به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، دکتر محمد السید علی حامد، پژوهشگر اقتصاد انجمن برکت ترکیه در یادداشتی مطرح کرد؛ بسیاری از نظریهپردازان و سیاستمداران تلاش کردهاند تا مفهومی برای توسعه اقتصادی ارائه دهند، اما متأسفانه، اغلب آنها تلاشی برای تدوین مفهومی که با واقعیت، تاریخ و شرایط اقتصادی سازگار باشد نکردهاند. بلکه بیشتر به انتقال مفهوم غربی توسعه پرداختهاند، مفهومی که از زاویه سودآوری به توسعه مینگرد و معیار توسعه را بر اساس حجم تولید ناخالص داخلی نسبت به سال یا سالهای گذشته محاسبه میکند. سپس، بر این اساس، سطح رفاه افراد را با تقسیم تولیدات بر تعداد جمعیت به دست میآورد که به آن «متوسط درآمد» میگویند. این موضوع در نظامهای سرمایهداری که بر تولید و انباشت سرمایه تأکید دارند، بسیار واضح است. در نظامهای سوسیالیستی، اگرچه مبانی توسعه متفاوت است، وضعیت چندان تفاوتی ندارد. در حالی که هدف توسعه در سرمایهداری افزایش تولید سرمایهای است، هدف سوسیالیسم نابودی سرمایهداری و سپس حرکت به سوی جامعه سوسیالیستی است، به گونهای که طبقات اجتماعی حذف شوند و در نهایت درآمد فردی به طور متوسط افزایش یابد. افزایش درآمد فردی هدف مشترک هر دو سیستم است. در این محاسبه، درآمد فردی میانگینی از مجموع درآمدها است، و این بدان معنا نیست که رقمی که در محاسبات ظاهر میشود، همان مقداری است که به هر فرد در جامعه میرسد. بلکه ممکن است فردی در کشوری با بالاترین میانگین درآمد، بسیار فقیر باشد. از اینجا میتوان دریافت که این مدل، به عنوان مدلی برای سنجش رفاه افراد و میزان توسعه، مدلی فریبنده و نادرست است. تجربههای شکستخورده در اجرای این ایدهها در نظامهای مختلف نشان دادهاند که این مدلها ناکارآمدند، اما این تجربیات کافی نبوده است تا بسیاری از اندیشمندان ما از تقلید این مفاهیم دست بردارند. دکتر یوسف ابراهیم یوسف در این زمینه میگوید: «کشورهایی را دیدیم که هیچگاه روشی را که ثابت شده شکست خورده است، رها نمیکنند، مگر اینکه روش دیگری را آزمایش کنند. اگر آن روش نیز شکست بخورد، به ترکیب ویژگیهای هر دو روش روی میآورند و در چرخهای باطل و بیپایان گرفتار میشوند.» (1)