به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجتالاسلام والمسلمین سیدنقی موسوی، استاد حوزه علمیه در درسگفتار «فقه معلمی» که از سوی مؤسسه مفتاح_اندیشه برگزار شد، در ادامه مباحث پیشین به بیان ادامه ادلههای منوط بر عرضه حکم هدایتگری معلم به فقه پرداخت.
وی بیان داشت: دلیل دیگر که هفتمین دلیل است تمسک به تسنین و سنت حسنه است. روایاتی داریم که بیان میدارد تسنین و سنتگذاری حسنه مستحب است و هر کسی به آن سنت عمل نماید تا مادامی که عمل باقی است، ثواب آن برای وی درج میشود. هدایت معلم نوعی تسنین و سنت حسنه برای دانش آموز است؛ لذا هدایتگری معلم از باب استحسان و تسنین سنت هدایتگری مستحب است.
استاد موسوی در بررسی استدلال عنوان کرد: سنت به معنای طریقه مسلوکه فی المجتمع است(عادتی که در یک جامعه شکل گرفته و دیگران بر آن عادت کرده اند) صحیحه هشام بن سالم در باب رجحان تسنین بیان میدارد: حضرت فرمود «بعد از مرگش ثواب منقطع میشود مگر در سه ویژگی که ثواب آن ادامه پیدا میکند: صدقه، سنت خوب و هدایت آمیزی را پایه گذاری کرده باشد که بعد از مرگش نیز بر آن عمل شود و ولد صالحی که برای ابوین خود استغفار کند.» این روایت صحیحه است، سندش معتبر بوده و همه راویان امامی بوده و توثیق دارند، لذا قابل قبول است.
وی اضافه کرد: نکتهای که از این روایت استفاده میشود واژه اجر دلالت بر استحباب دارد؛ پس روایت میفرماید روش هدایتی که مردم بدان عمل کنند ثواب دارد.
این استاد حوزه بیان داشت: نکتهای که ذیل کبرا وجود دارد این است که سنت آن چیزی است که در عرصه اجتماع شیوع پیدا کرده؛ حال مراد سنتی است که تا بحال نبوده است. پس تسنین سنت به عنوان یک قاعده در فقه بحث نشده که میتواند در فقههای اجتماعی که رویکرد اجتماعی دارند بحث و بررسی شود.
وی ادامه داد: صغرای استدلال: تلاش میکند که بگوید هدایت نمودن معلم نوعی تسنین و پایه گذاری سنت حسنه است. در مورد اینکه تعلیم نوعی تسنین سنت است دو احتمال وجود دارد: اول اینکه بله تطبیق دارد؛ چراکه وقتی معلم فیزیک از خداوند و رسول(ص) و ائمه(ع) میگوید عمق نفوذ آن تا آخر در کنه وجود دانش آموز پایدار است.
استاد موسوی تأکید کرد: احتمال دوم این است که حد وسط استدلال و کلید واژه قاعده تسنین این است که وارد اجتماع شود و در اجتماع شیوع پیدا کند، در حالی که تعلیم این چنین نیست که یک سنت جدیدی باشد که در اجتماع شیوع پیدا کند. این استدلال قوی بنظر میرسد و در صورت پذیرش آن، استدلال فرو میپاشد؛ چرا که کار معلم تعلیم است و تعلیم تسنین نیست چرا که تعلیم میتواند انفرادی باشد و موج اجتماعی ایجاد نمیکند.
وی در ادامه دلیل هشتم را تمسک به قاعده تامین حوائج مسلمین بیان کرد و اذعان داشت: این قاعده یکی از قواعد فقهی است که مع الاسف در فقه بدان پر و بال داده نشده است، در حالی که از موضوعات مهمی است که جای کار بسیاری دارد.
کارشناس مسائل تربیتی در تقریر این استدلال بیان داشت: اهتمام به امور مسلمین واجب است، هدایت مسلمین نوعی تامین حوائج است. پس هدایت معلم واجب است. مرحوم حرعاملی در کتاب مربوط به امر به معروف بابی در مورد وجوب اهتمام به امور مسملین آورده است.
وی یادآور شد: در روایتی معتبر السند از امام حسین(ع) نقل شده «من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم.» در مورد عبارت «فلیس بمسلم» دو احتمال دارد: واقعا مسلمان نیست که در جواب میگوییم مسلمان که میباشد چرا که ظواهر را انجام میدهد و در اینجا در واقع مراد این است که مسلمان است اما مسلمانی نمیکند. در واقع مراد این است که از خطوط تخطی میکند و از این به وجوب اهتمام به مسلمین برداشت میکنیم.
استاد موسوی گفت: حال اشکالی که پیش میآید این است که اگر بگوییم قیام به همه امور مسلمین واجب است دیگر نمیتوانیم زندگی نماییم، به تعبیر دقیقتر باید بگوییم اطلاق امور مسلمین با وجوب سازگار نیست و تکلیف ما لایطاق است و برای حل آن باید بگوییم اموری باید باشد که مربوط به امور عموم مسلمین باشد و نه مربوط به یکنفر باشد و در واقع امور حیاتی مسلمین که امور مالی، جانی، حیثیتی آن ها باشد. در واقع باید قید به این امور زد و آن هم اموری که حیثیتی و مهم باشد.
وی در جمع بندی کبرای استدلال اظهار کرد: کبرای استدلال تمام است و اگر بگوییم واجب است در یک دایره مضیقی آن چیزی که بسیار مهم است را واجب میگوییم، ممکن است بگوییم این وجوب، وجوب کفایی است. صغرای استدلال: این دلیل میخواهد بگوید رشد و هدایت دینی یکی از مهمترین حوائج مسلمین است، به تعبیر دقیقتر پایه نیازها نیاز فرهنگی و هدایتی است و نیاز زیستی در ذیل آن تعریف میشود. با اصلاح سبک زندگی انسانها، نیازهای زیستی آنها نیز مرتفع میگردد.
استاد حوزه بیان کرد: با این توضیح یکی از نیازهای دانش آموزان و فرزندان این است که باید هدایت شوند. بنابراین از باب تامین حوائج امور بچههای مسلمین باید آنها را هدایت نماید. البته این دلیل مناقشه برانگیز است اما هر کجا تعلیم هدایتی نوعی برطرف کردن نیاز تشنگی و معرفتی یک نوجوان است، از باب تامین حوائج مسلمین واجب کفایی است.
استاد موسوی در پایان دلیل نهم را قاعده حرمت اضلال برشمرد که مع الاسف در فقه بحث نشده اما وضوح دارد و در مکاسب شیخ انصاری از حرمت کتب ضلال بحث شده است، اما این قاعده به صورت تخصصی بحث نشده است.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=14980
نظرات