق بانک مرکزی نشد، بتوانند از بازار سرمایه تامین مالی شوند. نکته دیگر این است که بعضی اوقات شوک هایی به اقتصاد وارد می‌شود که حل آنها از طریق بانک مرکزی است و اگر بانک مرکزی مستقل باشد، امکان دارد با دولت در حل مشکلی که برای اقتصاد کشور پیش آمده، همکاری نکند. نکته سوم هم این است که معمولاً گفته می شود سیاستهای مالی باید با سیاستهای پولی هماهنگ باشد تا بتواند اثر خودش را داشته باشد و اگر این هماهنگی میان سیاستهای پولی و مالی وجود نداشته باشد، طبیعتا سیاستهای مالی هم نمی‌تواند خوب اثر کند و اگر بانک مرکزی مستقل باشد، این هماهنگی از بین می رود.  

سوال: آیا با توجه به اوضاع اقتصاد سیاسی موجود در ایران اعطای استقلال به بانک مرکزی موجب نمی شود بانکداران بر بانک مرکزی تسلط یابند؟

در پاسخ این سوال باید گفت استقلال بانک مرکزی را به دو صورت میتوان تصور کرد؛ تصور اول معنای مستقل بودن آن از قوه مجربه است و تصور دوم مستقل بودن از حاکمیت است. در حالت دوم یعنی بانک مرکزی به طور کلی مستقل از حاکمیت بوده و بانکداران و هیئت مدیره و رؤسای آن رئیس بانک مرکزی را انتخاب کنند. در اینجا خطری که در سؤال به أن اشاره کردید، وجود دارد؛ یعنی اگر بانک ها بخواهند رئیس بانک مرکزی و آن هیئتی را انتخاب کنند که آن سیاست را انجام میدهند، ممکن است تأمین کننده منافع بانکها باشند. اما در صورت استقلال از قوه مجریه و تحت نظارت حاکمیت بودن بانک مرکزی مثل برخی نهادها که سیاستهای آن هم در نهاد بالادستی تعیین می شود و خود حاکمیت بر آن نظارت دارد در این حالت استقلال از قوه مجربه صورت گرفته و همچنین آن خطری هم که در سؤال به آن اشاره کردید، دفع شود.  

سوال: نقش شبکه بانکی در بروز تورم چیست؟ چگونه میتوان از نقش مخرب بانک ها در این زمینه کاست؟

همان طور که اشاره شد نقدینگی دو عامل دارد؛ اولین عامل افزایش پایه پولی است و دومین هم خلق پول توسط شبکه بانکی است. در حال حاضر آن ضریب فزاینده پولی می‌تواند تأثیر داشته باشد. به عنوان مثال اگر بانک مرکزی حدود یک میلیارد تومان به شبکه بانکی تزریق کند و پایه پولی را یک میلیارد تومان افزایش دهد شبکه بانکی آن را با خلق پول حدوداً هشت برابر میکند یعنی شبکه بانکی آن یک میلیارد را به هشت میلیارد تبدیل میکند. لذا شبکه بانکی با ایجاد خلق پول چنین قدرتی را دارد که نقدینگی را افزایش دهد و طبیعتا یک بحث این افزایش نقدینگی بحث تورمی است که ایجاد میکند و یک بحث آن هم این است که عمده منافع این خلق پول به جیب صاحبان بانک خصوصی میرود؛ یعنی وقتی که پول هشت برابر میشود آن منفعتی را که هشت برابر شده بانک خصوصی به قیمت تورمی می برد که بر عامه مردم بار میشود. بنابراین اگر شبکه بانکی کنترل نشود نقش مهمی در ایجاد تورم دارد. در اینجا میتوان دو حالت تصور کرد. اولین حالت همین وضعیت موجود است که در آن بانک های خصوصی وجود دارند بانکهای دولتی هم وجود دارند. بانک مرکزی باید با نظارتهای دقیق شبکه بانکی را برای جلوگیری بیش از حد نقدینگی و خلق پول کنترل کند. بحث دیگر هم بحثی کلی تر است؛ اصولا آیا جایز است که ما خلق پول و افزایش نقدینگی را که از شئون حاکمیت است هر چند کنترل شده در اختیار بانک های خصوصی قرار دهیم؟ در اینجا دیدگاه هایی وجود دارد که به این سؤال پاسخ منفی میدهند و بیان می کنند که اگر قرار باشد خلق پولی انجام شود، منافع خلق پول باید در اختیار حاکمیت باشد و اگر بانک مرکزی در اختیار حاکمیت باشد آن موقع بانک مرکزی پول را به اندازه ای خلق میکند که ضرورت دارد و شبکه بانکی و به خصوص بانکهای خصوصی از اینکه خلق پول کنند، منع شوند.

