تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : ۱۰ خبر اول, اخبار, برگزیده ترین ها, حوزه و فقاهت, گفتگو, مبانی علوم انسانی اسلامی, مشروح خبرها
شماره : 39450
تاریخ : ۲۱ آذر, ۱۴۰۳ :: ۱۴:۴۶
آیت‌ﷲ محسن فقیهی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، مطرح کرد؛ مقلّد می‌تواند فهم فقیه از موضوع‌شناسی را نپذیرد اهمیت موضوع‌شناسی به‌خاطر این است که احکام شرعیه دارای موضوع هستند؛ یعنی هر حکمی دارای یک موضوعی است، لذا باید موضوع باید برای ما مشخص بشود تا آن حکم بر روی آن قرار بگیرد. مسئله موضوع‌شناسی خیلی مهم است چون اگر موضوع را اشتباه بکنیم آن حکم هم اشتباه می‌شود. برای فقیه لازم است که موضوع را بشناسد و حکم را بر آن موضوع قرار بدهد؛ لذا یک بحث در کیفیت استنباط احکام شرعیه است و یک بحث دیگر در استنباط احکام موضوعات. برای تشخیص موضوع، باید توجه بکنیم که موضوعات دارای اقسامی هستند و تشخیص موضوع در هر موردی ممکن است با مورد دیگر متفاوت باشد. برای تشخیص موضوعات چند مسیر وجود دارد. یکی از مسیرها این است که تفسیر القرآن بالقرآن کنیم، بدین معنا که هر موضوعی که در قرآن آمده و در آیات دیگر تکرار شده است را به‌وسیله معنای مکرّر آن در آیات دیگر، معنا کنیم. مثلاً برای فهم کلمۀ «رؤیت» در رؤیت هلال، هم از قرآن می‌توان کمک گرفت و هم از روایات. با تجمیع موارد استعمال این لفظ در آیات و روایات، معنای آن کشف می‌شود. همین‌طور در مثل لفظ غنا.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، به نقل از پژوهشگاه فقه معاصر؛ موضوع‌شناسی علاوه بر اهمیت و جایگاهی که هم در کشف احکام موضوعات موجود در زمان صدور نصوص و هم در کشف موضوعات مستحدث دارد، مباحث فقهی دارد که کمتر به‌صورت استقلالی مورد گفتگو قرار گرفته است؛ مباحثی از قبیل تفاوت بین موضوعات عادی و موضوعات مستنبطه، حجیت تشخیص موضوع توسط فقیه برای مقلّد، امکان یا عدم امکان تخطئه فقیه در تشخیص موضوع، و… . پیرامون چیستی موضوع‌شناسی، اهمیت و جایگاه آن، با آیت‌ﷲ محسن فقیهی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفتگو کردیم. او زاده ۱۳۳۱ قم است و پس از تکمیل تحصیلات خود در دوره سطح، از سن هفده سالگی در دروس خارج آیات گلپایگانی، اراکی، مکارم شیرازی، مرتضی حائری، وحید خراسانی و میرزا هاشم آملی حضور پیدا کرد. وی از سال ۱۳۶۸، تدریس خارج اصول و سه سال بعد، تدریس خارج فقه را در مدرسه آیت‌ﷲ گلپایگانی آغاز کرد که تاکنون نیز ادامه دارد. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه معاصر با این استاد برجسته درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، به قرار زیر است:

