به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، فاطمه عبده، پژوهشگر کویتی حوزه فرهنگ و خانواده، در یادداشتی برای مجله المجتمع مطرح کرد؛
در میان دعوتهایی که خود را با شعارهای آزادی و برابری مطلق میآرایند، و جریانهایی که میکوشند زن مسلمان را از ریشههای تمدنیاش جدا سازند، زن مسلمان امروز با چالشهای جدی و خطرناکی روبهروست که کیان اجتماعی او را هدف گرفتهاند. این شرایط، ضرورت ترسیم چشماندازهایی آگاهانه را ایجاب میکند که ضمن پایبندی به اصول و ارزشهای اسلامی، بتوانند با مقتضیات روزگار تعامل کنند و در عین حال، راهکارهایی مؤثر برای محافظت زن مسلمان از فمینیسم افراطی ارائه دهند؛ راهکارهایی که بار دیگر تأکید کنند اسلام، خود پروژهای برای تکریم زن و حفظ کرامت او بنا نهاده است؛ بدون افراط و تفریط.
هیچکس نمیتواند انکار کند که اسلام، پیش از همه نظریههای مدرن، حقوقی متوازن به زن عطا کرده که با سرشت او هماهنگ است و عدالت اجتماعی را بر مبنای تکامل نقشها و مسئولیتهای زن و مرد رقم زده است. اسلام همچنین زن را از شبهاتی که هدفشان فروپاشی خانواده و کنار گذاشتن دین از زندگی اوست، مصون داشته است. نمونههای درخشان تاریخی، چه در میان امهاتالمؤمنین و چه دیگر زنان مسلمان، گواهی روشناند بر اینکه موفقیت و نبوغ با پایبندی به اصول شرعی، هیچ تعارضی ندارد.
در مسیر ارائه راهکار برای صیانت از زن مسلمان در برابر نفوذ فمینیسم، نبرد تنها به دفاع از متون دینی محدود نمیشود؛ بلکه باید از هویت فرهنگی نیز در برابر نفوذ محافظت کرد. این مسیر نیازمند نقشآفرینی مؤثر رسانههای جایگزین و ابتکارات اجتماعی است تا آگاهی جمعی بازتولید شود و الگوی متوازن اسلامی از نو در جامعه عرضه گردد. همچنین لازم است جوهره اسلامی در مواجهه با تحولات جدید و مظاهر نو حفظ شود؛ از طریق گفتمان رسانهایای که الگوهای الهامبخش ارائه دهد و ابتکاراتی که میراث اسلامی را زنده کند و اعتماد به هویت را تقویت نماید.
در برابر چالشهای فکری روز، نخستین راهکار، تقویت هویت دینی و فهم درست از شریعت برای زن مسلمان است. آگاهی دقیق از حقوق زنان در اسلام و نقش فعال نهادهای دینی و آموزشی، حصاری ایمن برای زن مسلمان ایجاد میکند تا در برابر جریانهای افراطی فمینیستی که با اصول دین او ناسازگارند، مقاومت کند. این حصار بر دو پایه استوار است: توانمندسازی معرفتی در زمینه حقوق زنان در اسلام، و فعالسازی نقش نهادهای دینی و آموزشی برای تثبیت الگوی اسلامی متعادل.
در زمینه توانمندسازی معرفتی، اسلام جایگاهی والا برای زن قائل شده و حقوقی برای او به رسمیت شناخته که در بسیاری از تمدنهای پیشین وجود نداشته است. این جایگاه در آیات قرآن و سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به روشنی آمده است. برای نمونه، در مورد ارث، خداوند میفرماید:
«لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا» (برای مردان از آنچه پدر و مادر و نزدیکان [پس از مرگ خود] به جای می گذارند سهمی است؛ و برای زنان هم آنچه پدر و مادر و نزدیکان به جای می گذارند سهمی است، اندک باشد یا بسیار، سهمی است لازم و واجب.) (نساء: ۷)
در زمینه کار و انتخاب همسر نیز، اسلام حق اظهار نظر را برای زن به رسمیت شناخته است. پژوهشهای فقهی همچون تحقیقات دکتر عبدالکریم زیدان در کتاب المفصل فی أحکام المرأة نشان میدهد که شریعت اسلامی عدالت اجتماعی را با برقراری توازن میان حقوق و وظایف رعایت کرده است؛ مانند حق زن در دریافت نفقه در برابر وظیفه مرد در تأمین آن. این واقعیت، ادعاهای مربوط به ظلم علیه زنان در اسلام را بیپایه میسازد.
