تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : ۱۰ خبر اول, اخبار, برگزیده ترین ها, سياست, عرصه حکمرانی, مشروح خبرها, مهم ترین خبر صفحه اول, یادداشت ها
شماره : 40506
تاریخ : ۲۹ بهمن, ۱۴۰۳ :: ۱۷:۴۸
احمد عبدالواحد نویسنده و متفکر اسلامی، در یادداشتی برای مجله المجمع کویت مطرح کرد؛ چرا «اسلام سیاسی» مورد حمله قرار می‌گیرد؟ / بررسی نحوه شکل گیری و اهداف اصطلاح «اسلام سیاسی» از قرن‌ها پیش، اسلام همواره هدف حملات شدیدی بوده است، به‌ویژه زمانی که برخی پیروان آن، ناخواسته به مخدوش شدن چهره‌اش کمک کردند. یکی از مظاهر این هجمه، رواج اصطلاح «اسلام سیاسی» از دهه ۱۹۷۰ توسط برنارد لوئیس و محافل غربی بود. این اصطلاح، اسلام را از دینی جامع به مفهومی صرفاً سیاسی تقلیل می‌دهد، در حالی که اسلام نه‌تنها شامل عبادات، بلکه نظامی برای زندگی و حکومت‌داری است، چنان‌که نقش پیامبر اسلام به‌عنوان رهبر سیاسی و اجتماعی نیز بر این جامعیت گواهی می‌دهد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، احمد عبدالواحد نویسنده و متفکر اسلامی، در یادداشتی برای مجله المجمع کویت مطرح کرد؛

قرن‌هاست که اسلام، به‌عنوان دین، شریعت و سبک زندگی، هدف حملات شدیدی قرار گرفته است. این حملات زمانی شدت یافت که برخی از پیروان این دین، به‌طور ناخواسته، در مخدوش کردن چهره آن نقش ایفا کردند و توانایی اسلام را در هدایت بشریت به سوی سعادت زیر سؤال بردند.

یکی از جلوه‌های این هجمه مستمر، تحمیل اصطلاحات خاصی همچون «اسلام سیاسی» است. این واژه که از دهه ۱۹۷۰ در ادبیات غربی رواج یافت، اولین بار توسط مستشرق بریتانیایی یهودی‌تبار، برنارد لوئیس مطرح شد و سپس از طریق گروه‌های فکری، فرهنگی و رسانه‌ای وابسته به غرب، به‌گونه‌ای هدفمند در جوامع عربی و اسلامی نیز رواج داده شد.

این اصطلاح بحث‌برانگیز، رسالت اسلام را تقلیل می‌دهد و آن را از دینی جامع که همه ابعاد زندگی، از سیاست و اقتصاد گرفته تا حقوق، آموزش، رسانه و حتی سرگرمی را در بر می‌گیرد، به یک مفهوم محدود و صرفاً سیاسی فرو می‌کاهد. در حالی که اصول اسلام، برگرفته از قرآن، سنت و اجتهادات فقیهان مسلمان در طول تاریخ، بر جامعیت این دین تأکید دارد. اسلام، نه‌تنها یک مجموعه‌ای از عبادات و مناسک معنوی نیست، بلکه نظامی برای زندگی و حکومت‌داری است. گواه این امر، نقش پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، به‌عنوان یک پیامبر، رهبر سیاسی، فرمانده نظامی، قاضی عادل و پیشوای انسانیت است.

شدت این حملات زمانی بیشتر شد که کوشیدند اسلام را با افراط‌گرایی، تروریسم و خشونت مرتبط کنند. این در حالی است که اسلام، دین رحمت و اعتدال است و چنین رفتارهایی هیچ نسبتی با آن ندارند. بااین‌حال، این تصویر نادرست، به‌عنوان ابزاری برای تخریب اسلام و مسلمانان به کار گرفته شد، به‌گونه‌ای که در برخی کشورهای عربی و اسلامی، حتی دعوت به اجرای احکام اسلامی و قوانین شرعی، به‌عنوان یک جرم تلقی می‌شود و می‌تواند مجازات در پی داشته باشد.

این وضعیت به حدی تشدید شده که عضویت در جنبش‌های اسلامی و مشارکت در انتخابات برای رسیدن به قدرت و سهیم شدن در حکومت، به جرم تبدیل شده است. افرادی که در این مسیر گام برمی‌دارند، نه‌تنها با زندان بلکه حتی با مجازات اعدام مواجه می‌شوند. گویی اسلام فقط برای حضور در مسجد است و هیچ ارتباطی با مدیریت حکومت ندارد، یا صرفاً محدود به عباداتی همچون نماز، روزه، زکات و حج است، در حالی که اسلام، یک نظام جامع و فراگیر برای اداره زندگی مسلمانان و غیرمسلمانان بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) است.

