به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، به نقل از مسیر اقتصاد؛ نظام چند نرخی ارز و تشکیل نرخهایی مانند «نرخ نیما»، نرخ «سنا»، نرخ «مرکز مبادله» و … ، پدیدهای است که به دلایلی همچون مدیریت منابع محدود ارزی، کنترل واردات و تلاش برای مهار تورم شکل میگیرد. با این حال، پیچیدگیهای ناشی از نظام چند نرخی ارز، این موضوع را به یکی از چالشبرانگیزترین مباحث اقتصادی تبدیل کرده است. درک عمیق از علل شکلگیری و تداوم این نظام، برای اتخاذ تصمیمات صحیح در حوزه سیاستگذاری اقتصادی و دستیابی به ثبات در بازار ارز، امری ضروری است.
تا زمانی که مشکل اساسی عدم تعادل بین عرضه و تقاضای ارز حل نشود، نوسانات شدید ارزی و بازگشت به سیستمهای کنترل شده اجتنابناپذیر خواهد بود.
بخش قابل توجهی از تقاضای ارز در بازار غیررسمی، به دلیل نیازهای ضروری و بیتوجهی به نرخ، ماهیت بیکششی دارد. از سوی دیگر، برخی صادرکنندگان با هدف خروج سرمایه، حاضر به پذیرش ریسکهای بازار غیررسمی هستند و با فروش ارز خود به این بازار، به چرخه تامین مالی آن کمک میکنند.
وجود چنین انگیزههایی در کنار نبود سقف قیمتی مشخص برای ارز نیمایی، باعث شده است که بازار غیررسمی همچنان فعال باقی بماند و حتی در شرایط پر ریسک، برخی فعالان اقتصادی برای کسب سود بیشتر، به دنبال راههای نامتعارف در این بازار باشند. به عبارت دیگر، تا زمانی که تقاضای بیکشش و انگیزههای سودجویانه در بازار وجود داشته باشد و نرخ ارز به صورت شفاف و مشخص تعیین نشود، بازار غیررسمی به حیات خود ادامه خواهد داد.
اگرچه افزایش عرضه ارز در بازار رسمی و برداشته شدن سقف نرخ ارز در سامانه نیما میتواند تا حدی به کاهش فشار روی بازار آزاد کمک کند، اما سوال اینجاست که آیا این اقدام میتواند به طور کامل نیاز بازار غیررسمی را تامین کند؟ با توجه به حجم بالای تقاضا برای ارز در بازار غیررسمی، به ویژه برای مواردی مانند خروج سرمایه، پولشویی و قاچاق، تردیدهایی در مورد کفایت این طرح وجود دارد. همچنین، نوسانات شدید قیمت نفت و کسری بالای تراز تجاری غیرنفتی، چالشهای دیگری هستند که بر ثبات نرخ ارز تاثیر میگذارند. بهبود شرایط سرمایهگذاری خارجی و جذب ارز از این طریق میتواند نقش مهمی در رفع مشکلات ارزی کشور ایفا کند، اما به تنهایی کافی نیست و نیازمند اقدامات جامع و بلندمدتی است.