به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ آیت الله مهدی هادوی تهرانی در درس خارج نظام اقتصاد اسلامی که در سال تحصیلی 97-98 برگزار شده بود به تبیین توسعه و رابطۀ آن با رشد اقتصادی پرداخته که در ادامه به متن آن اشاره می شود. پیشرفت و رشد میبایست ذیل مفهوم توسعه مطرح شود و توسعه امری فراتر از رشد است. فلذا ابتدائاً لازم است شاخصهای توسعه مطرح شده و سپس رشد و پیشرفت اقتصادی را در ضمن آن بسنجیم. توسعه در جامعۀ اسلامی شاخصهایی دارد که در هر جامعهای با توجه به فلسفه و بنیانهای فکری آن متفاوت است. در دنیا توسعه در هر کشوری با توجه به ارزشهای آن جامعه سنجیده میشود. به عنوان مثال اگر در یک جامعه ازدواج افراد همجنسگرا یک ضد ارزش تلقی نشده بلکه مانند ازدواجهای عادی نوعی خانواده محسوب شود، بالا رفتن تعداد ازدواج این افراد موجب توسعۀ امر ازدواج خواهد شد منتهی این امر اختصاص به آن جامعه دارد و به طور مثال در جامعه اسلامی نه تنها موجب توسعه نخواهد شد بلکه با توجه به ضد ارزش بودن آن خلاف روند توسعه محسوب میشود. تعریف شاخصهایی که با مبانی اسلامی سازگار باشند از کارهای مهم و اساسی است که متأسفانه امروزه کمتر به آن پرداخته میشود و عمدتاً از شاخصهایی که جامعۀ غرب در تعریف توسعه بیان میکند، تبعیت میشود در حالیکه توسعهای که آنان مطرح میکنند بر اساس نظام سرمایهداری و نظام ارزشی غرب است و با شاخصهای توسعه و ارزشی که اسلام مطرح میکند فاصله دارد. مهمترین شاخص برای توسعۀ در جامعۀ دینی بالا بردن سطح دینداری و باورهای عقیدتی مردم است. در حقیقت توسعه به این معناست که مجموع فعالیتهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و... موجب پیشرفت سطح دینداری مردم شده باشد. پیشرفت در دینداری نیز در دو حیطۀ کمیّت و کیفیت لحاظ میشود؛ یعنی هم افراد دیندار کثرت پیدا کنند و هم سطح دینداری در جامعه ارتقاء یابد. لازم به ذکر است که باور به معنای ایمان غیر از علم است و مراد از ارتقای باور دینی، ارتقای دانش دینی نیست. هر چند دانش دینی مقدمۀ باور و ایمان است اما حقیقتاً با آن متفاوت است؛ چرا که ملاک باور و ایمان عمل است و دانش دینی تنها در صورتی که منتهی به عمل شود، مثمر ثمر خواهد بود. در بستر توسعه به معنای جامع آن رشد اقتصادی نیز معنای خاصی پیدا میکند. اساساً رشد اقتصادی موجب تثبیت و تقویت نهادهای اقتصادی است که هر چند در فقه جنبۀ استحبابی دارند اما در یک نگاه کلان اجتماعی، ضرورتی آنها را ایجاب میکند و بر همین اساس اسلام آنها را در نظر گرفته است. مانند مبحث صدقه، اقدامات خیرین، نهاد قرض الحسنه و... . این موارد هر چند در فقه ما واجب نیستند اما در سیستم شبکهای اسلام، مرتبهای از آن ضروری بنظر میرسد.