یکی از اشتباهات بزرگ بسیاری از اسلام‌گرایان این بوده که این اصطلاح را از همان ابتدا پذیرفتند، بدون آنکه در برابر رواج و تبلیغ آن مقاومتی نشان دهند. گویی اسلام به بخش‌های مختلفی مانند اسلام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و سلفی تقسیم می‌شود و حتی نوعی اسلام مدرن به سبک اروپایی نیز وجود دارد. در حالی که اسلام، دینی کامل و فراگیر است که خداوند در قرآن درباره آن فرموده است: «اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الإسلام دينا» (مائده: ۳)

مفسران بر این باورند که این آیه، از بزرگ‌ترین نعمت‌های خداوند بر امت اسلامی است؛ چراکه اسلام، دینی کامل است که نیازی به دین دیگری ندارد و مسلمانان نیز نیازی به پیامبری پس از پیامبرشان ندارند. پس باید این دین را همان‌گونه که خداوند آن را برای بشریت پسندیده، بپذیرند. در اسلام، حلال همان است که خداوند حلال کرده و حرام همان است که او حرام دانسته است.

حملات علیه اسلام‌گرایان زمانی شدیدتر و خشن‌تر شد که آن‌ها پس از انقلاب‌های برخی کشورهای عربی، به موفقیت‌های چشمگیری دست یافتند و احزاب اسلامی در چندین کشور به قدرت رسیدند. این موضوع باعث شد که هراس از موفقیت آنچه «اسلام سیاسی» نامیده می‌شود، به یک کابوس تبدیل شود که باید هر طور شده از بین برود. تلاش‌ها برای سرکوب این جریان تا جایی پیش رفت که حتی پیش از آنکه تجربه‌ای نوپا در شرایط مساعد رشد کند، با شدت و قاطعیت سرکوب شد.

برخی افراد ممکن است درگیر بحث درباره اشتباهات، توجیهات و تحلیل‌های مختلف شوند، بدون اینکه صریحاً به حقیقت تلخ ماجرا اذعان کنند: این واقعیت که یک تصمیم بین‌المللی و منطقه‌ای برای سرکوب هرگونه تجربه حکومت اسلامی، حتی اگر معتدل باشد، اتخاذ شده است. تصمیمی که اجازه نداد جریان موسوم به «اسلام سیاسی» فرصت کافی برای بیان خود، آزمودن تجربه‌اش با شفافیت و انصاف، و پذیرفتن نتایج انتخابات به‌عنوان معیار دموکراتیک برای موفقیت یا شکست داشته باشد.

بله، اشتباهاتی وجود داشته است، اما این اشتباهات در خلأ رخ ندادند، بلکه در بستر توطئه‌های هدفمند، دخالت‌های پنهان، فشارهای مداوم و تحرکات مشکوک نیروهای ضدانقلاب شکل گرفتند. هدف نهایی این اقدامات نه فقط ناکام گذاشتن یک حزب یا گروه، بلکه القای این باور بود که اسلام به‌عنوان یک نظام حکومتی و مدیریتی برای اداره کشورها مناسب نیست، و در مقابل، تبلیغ و تثبیت سکولاریسم به‌عنوان نظامی کارآمد برای همه زمان‌ها و مکان‌ها صورت گرفت.

دلیل اصلی حمله مستمر و برنامه‌ریزی‌شده به جنبش‌های موسوم به «اسلام سیاسی» ترس از موفقیت آن‌ها در ارائه یک تجربه کارآمد در عرصه حکومت، اقتصاد و اجتماع است. تجربه‌ای که می‌تواند الهام‌بخش دیگران برای تکرار آن باشد یا زمینه‌ساز شکل‌گیری یک قدرت بین‌المللی با رویکرد اسلامی شود. قدرتی که بتواند پایه‌های استعمار غربی را متزلزل کند، جایگاه مسلمانان را احیا نماید، و حتی به احیای شکوه و عظمت حکومت اسلامی کمک کند. در کمترین حالت، این جریان می‌تواند زمینه بازگشت جوامعی را که از هویت اسلامی خود جدا شده‌اند، به ریشه‌ها و اصالتشان فراهم کند.

چه خوشایند برخی باشد و چه نه، اسلام یک حقیقت واحد و دینی جامع است که برای همه زمان‌ها و مکان‌ها کارآمد است. هر نامی که بر آن بگذارند، توانایی بقا و استواری دارد. اسلامی که در ذات خود ریشه‌های استحکام و ثبات را دارد، بذر خیر و فضیلت می‌پراکند، برای مشکلات و بحران‌های بشری راه‌حل ارائه می‌دهد، و برای سرگردانان و گمشدگان در دریای تاریکی، نجات‌بخش است. اسلامی که اگر به درستی اجرا شود، جهان را با نور، امنیت و رفاه روشن می‌سازد.

© 2025 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.