نهادهای دینی و آموزشی نیز دو رکن اصلی در تثبیت هویت اسلامیاند. میتوان در این زمینه، محتوای آموزشیای را طراحی کرد که زنان شاخص مسلمان را معرفی کند؛ زنانی چون خنساء، که الگویی از صبر و حکمت بود؛ رابعه عدویه، عارفهای که مفاهیم زهد و اخلاص را پایهگذاری کرد؛ و فاطمه فهریه، که در سال 859 میلادی دانشگاه قرویین در مغرب را بنیان نهاد؛ قدیمیترین دانشگاه جهان که علوم دینی و انسانی را تدریس میکرد.
همچنین میتوان با همکاری علما و متخصصان، کارگاههای آموزشی و آگاهیبخشی برگزار کرد که نسبت به خطرات فمینیسم افراطی هشدار دهد؛ جریانی که به دنبال فروپاشی اصول بنیادین است، مانند نفی قوامت مرد که در آیهای از قرآن آمده است:
«الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ» (مردان، کارگزاران و تدبیرکنندگانِ [زندگی] زنانند.) (نساء: ۳۴)
مفهومی که بر پایه «تکامل متقابل» استوار است، نه سلطهگری.
دومین راهکار، مقابله با نفوذ فرهنگی از طریق رسانه و جامعه است. این مقابله با ساختن یک گفتمان رسانهای جایگزین آغاز میشود؛ گفتمانی که الگوی اسلامی مثبت را در قالب سریالها، برنامهها و پژوهشها ترویج کند و ناهماهنگی آن را با گفتمان فمینیسم غربی که بر برابری مطلق تکیه دارد، آشکار سازد. همچنین باید ابتکارات اجتماعیای را تقویت کرد که دختران را با میراث فرهنگیشان پیوند دهد و از نهاد خانواده حفاظت کند، از طریق برنامههای آگاهیبخشی که اعتماد به هویت اسلامی را تقویت کرده و از تقلید معیارهای غربی پرهیز میدهد.
رسانه به عنوان ابزاری دوسویه، هم میتواند در خدمت آگاهیبخشی باشد و هم میتواند به ابزار تخریب ارزشها تبدیل شود؛ ازاینرو باید آن را بهگونهای به کار گرفت که الگوهای مثبت سازگار با هویت اسلامی را معرفی کند، مانند:
تولید سریالها و مستندهایی که نقشآفرینی زنان در تاریخ اسلام را نشان میدهند و ثابت میکنند که موفقیت حرفهای (مثلاً پزشک یا استاد دانشگاهی که حجاب دارد) نه تنها با نقش خانوادگی در تضاد نیست، بلکه مکمل آن است.
افشای تناقضات گفتمان فمینیسم غربی؛ چرا که این گفتمان در حالی ادعای آزادی زن را دارد که از زن بهعنوان کالایی در تبلیغات و فیلمها استفاده میشود. بر پایه پژوهشی از دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۲۰، ۷۸ درصد تبلیغات کالاهای مصرفی، از تصویر زن بهرهبرداری جنسی کردهاند. همچنین، شعار برابری مطلق، تفاوتهای زیستی زن و مرد را نادیده گرفته؛ تفاوتهایی که قرآن نیز به آن اشاره دارد:
«وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنثَى» (و پسر همچون دختر نیست.) (آلعمران: ۳۶)
این آیه نشان میدهد که باید بر پایه "تکامل" سخن گفت، نه رقابت و ستیز.
