به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله محسن اراکی، عضو شورای عالی حوزه علمیه در درس خارج «فقه نظام سیاسی» به بررسی موضوع عدل اقتصادی پرداخت که در ادامه چکیده متن آن را ملاحظه میکنید؛
بحث در حوزههای عدل بود و اینکه اصول و کلیات عدلی که باید توسط رهبری پیاده شود چیست؟ ابتدا به حوزه عدل اقتصادی پرداختیم در حوزه عدل اقتصادی، رابطه عدل و برابری را بررسی کرده و بیان کردیم رابطه بین آن دو عموم و خصوص من وجه است، و بعد از آن به رابطه عدل با تفاوت استحقاقها و نیازها پرداختیم و مورد بحث قرار دادیم. بحث امروز مبحث سوم از مباحثی است که در حوزه عدل اقتصادی بیان میکنیم.
رابطه عدل با تفاوتهای طبیعی را در چهار بخش بحث میکنیم: ۱. تفاوت در استعدادها ۲. تفاوتهای جغرافیایی ٣. تفاوتهای نژادی ۴. تفاوت جنسیتی.
رابطه عدل با تفاوتهای اجتماعی
تفاوت در طبقات اجتماعی که خیلی از جوامع امروز دچار این اختلاف طبقاتی هستند که این محصول دست انسآنهاست. قبل از ورود به بحث ابتدائا باید بحث کنیم که آیا اصل «تفاوت» پدیده مثبتی است با پدیده منفی ای است؟
گاهی مغالطهای در مباحث تمن غربی مطرح میشود که تعدد آرا و عقائد را خوب میپندارند و میگویند اینکه ما در جامعه ای زندگی کنیم که افراد متعدد با نظرات متعدد زندگی کنند خوب است اما در منابع دینی به دو نوع تکثر و تفاوت پرداخته شده است که یکی مثبت و دیگری منفی است:
تکثر مثبت
تکثرهای غیر ارادی که بر مبنای آفرینش خداوند به وجود میآیند، تکثرات مثبت هستند؛ چه در اختلافات انسانی و چه در اختلافات غیر انسانی و اینکه خداوند انسآنها و نباتات و گیاهان را در انواع گوناگون خلق کرده است این در آیات الهی تنوع مثبتی است. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «إن فی اختلاف اللیل والنهار وما خلق الله فی السماوات والأرض لآیات لقوریون.»
مسلما در آمد و شد شب و روز، و آنچه خداوند در آسمآنها و زمین آفریده، آیات و نشانههایی است برای گروهی که پرهیزگارند و حقایق را میبینند. این اختلاف نشانه عظمت و قدرت خداست و کسانی که اهل تقوا باشند از همین آیات راه به سوی خدا میبرند.
از مجموع آیات استفاده میشود که تفاوت در آفرینش مثبت است. در مباحث تفسیر توضیح بحث فضل متفاوت را توضیح داده ایم و بیان کردیم هر بخشی از جهان نسبت به بخش دیگر فضلی دارد؛ در جهان انسان هم همین است؛ چیزی این دارد که دیگری ندارد و چیزی را دیگری دارد که این ندارد که این تفاوت در فضل منشأ تعامل در جهان آفرینش میشود و این جهان را به یک جهان به هم پیوسته تبدیل میکند. این تفاوت، تفاوت غیر ارادی است و منشأ آن آفرینش الهی است و این تفاوت تفاوت مثبتی است.
تفاوت منفی
تفاوت منفی بعد از اینکه جامعه با همه تفاوتهای مثبت آفریده شد، اینکه از جهت اعتقاد مختلف باشد، این تفاوت تفاوت مثبتی نیست اگر تفاوتی به رفع تفاوت بیانجامد یعنی مثلا دو نفر با یکدیگر به بحث بنشینند و به یک وحدت نظر برسند از این نظر میتواند مثبت باشد و الا خود کثرت نظر مثبت نیست.
در قرآن کریم این تفاوتهای مصنوعی که ساخت بشر است، مثبت دانسته نشده است.
اینکه در تفکر غربی، تکثرگرایی و پلورالیسم چیز مثبتی دانسته شده دلیلش آن است که آنان به خدا معتقد نیستند و وجود یک حق حقیقی را قبول ندارند لذا معیاری برای تشخیص حق ندارند. اما اگر به خدا معتقد بودیم معنایش این است که ما معیاری برای تشخیص حق از باطل داریم.
شدیدترین صدمه ای که میتواند به بشر برسد از همین ناحیه است که معیاری برای حق وجود نداشته باشد و اینچنین بشری دچار سردرگمیمیشود و بشر دچار سردرگمیقطعا طعمه جنایتکاران و سوء استفاده کنندگان قرار خواهد گرفت.(اجزا در عمل که در فتوای مجتهد وجود دارد غیر از حق است و مجزی بودن قول مجتهد معنایش این نیست که هم این قول حق است و هم آن قول؛ بلکه هر دو حکم خداست یعنی خداوند هر دو را در باب اطاعت مجزی دانسته و از بنده قبول میکنند.)
خداوند در قرآن کریم میفرماید: قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا(سوره انعام:۶۵) بگو: او قادر است که از بالا یا از زیر پای شما، عذابی بر شما بفرستد؛ یا به صورت دستههای پراکنده شما را با هم بیامیزد. فرقه فرقه شدن، در این آیه عذاب الهی دانسته شده است.
و در جای دیگر میفرماید: وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النّاسَ أُمَّهً واحِدَهً وَ لایَزالُونَ مُخْتَلِفینَ*إِلاّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ(سوره هود: ۱۱۸ و ۱۱۹) و اگر پروردگارت میخواست، همه مردم را یک امت (بدون هیچ گونه اختلاف)قرار میداد؛ ولی آنها همواره مختلفند*مگر کسی را که پروردگارت رحم کند.
آنهایی که رحمت خدا نصیبشان شود یک دست و یک دل و یک راه هستند و کسانی که به چند مسلکی دچار میشوند از رحمت خدا دورند و در مباحث تفسیری توضیح دادهایم که رحمتی که موجب وحدت است که رحمت انبیا و کتب الهی است و اصلا انبیا آمدند که مردم را متحد کنند: شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ (سوره شوری:۱۳) آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوع توصیه کرده بود؛ و آنچه را پرتووحی فرستادیم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم این بود که: دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید.
و همچنین میفرماید: لَا تَکُونُواْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ *مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینَهُمْ وَکَانُواْ شِیَعاً (سوره روم:۳۱و۳۲) از مشرکان نباشید، از کسانی که دین خود را پراکنده ساختند و به دستهها و گروهها تقسیم شدند. بنابراین تفرقه در مسیر زندگی و چند دسته شدن در شیوه زندگی و اعتقادات چیز مثبتی نیست و منجر به درگیری و کشت و کشتار میشود.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=21882
نظرات