سوال: اهمیت موضوع‌شناسی از چه جهت است؟

اهمیت موضوع‌شناسی به‌خاطر این است که احکام شرعیه دارای موضوع هستند؛ یعنی هر حکمی دارای یک موضوعی است، لذا باید موضوع باید برای ما مشخص بشود تا آن حکم بر روی آن قرار بگیرد. مسئله موضوع‌شناسی خیلی مهم است چون اگر موضوع را اشتباه بکنیم آن حکم هم اشتباه می‌شود. برای فقیه لازم است که موضوع را بشناسد و حکم را بر آن موضوع قرار بدهد؛ لذا یک بحث در کیفیت استنباط احکام شرعیه است و یک بحث دیگر در استنباط احکام موضوعات. برای تشخیص موضوع، باید توجه بکنیم که موضوعات دارای اقسامی هستند و تشخیص موضوع در هر موردی ممکن است با مورد دیگر متفاوت باشد. برای تشخیص موضوعات چند مسیر وجود دارد. یکی از مسیرها این است که تفسیر القرآن بالقرآن کنیم، بدین معنا که هر موضوعی که در قرآن آمده و در آیات دیگر تکرار شده است را به‌وسیله معنای مکرّر آن در آیات دیگر، معنا کنیم. مثلاً برای فهم کلمۀ «رؤیت» در رؤیت هلال، هم از قرآن می‌توان کمک گرفت و هم از روایات. با تجمیع موارد استعمال این لفظ در آیات و روایات، معنای آن کشف می‌شود. همین‌طور در مثل لفظ غنا. این موضوعات در حقیقت، از موضوعات مستنبطه هستند. موضوعات مستنبطه یعنی موضوعاتی که در قرآن و روایات آمده و مورد استنباط فقها است. در این موضوعات، آن معنای عرفی ممکن است مقصود نباشد بلکه معنایی دقیق‌تر یا وسیع‌تر از عرف داشته باشد. درهرصورت، موضوعات گاهی از طریق مراجعه به قرآن، گاهی از طریق مراجعه به روایات و گاهی از طریق مراجعه به عرف تشخیص داده می‌شوند. گاهی هم باید با مراجعه به متخصصین، موضوع را مشخص کرد؛ مثل ماهی فلس‌دار که باید متخصصین بگویند که این ماهی فلس دارد یا خیر؟ یا معنای «مرگ» که آیا با مرگ مغزی نیز محقق می‌شود یا اینکه باید قلب از کار بیفتد که محقق شود.

سوال: باتوجه‌به این‌که فقها در تمام موضوعات کارشناس نیستند چگونه می‌توانند از تشخیص درست موضوع مطمئن شوند؟

گفتیم که برای تشخیص موضوع باید به عرف، لغت یا قرآن و روایات مراجعه شود. پس از مراجعه به این افراد، اگر برای فقیه اطمینان حاصل شد که بحثی در آن نیست و خوب است. اما اگر برای او اطمینان حاصل نشد باید به متخصصین امر مراجعه کند. حتی ممکن است در برخی موارد، فقیه تشخیص موضوع را به متخصص واگذار کند و به مردم بگوید بروید و موضوع را از متخصص بپرسید. مثلاً در موضوع ضرر بدنی، فقیه مردم را به پزشک ارجاع دهد که اگر او تشخیص داد ضرر بدنی صادق است حکم این‌گونه است و اگر تشخیص نداد، حکم به گونۀ دیگری است. گاهی برای تشخیص مصادیق موضوع نیز باید به متخصص مراجعه کرد. خلاصه اینکه، ملاک، کسب اطمینان از طرقی است که عرض کردم. در اینجا گاهی ممکن است مقلد بگوید من حکم را بهتر از فقیه متوجه می‌شوم و لذا تشخیص فقیه در فهم موضوع را قبول ندارم زیرا خودم متخصص هستم. در این موارد، مکلف باید به نظر خودش در تشخیص موضوع عمل کند و نظر مجتهد برای وی حجت نیست. البته منظور از عدم حجیت نظر مجتهد، نظر مجتهد در تشخیص موضوع است وگرنه در تشخیص حکم، روشن است که نظر مجتهد حجت خواهد بود. البته در تشخیص موضوع، قاعده اولیه، مراجعه به عرف است اما اگر از فهم عرف اطمینان حاصل نشد لازم است به متخصص امر مراجعه گردد.

سوال: جایگاه موضوع‌شناسی در دانش‌های دیگر به چه نحو است؟

در دانش‌های دیگر هم همین مسئله قابل تصویر است؛ یعنی همان‌طور که فقها برای پیاده کردن حکم نیاز به تشخیص موضوع دارند در علوم دیگر مثل طب و شیمی هم همین‌طور است. به‌عنوان نمونه در علم پزشکی، گاهی طبیب می‌گوید من این موضوع را نمی‌توانم تشخیص بدهم لذا باید به فلان متخصص مراجعه کنید. اینها در حقیقت در راستای موضوع‌شناسی صحیح توسط طبیب است. یکی از مهم‌ترین موضوعات علم طب، تشخیص مرض است که اطبّا برای تشخیص آن، خیلی تلاش می‌کنند و در موارد متعددی به متخصصین دیگر پزشکی ارجاع می‌دهند؛ امری که در راستای موضوع‌شناسی دقیق تعریف می‌شود.

© 2025 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.