تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
عثمان الثوینی، پژوهشگر کویتی حوزه خانواده، در یادداشتی مطرح کرد؛ وقتی خانه در سکوت فرو می‌رود، امت‌ها فرو می‌ریزد / بررسی علل و راهکارهای ضعف ارتباط میان اعضای خانواده یکی از عواملی که این وضعیت را وخیم‌تر می‌کند، ضعف مهارت‌های گفت‌وگو و ارتباط مؤثر است. در بسیاری از خانواده‌ها، بحث و گفت‌وگو به دستور دادن یا انتقاد کردن تبدیل شده است، درحالی‌که باید بستری برای تبادل اندیشه و احساسات باشد. بسیاری از والدین هنر گوش دادن را به‌خوبی نمی‌دانند، و همین باعث می‌شود که فرزندان تمایلی به صحبت با آن‌ها نداشته باشند و مسائل مهم زندگی را بیرون از خانه مطرح کنند، نه درون آن.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، عثمان الثوینی، پژوهشگر کویتی حوزه خانواده، در یادداشتی برای مجله المجتمع مطرح کرد؛

روز به روز بحران ارتباط مؤثر در خانواده شدت می‌گیرد؛ نهادی که نه‌تنها سنگ بنای جامعه، بلکه زیربنای یک امت است. این بحران دیگر محدود به رابطه همسران نیست، بلکه به تعامل والدین با فرزندانشان نیز کشیده شده و فاصله‌ای رو به افزایش میان والدین و نوجوانان پدید آورده است.

امروزه، سکوت به زبان رایج بسیاری از خانه‌ها تبدیل شده است. گفت‌وگوهای عمیق جای خود را به نگاه‌های گذرا داده‌اند و احساسات گرم در قالب پیام‌های کوتاه و بی‌روح در پیام‌رسان‌های دیجیتال خلاصه شده‌اند.

اما پرسش اساسی این است:

چرا به اینجا رسیده‌ایم؟ چه عواملی دیوارهای سکوت را میان اعضای خانواده بالا برده است؟ و از همه مهم‌تر، چگونه می‌توانیم پل‌های ارتباطی را بازسازی کنیم تا خانواده، کانونی برای همدلی و انسجام باشد، نه صرفاً سرپناهی که زیر سقف آن، دل‌ها و اندیشه‌ها از هم دور افتاده‌اند؟

اعتیاد دیجیتال

یکی از مهم‌ترین عوامل این بحران، وابستگی شدید به دنیای دیجیتال و فناوری‌های نوین است. این ابزارها دیگر صرفاً وسایل ارتباطی نیستند، بلکه به دنیای جایگزینی تبدیل شده‌اند که افراد را از محیط خانواده جدا کرده و در انزوای مجازی فرو می‌برد.

وقتی پدر سرگرم کارهای آنلاین است، مادر غرق در شبکه‌های اجتماعی می‌شود و فرزندان بیشتر وقت خود را در بازی‌های دیجیتالی سپری می‌کنند، هر عضو خانواده به جزیره‌ای دورافتاده تبدیل می‌شود.

علاوه بر این، فشارهای زندگی و مشغله دائمی برای تأمین معاش و ایجاد ثبات مالی، باعث می‌شود والدین از این نکته غافل شوند که آرامش واقعی از درون خانواده آغاز می‌شود. نبود زمان‌های مشترک میان اعضای خانواده، روابط را سست کرده و عواطف را کم‌رنگ می‌کند.

شکاف نسل‌ها

یکی دیگر از عوامل تشدیدکننده این بحران، فاصله میان نسل‌هاست. اختلاف میان والدین و فرزندان دیگر محدود به سلیقه در پوشش یا علایق شخصی نیست، بلکه به تفاوت‌های فکری و نگرشی درباره ارزش‌ها و مفاهیم اساسی زندگی کشیده شده است.

فرزندان احساس می‌کنند که والدینشان آن‌ها را درک نمی‌کنند، درحالی‌که والدین معتقدند فرزندانشان تحت تأثیر جریان‌های ناآشنا و بیگانه قرار گرفته‌اند. این سوءتفاهم متقابل باعث می‌شود که هر دو طرف سکوت را به بحث و گفتگو ترجیح دهند، و در نتیجه، فاصله میان آن‌ها روزبه‌روز عمیق‌تر می‌شود.