سوال: تامین کسری بودجه ضدتورمی چگونه امکان پذیر است؟

معمولا دولتها می‌توانند از سه یا چهار روش کسری بودجه خود را جبران کنند که راحت ترین راه استقراض از بانک مرکزی است راه دیگر هم این است که دولت کسری بودجه خود را از طریق بانک ها و شبکه بانکی حل کند و از آنها استقراض کند. راه سوم هم تامین مالی از طریق مردم است که با فروش اوراقی انجام می شود که در اقتصاد به آن اوراق قرضه میگویند. البته در اقتصاد ما اوراق قرضه وجود ندارد و از طریق امور رایج دیگر از مردم استقراض میشود. حالت چهارم هم استقراض از طریق خارج و سرمایه گذاری های خارجی است. کم هزینه ترین روش از میان این چهار روش بحث تأمین مالی از طریق مردم است؛ یعنی اگر دولتها به مردم اوراق بفروشند و از این طرق تأمین مالی انجام دهند نقدینگی ایجاد نمی‌شود؛ بلکه نقدینگی در دست مردم جمع میشود. خصوصاً اگر در مسیر تولید برود نتایج بسیار خوبی به بار می آورد. بنابراین بهترین راه این است که سیاست کسری بودجه ضدتورمی، از طریق مردم انجام شود. در روش دیگر که رجوع به بانکهاست اگر بانکها از طریق منابع موجود خود به این کار اقدام کنند می‌توانند سیاست ضدتور می ایجاد کنند؛ اما چون معمولا وقتی که دولت بخواهد از طریق بانک ها تأمین مالی کند ممکن است بانکها از طریق خلق پول آن را جبران کنند، عملا همان اثر تورمی را دارد. راه دیگر هم که از طریق بخش خارجی بود اگر سرمایه گذاری خارجی باشد و در مسیر تولید قرار بگیرد آن اثر ضدتورمی را دارد؛ اما اگر بخواهد به ریال تبدیل شود و پایه پولی را بالا ببرد باز هم اثر تور می خواهد داشت. بنابراین شاید بتوان گفت تنها راه و بهترین راه سیاست تأمین کسری بودجه ضد تورمی تأمین مالی از طریق مردم و مشارکت دادن آن هاست؛ به این شرط که در مسیر عمران و تولید قرار بگیرد. به هر حال یکی از بحثهایی که معمولا در سیاستهای ضدتور می مغفول می‌ماند بحثی است که مقام معظم رهبری هم آن را مطرح میکنند و آن بحث جهش تولید و اقتصاد مقاومتی است اگر ما در دولتهای قبلی به این مسئله دقت میکردیم و تولید خود را در حد بهینه ارتقا میدادیم و رشد و جهش اقتصادی ایجاد می کردیم این افزایش نقدینگی و تورم ایجاد نمی‌شد. اگر ما روی مسئله جهش تولید سرمایه گذاری کنیم و به سمت اقتصاد مقاومتی برویم که در داخل به افزایش تولید منجر شود و در خارج بتواند ارتباط هدفمند و قوی داشته باشد میتوانیم تا حدودی مسئله تورم را حل کنیم و در مسائل دیگری همچون بحث تحریمها به آسیب کمتری دچار شویم.                

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.