به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، به نقل از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی؛ سیدعلیرضا واسعی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی مطرح نمود: سیدعلیرضا واسعی، عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی گفت: عدالت، به ویژه در حیات اجتماعی از بنیادیترین مسائل فکری و نیزعملی بشر است؛ مقولهای که در طول تاریخ اندیشه عالمان و فیلسوفان بسیاری را به خود مشغول داشته و آنان را به شناخت خود کشانده است، به ویژه از منظر کسانی که داعیهدار اصلاح جوامع انسانی و سعادت آدمی بودند. در این میان برخی چون متفکران دینی که به زعم خویش، بهترین نوع زندگی را در اختیار بشر میگذارند، اهمیت حیاتی دارد، به همین سبب پرداختن به آن از این منظر ضرورتی مضاعف مییابد. وی افزود: نیاز انسان به دین و بالتبع پیدایی ادیان گوناگون آسمانی و غیرآسمانی در طول تاریخ و حتی امروز، انسان خردمند را به اندیشه انتخاب درست و برتر فرامیخواند تا از میان آنها، آنی که به حقیقت نزدیکتر است برگزیند، هر چند برای عوام مردم دغدغهای نباشد، از آن رو که به دین ارثی و اجدادی بسنده کرده و هر گونه تردید و پرسش در باره آن را نابجا میدانند، ولی آنان که در پی شناخت حقیقت و انتخاب آگاهانه راه و رسم درست زندگی اند، میکوشند تا از میان ادیان، دینی را برگزیده و الگوی عمل خویش قرار دهند که با معیارهای برون دینی و شاخصهای منطقی سازگارتر باشد. در این انگاره دینی که همسازی بیشتری با شاخصحقیقتسنج داشته باشد، شایستگی پذیرش و پیروی مییابد. این که چه ملاکی برای ارزیابی و آزمودن دین میتوان شناسایی کرد، یکی از پرسشهای مهم این حوزه است؟ عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: در میان شاخصهای دین سنجی، همچون عقلانی بودن، انطباق با اخلاق جهانی، توان ساخت زندگی دنیایی و همراه سازی مردم و اعتنای به کرامت انسانی، انطباقش با عدالت از اهمیت زیادتری برخوردار است. اگر دینی با عدالت سازگار نیفتد، بیگمان از ارجمندی میافتد و طبعا شایسته اتباع و همراهی نخواهد بود و این عدالت است که به عنوان معیاری سنجیده، صلاحیت آن را تعریف میکند. شاید از همین منظر است که در روایتی شیعی، خداوند به عدل – نه عادل که در آن بحثی نیست- شناسانده شده است(اِنّ اللهَ عزِّ و جلّ هوَ العدَل. کلینی، الکافی، ۱۳۶۵، ۲/۴۱۶). هیچ داده دینی نمیتواند / نبایست با عدالت سازگار باشد و اگر چنین اتفاقی رخ دهد، در حقانیت آن باید تردید کرد، البته در این که عدالت چیست و چگونه شناخته میشود، بحثهای پیچیده و دقیقی از سوی متفکران دینی و فیلسوفان عدالت ارائه شده است. واسعی افزود: در معنای عدالت، گستره، شاخصها و مصادیق آن ونیز چگونگی اجرا یا دست یابی آن، به فراوانی سخن گفته شده و هر کسی از منظری به آن نگریسته است، اما دو نکته برای همگان مقبول بوده و هست، یعنی در مقام نظر و نظریه پردازی چیزی جز آن را ابراز نمیکند؛ یکی آن که عدالت نیکوترین امر انسانی و بایان عنایت است و هیچ انسانی از ظلم، بیعدالتی و تبعیض دفاع نمیکند و دو دیگر آن که نمی توان عدالت را به سود ادیان، افراد، گروه ها یا اقشاری، به هیچ بهانهارزشی یا سودمندانه مصادره یا توجیه کرد، هر چند در مقام عمل، هر دو مقوله با مشکل جدی روبرو هستند. وی گفت: اهمیت بیبدیل عدالت در فرهنگ شیعی و ادبیات پیشوایان که با رویکرد تمدنی همراه است، تبلوری چشمگیر دارد، چنان که آمده است: عدالت، همچون آب گوارایی که انسان تشنهای را سیراب کرده، حتی اندک آن هم ارزشمند است. (کلینی، الکافی، ۱۳۶۵ش،۲، ۱۴۶) و در روایتی از امام صادق(ع)، عدل چنان گسترده و فراگیر شناسایی شده که اگر میان مردم به اجرا در آید از همه چیز بینیاز میشوند، و از آن بالاتر، آسمان رزق و روزی خود را به اذن خداوند بر آنان فرو میریزد و زمین نیز برکات خود را به آنان ارزانی میدارد.(مفید، المقنعه، ۱۴۱۰ق،۲۸۰). محمدتقی مجلسی ذیل این روایت مینویسد: هر جفایی که مردمان میکشند به سبب عدم عدالت می کشند که ضررش به فقرا و اغنیا هر دو می رسد (لوامع صاحبقرانی، ۱۳۷۵، ۶، ۳۱) و نیز آمده است قوام و استواری زمن و آسمان به عدالت است و در حیات سیاسی و اجتماعی نیز، ثبات و پایداری دولت با آن تضمین میشود، زینت و جمال دولت با همان است و هیچ چیزی همانند عدل، حکومت را زیبا نمیکند (رک: ریشهری، میزانالحکمه،۱۴۱۶، ۲، ۱۳۸۵) عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی در پایان افزود: عدالت، اساس استواری و ماندگاری دیانت، حکومت و حتی حقیقت است، پس باید از آن نگهداری کرد.