تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : ۱۰ خبر اول, اخبار, برگزیده ترین ها, سياست, عرصه حکمرانی, مشروح خبرها, مهم ترین خبر صفحه اول, یادداشت ها
شماره : 41887
تاریخ : ۲۹ خرداد, ۱۴۰۴ :: ۱۱:۲۵
میثم مهدیار، جامعه شناس و پژوهشگر حوزه تاریخ، در یادداشتی مطرح کرد؛ شبهه چرایی کمک به لبنان و سوریه به جای مردم ایران در این جنگ برطرف شد / علوم انسانی در ایران و جنگ با کلیشه‌ها این جنگ نشان داد در «جنگل جهانی» امروز که زور نظامی کشورها عامل تعیین کننده در روابط بین الملل است بدون تدارک و تمهیدات امنیتی و نظامی لازم، آزادی و رفاه رویایی بیش نیست. تضعیف نهادهای امنیتی، تلاش برای بی اعتبار سازی رسانه‌های رسمی و حاکمیتی و حتی تشویق رفتارهای ضد امنیتی( از جمله کولبری و ...) از تبعات انگاره‌های فانتزی در مورد آزادی و رفاه بوده است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، میثم مهدیار، جامعه شناس و پژوهشگر حوزه تاریخ، در یادداشتی مطرح کرد؛ دومین جنگ تحمیلی غرب علیه ایران در ۵۰ سال اخیر علاوه بر خرابی‌ها و خسارت‌ها و خسران‌ها و فقدان‌هایی که به بار می‌آورد می‌تواند زمینه‌ساز باز اندیشی در برخی از کلیشه‌هایی شود که در دهه‌های اخیر بر ذهن و زبان نخبگان ایرانی جاری بوده است. 1- کلیشه «نه غزه، نه لبنان» این جنگ نشان داد که غزه، لبنان و سوریه در کنار مسائل انسانی و اسلامی خط مقدم جبهه مقاومت به رهبری ایران برای مقابله با رژیم نیابتی صهیونیستی بودند و رژیم فقط بعد از دست رفتن محور لبنان و سوریه بود که جرات حمله مستقیم به ایران را پیدا کرد. حمایت از کشورهای محور مقاومت مبتنی بر منافع ملی بوده است و نه مثلا امت‌گرایی. 2. کلیشه «تقصیر ماست» این جنگ نشان داد که اراده آمریکا برای عملی کردن نقشه خاورمیانه بزرگ و «خاورمیانه جدید»، تجزیه ایران به ۵ کشور و سیادت صهیونیسم بر منطقه که از دهه۷۰ و از دولت بوش در دستور کار آمریکایی‌ها قرار گرفته جدیست و ارتباطی به شعار نوشتن روی موشک یا شعار مرگ بر آمریکا ندارد. تحریم‌ اقتصادی و فشارهای سیاسی و تبلیغاتی پرفشار از دهه ۸۰ به این سو را نیز فی الجمله باید در راستای تضعیف جمهوری اسلامی به عنوان مهمترین حافظ جغرافیای سیاسی ایران و اصلی‌ترین مانع اراده آمریکا برای تغییر مرزهای سیاسی در طرح خاورمیانه جدید فهم کرد.  از این رو «سرزنش قربانی» با عناوینی چون «تحریک آمریکا» خام اندیشانه است. 3- کلیشه «تنش زدایی» سال‌ها این انگاره بر ذهن و زبان اصحاب علوم انسانی ما سایه افکنده که روابط و روال‌های جهانی بر مبنای عقلانیت، منطق و انصاف تنظیم شده‌اند و کارکرد نهادهای بین المللی نیز مراقبت از این نظم و عقلانیت است و جمهوری اسلامی نیز بخاطر عدول از این نظمِ «نرمال» دچار تنش شده است. از این رو گام اول برای اصلاح امور داخلی ایران تنش زدایی از روابط بین الملل و