مقابله با نفوذ فرهنگی فقط به حوزه رسانه محدود نمیشود، بلکه باید جامعه نیز به عنوان سپری در برابر تهاجم فرهنگی فعال شود. میتوان دختران را از طریق طرحهای عملی به میراث اسلامی پیوند داد؛ مانند احیای صنایع دستی سنتی در کشورهای عربی و اسلامی، یا برگزاری جشنوارههایی که مشارکت تاریخی زنان در پزشکی و نجوم را برجسته میسازند. همچنین خانوادهها را میتوان با برنامههای آموزشی و حمایتی تقویت کرد، مانند آنچه «جمعیت حمایت از خانواده» در کویت ارائه میدهد؛ این برنامهها به دختران میآموزند که چگونه به هویت خود اعتماد داشته باشند، بدون آنکه گرفتار تقلید از الگوهای غربی شوند.
سومین راهکار، توانمندسازی اقتصادی و آموزشی زنان در چارچوبی اسلامی است؛ از طریق فراهمکردن فرصتهای شغلیای که با اصول دینی سازگار باشند و تصویب قوانینی که از حقوق زنان حمایت کنند، مانند مرخصیهای طولانیمدت برای مادران. همچنین باید نظام آموزشی را اصلاح کرد تا بین اصالت و نوگرایی پیوند برقرار شود و مهارت تفکر انتقادی در دختران تقویت گردد؛ مهارتی که به آنها استقلال میبخشد و از افتادن در دام گفتمانهای فمینیستی گمراهکننده جلوگیری میکند.
در این چارچوب، میتوان بین حقوق و وظایف زن تعادل برقرار کرد و محیطهای کاریای فراهم آورد که با طبیعت زن و ویژگیهای اختصاصیاش همخوانی داشته باشد، از جمله:
راهاندازی طرحهایی که با مسئولیتهای دینی و خانوادگی زن سازگار باشد، مانند «مراکز کار از راه دور» که عربستان در قالب چشمانداز ۲۰۳۰ خود ایجاد کرده، یا تجربه «کارخانههای تفکیک جنسیتی» در مالزی که طبق مطالعه دانشگاه مالایا (۲۰۲۱) باعث افزایش ۴۰ درصدی بهرهوری زنان شاغل شده است.
تصویب قوانینی که بدون آسیبزدن به اصول دینی، از حقوق زنان دفاع کنند؛ مانند قانون «مرخصی زایمان طولانیمدت» که بین نیازهای شغلی و مراقبت از فرزند توازن برقرار میکند، یا فراهمکردن محیطهای کاری امن برای زنان که مانع سوءاستفاده یا آزار جنسی شوند.
در حوزه آموزش آگاهانه، که میتواند ابزاری مؤثر برای پاسخ به شبهات فکری و شکلدادن به ذهنی نقاد در دختران باشد، میتوان اقداماتی انجام داد مانند:
تأسیس مؤسسات آموزشیای که بین اصالت و نوگرایی پیوند برقرار کنند، مانند «دارالحکمه» در شهر جده که در سال ۱۹۹۹ تأسیس شد و رشتههایی مانند پزشکی، مهندسی و علوم اسلامی را با هم ترکیب کرد تا دخترانی را تربیت کند که در زمینههای خدمت به جامعه مسلمان فعالیت کنند.
تقویت مهارتهای تفکر انتقادی، از طریق برنامههایی که دختران را با تحلیل گفتمان رسانهای غرب آشنا میکند و توانایی رد و نقد ادعاهای فمینیسم افراطی مانند حذف نقش مادری را به آنها میآموزد.
تمام آنچه گفته شد، تلاشی برای ارائه نقشه راهی جهت حفظ زن مسلمان از نفوذ جریانهای فمینیستی است؛ نقشهای بر پایه سه محور مکمل: تقویت هویت دینی، مقابله با نفوذ فرهنگی، و توانمندسازی اقتصادی و آموزشی. این دعوتی است برای همافزایی میان افراد و نهادها تا گفتمانهای نظری به واقعیت عینی تبدیل شوند و زن مسلمان به الگویی جهانی در پیوند میان پیشرفت و اخلاق بدل گردد.