ضعف مهارت‌های گفت‌وگو

یکی از عواملی که این وضعیت را وخیم‌تر می‌کند، ضعف مهارت‌های گفت‌وگو و ارتباط مؤثر است. در بسیاری از خانواده‌ها، بحث و گفت‌وگو به دستور دادن یا انتقاد کردن تبدیل شده است، درحالی‌که باید بستری برای تبادل اندیشه و احساسات باشد. بسیاری از والدین هنر گوش دادن را به‌خوبی نمی‌دانند، و همین باعث می‌شود که فرزندان تمایلی به صحبت با آن‌ها نداشته باشند و مسائل مهم زندگی را بیرون از خانه مطرح کنند، نه درون آن.

بحرانی فراگیر

اما این بحران تنها به محیط خانه محدود نمی‌شود، بلکه جامعه و امت را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. خانواده نخستین مدرسه‌ای است که فرد در آن می‌آموزد چگونه با دیگران تعامل کند، اختلافات را بپذیرد و پل‌های گفت‌وگو بسازد.

وقتی این نهاد ضعیف شود، آثار آن در کل جامعه نمایان می‌شود: حس جمعی کاهش می‌یابد، ارزش‌های خانوادگی کمرنگ می‌شوند و انزوای فردی بیشتر می‌شود.

در چنین شرایطی، افراد برای یافتن تعلقی جایگزین، ممکن است به گروه‌های ناسالم یا اندیشه‌های انحرافی جذب شوند، که این امر انسجام اجتماعی را به خطر می‌اندازد. همچنین، ضعف ارتباطات خانوادگی باعث شکل‌گیری افرادی با بحران هویت و احساس غربت درونی می‌شود، افرادی که احساس وابستگی واقعی به جامعه خود ندارند و به‌راحتی تحت تأثیر جریان‌های فکری یا فرهنگی ناسازگار با باورهایشان قرار می‌گیرند.

بازسازی پل‌های ارتباطی

احیای گفت‌وگو در خانواده یک انتخاب لوکس نیست، بلکه ضرورتی برای سلامت و ثبات جامعه است. این کار باید با اختصاص زمان مشخصی برای خانواده آغاز شود، زمانی که در آن هیچ تلفن همراه یا صفحه‌نمایشی حضور نداشته باشد و گفتگو جایگاه شایسته خود را بیابد.

والدین نیز باید هنر گوش دادن فعال را بیاموزند، به‌گونه‌ای که فضای گفت‌وگو بر پایه احترام و درک متقابل شکل بگیرد، نه صرفاً دستور و انتقاد.

همچنین، مشارکت دادن فرزندان در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی، حس مسئولیت‌پذیری و تعلق را در آن‌ها تقویت می‌کند و زمینه را برای بیان راحت‌تر احساسات و دغدغه‌هایشان فراهم می‌آورد.

الگوی شایسته

الگوهای رفتاری نیز نقش محوری در شکل‌گیری روابط خانوادگی دارند. فرزندان بیش از آنکه به نصیحت‌های والدین گوش دهند، رفتار آن‌ها را زیر نظر دارند. اگر پدر و مادر با احترام و محبت با یکدیگر رفتار کنند، این شیوه در ذهن فرزندان نهادینه شده و اهمیت ارتباط مؤثر را درک خواهند کرد. همچنین، احیای سنت دورهمی‌های خانوادگی، که در آن اعضای خانواده آزادانه با یکدیگر گفتگو می‌کنند، گامی اساسی در تقویت این ارتباط است.

سنگ بنای نخست

اصلاح جامعه از اصلاح خانواده آغاز می‌شود، چراکه وضعیت یک ملت چیزی جز انعکاس وضعیت خانواده‌های آن نیست. خانواده‌ای که مهارت‌های ارتباطی خوبی داشته باشد، نسلی را پرورش می‌دهد که می‌تواند نظرات خود را بیان کند، دیگران را درک کند و روابطی مستحکم بر پایه احترام و شفافیت بسازد.

وقتی هر خانه به مدرسه‌ای برای گفت‌وگو و تفاهم تبدیل شود، جامعه نیز به سوی پیشرفت و انسجام حرکت خواهد کرد و در برابر چالش‌ها مقاوم خواهد ماند، چراکه بنیان آن محکم و پیوسته خواهد بود. هر گفت‌وگوی سازنده در خانواده، گامی در مسیر پیشرفت جامعه است و هر کلامی که با محبت و درک متقابل در خانه گفته شود، بذری است که آینده‌ای متحد، قوی و سربلند را رقم خواهد زد.

© 2025 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.