پیگیری رفتاری نرمال در عرصه بین الملل است. اما سکوت نهادهای بین المللی حافظ صلح و آرامش در برابر جنایت‌های رژیم صهیونیستی در غزه نشان داد دلبسته بودن به چنان موجودیت‌هایی چقدر ساده اندیشانه است. دریغ کردن این نهادها حتی از محکومیت ساده حمله یک دولت جعلی غیر عضو NPT  با ده‌ها کلاهک هسته‌ای ذخیره شده به کشوری عضو NPT  که سال‌ها حتی فراتر از تعهدات پادمانی، پروتکل الحاقی را اجرا کرده آن هم دقیقا در میانه مذاکرات هسته‌ای نشان می‌دهد این نهادها بیشتر برای بسط ید غرب در کنترل دیگر کشورها تشکیل شده‌اند نه تنظیم روابط میان کشورها. 4- کلیشه «امنیت در مقابل آزادی» در سال‌های اخیر دوگانه سازی میان امنیت و آزادی و یا امنیت و رفاه از اصلی‌ترین کلیشه‌های انگاره‌ای میان اصحاب دانشگاه در ایران بوده است به گونه‌ای که حتی از ابراز یک تسلیت ساده در برابر خبر ترور حافظان امنیت و یا حتی دانشمندان هسته‌ای طفره رفته‌اند. این جنگ نشان داد در «جنگل جهانی» امروز که زور نظامی کشورها عامل تعیین کننده در روابط بین الملل است بدون تدارک و تمهیدات امنیتی و نظامی لازم، آزادی و رفاه رویایی بیش نیست. تضعیف نهادهای امنیتی، تلاش برای بی اعتبار سازی رسانه‌های رسمی و حاکمیتی و حتی تشویق رفتارهای ضد امنیتی( از جمله کولبری و ...)  از تبعات انگاره‌های فانتزی در مورد آزادی و رفاه بوده است. 5- کلیشه «تاکید بر مزیت‌های نسبی به جای خودکفایی» سال گذشته نیز رژیم صهیونیستی با پروژه انفجار پیجرها به نزدیک به ۲۰۰۰ نیروی عملیاتی حزب الله خسارت وارد کرد. کارشناسان هم معتقدند مکان‌یابی و حمله به فرماندهان نظامی در لبنان و ایران با جمع‌اوری اطلاعات (‌شامل صدا و تصویر و مکان) از طریق تلفن‌های همراه و دیگر وسایل ارتباط جمعی وارداتی صورت گرفته است. روزهای اخیر نیز خبر سفیر رژیم صهیونیستی مبنی بر تدارک حمله‌ای فراتر از عملیات پیجرها به ایران نگرانی‌های زیادی را میان مردم باعث شده است. در واقع هر کالای وارداتی می‌تواند زمینه‌‌ چنین توطئه‌‌هایی را فراهم آورد. این در حالیست که در سال‌های اخیر بسیاری از فعالان اقتصادی، سیاسی و دانشگاهی تلاش کرده‌اند با نقد ایده خود کفایی بر ایده « سرمایه‌گذری صرفا در مزیت‌های نسبی» در زنجیره تولید کالاهای داخلی تاکید کنند. بر این اساس لازم نیست همه چیز تولید داخل باشد بلکه در این «جهان آزاد» کشورها (‌با مثال عمده کشورهای جنوب شرق آسیا)  به منظور کسب منافع بیشتر باید جایگاه‌شان را در نسبت با مزیت‌های نسبی‌شان در زنجیره تولید کالاها در جهان شناسایی‌کنند. اما مشکل اینجاست که برای کشورهایی که در مسیر طرح‌های امنیتی آمریکا و غرب قرار دارند عدم خودکفایی، حداقل در محصولات استراتژیک از جمله وسایل ارتباط جمعی، حمل و نقل، غذا و دارو بسیار آسیب زننده خواهد بود.

© 2025 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.