به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، آیت الله مهدی هادوی تهرانی در درس خارج نظام اقتصاد اسلامی که در سال تحصیلی ۹۷-۹۸ برگزار شده بود به موضوع فقدان نظریهپرداز اقتصادی پرداخت که در ادامه به آن اشاره می شود. یکی از مشکلاتی که امروزه جامعۀ ما با آن مواجه است، فقدان نظریهپرداز اقتصادی است؛ توضیح آنکه نظام سرمایهداری همواره به دنبال استثمار ملتهای توسعهنیافته بوده است و همچنان این رویه را دنبال میکند. سالهای گذشته این استثمار به صورت مستقیم انجام میشد و صاحبان پول و قدرت منابع کشورها را غارت کرده و حتی افراد آن کشور را به عنوان کارگر و خادم دزدیده و به کشورهای خود میبردند اما این شیوه چندان مقرون به صرفه نبوده و هزینههای مادی و معنوی زیادی را به استثمارگران تحمیل میکرد. امروزه شیوۀ استثمار تغییر کرده و با کارهای فرهنگی و عقیدتی که جامعۀ غرب انجام داده، با هزینۀ کمتری موفق به استثمار نیروهای متخصص کشورهای جهان سوم شده است؛ استثماری که به عنوان مهاجرت نخبگانی و زندگی رویایی در غرب تعریف میشود. در حقیقت نگاه کشورهای مقصد مهاجرت به مهاجرانی که چه بسا از نوابغ جامعۀ خود محسوب میشوند، نگاه کارگر متخصص است. از این جهت هیچگاه مهاجران اجازۀ تصدی مناصب حساس حکومت را ندارند. از طرفی عمدۀ سرمایهگذاری نظام سرمایهداری در بحث پرورش نیروی انسانی، در حوزۀ علوم انسانی و مباحث نظریهپردازی همچون حقوق و فلسفه و نظریۀ پرداز اقتصادی یا سیاسی و... است و خلأ این مطلب در جامعۀ ما نیز به خوبی احساس میشود. در جامعۀ ما آنچه ارزشمند است، انجام کارهای تخصصی همچون مهندسی و پزشکی و... است. هر چند این امور نیز به نوبۀ خود از ارزش بالایی برخوردار هستند اما کسانی نقطۀ عطف در تاریخ جامعه محسوب میشوند که نظریهپردازی کرده و مشکلات کلانی که در جامعه وجود دارد را شناسایی و برای حل آن راهکار عملیاتی ارائه دهند. فرض کنید به شخصی که دکتری اقتصاد دارد، میگویند تعریف ما از عدالت اقتصادی چنان است و او طبق دادهها و معیارهایی که به او داده میشود، ساز و کاری برای اندازهگیری آن مشخص میکند. بسیاری ممکن است کار دوم را انجام دهند اما تعداد بسیار کمی هستند که به انجام کار اول بپردازند. بنابراین آنچه مهمتر از تخصص در امور فنی است، نظریه پردازی در اقتصاد یا سیاست یا امور اجتماعی است که شخص حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد نه اینکه صرفاً به ترجمه آثار دیگران پرداخته و مطالب آنها بازگو شود. در نظام سرمایهداری، اقتصاددان برجسته کسانی هستند که کاشف نقصهای سیستم اقتصادی باشند نه اینکه صرفاً امور محاسباتی و فنی اقتصاد را بلد باشند. به عنوان نمونه در بحران اقتصادی که در ایالات متحده آمریکا در سال 2008رخ داد، بسیاری از نظریهپردازان اقتصادی ده سال قبل آن را پیشبینی کرده بودند و نسبت به آثار سوء آن هشدار داده بودند اما کسی به هشدار آنان توجه نکرد. در کشور ایران نیز به چنین اقتصاددانهایی نیاز است تا بتوان جهشی در ناحیه رشد اقتصادی و عدالت اقتصادی را تجربه کرد.