صالح قاسمی، کارشناس تحولات جمعیت، در یادداشتی مطرح کرد؛
سیاهنمایی خانواده ایرانی با تفسیر نادرست آمار طلاق / بررسی علمی خطاهای رایج در تحلیل نسبت ازدواج به طلاق در ایران
کارشناس تحولات جمعیت: متأسفانه چند سالی است که شاهد انتشار و تحلیل اشتباه آمارهای ثبت احوال درباره ازدواجها و طلاقهای ثبتشده هستیم. بسیاری از افراد بدون تخصص لازم، ازدواجهای ثبتشده و طلاقهای ثبتشده در یک بازه زمانی مشخص را با هم مقایسه میکنند و از این مقایسه نادرست، نسبتهای اشتباهی استخراج میکنند.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری علوم انسانی مفتاح، به نقل از کانال رشد و تربیت؛ صالح قاسمی، کارشناس تحولات جمعیت، در یادداشتی مطرح کرد؛ متأسفانه چند سالی است که شاهد انتشار و تحلیل اشتباه آمارهای ثبت احوال درباره ازدواجها و طلاقهای ثبتشده هستیم. بسیاری از افراد بدون تخصص لازم، ازدواجهای ثبتشده و طلاقهای ثبتشده در یک بازه زمانی مشخص را با هم مقایسه میکنند و از این مقایسه نادرست، نسبتهای اشتباهی استخراج میکنند. ایجاد نسبت میان ازدواج و طلاق در یک بازه زمانی خاص، تحلیلی اشتباه است و تصویری غلط از وضعیت خانواده در ایران ارائه میدهد. فرض کنید در یک سال ۱۰۰۰ ازدواج و ۶۰۰ طلاق ثبت شده است. برخی با مقایسه این دو عدد نتیجه میگیرند که ۶۰ درصد ازدواجها به طلاق منجر شده، در حالی که این قیاس اساساً غلط است. چون ازدواجهای ثبتشده مربوط به همان سال هستند، اما طلاقهای ثبتشده میتوانند مربوط به ازدواجهای همان سال یا سالهای قبل باشند. ایجاد نسبت میان ازدواج و طلاق در یک بازه زمانی خاص، تحلیلی اشتباه است و تصویری غلط از وضعیت خانواده در ایران ارائه میدهد. روش درست این است که طول مدت ازدواج در آمارها لحاظ شود؛ یعنی مشخص شود چند درصد از طلاقها بعد از یک، پنج یا ده سال از ازدواج رخ داده است. روش دیگر نیز آن است که مثلاً در یک بازه پنجساله، بررسی شود چه تعداد از ازدواجهای همان دوره به طلاق انجامیدهاند. این نوع تحلیلهاست که واقعیت را نشان میدهد. اولین آثر منفی این تحلیلهای غلط این است که نگرانی و ترس از طلاق در جامعه بیش از اندازه برجسته میشود. وقتی گفته میشود از هر دو ازدواج یکی به طلاق ختم میشود، جوانان و خانوادهها از ازدواج میترسند و تمایل به تشکیل خانواده کاهش پیدا میکند. این نگرانیهای القایی موجب میشود روحیه امید و آیندهنگری در جامعه تضعیف شود. در واقع این نوع سیاهنماییها عامدانه انجام میشود تا چهره جامعه ایرانی تیره نشان داده شود. از سوی دیگر، این روند به عرفیسازی و عادیسازی طلاق منجر میشود و به تسریع پدیدهای کمک میکند که من از آن با عنوان انقلاب خانواده یاد میکنم؛ یعنی فرآیند فروپاشی نهاد خانواده مشابه آنچه در کشورهای غربی رخ داده است.