به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، پنجمین کنگره علوم انسانی اسلامی صبح امروز(یکشنبه سوم آذرماه) در سالن خورشید همایشهای صداوسیما با حضور آیتالله سیدابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه، حجج اسلام محمد قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، سیدسعیدرضا عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، رضا غلامی رئیس شورای سیاستگذاری مجمع عالی علوم انسانی اسلامی و سعید مهدویکنی رئیس سابق دانشگاه امام صادق (ع)، همچنین سورنا ستاری معاون علمی و فناوری رئیسجمهور ایران و رئیس بنیاد ملی نخبگان، غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و دیگر اساتید حوزه و دانشگاه مرتبط با علوم انسانی اسلامی برگزار شد.
آیتالله رئیسی در این مراسم گفت: بدون تردید علم و دانش یکی از مؤلفههای مهم برای اقتدار یک جامعه است، ولی مهم این است که این دانش چگونه مدیریت و جهت علم چگونه تنظیم شود. اگر در جهت قدرت و ثروت و بدون اخلاق و معنویت باشد، نتیجهاش اختراع کلاهکهای هستهای، مواد مخدر صنعتی، ظلم و ستم به ملتها و ابزاری برای استماع مردم میشود. علم تجربه شدهای که در دنیا شاهد آن هستیم، بدون معنویت و اخلاق، نتیجهاش ساختن ابزاری برای از بین بردن انسان میشود. آنچه که ما میبینیم، خیلی تحلیل پیچیدهای نمیخواهد. علم و فناوری در مغرب زمین، بدون اخلاق و معنویت، به بنبست رسیده است. دغدغه امروز انسانشناسی در جامعه این است که در مقابل تهدیدات چه کنیم. مدیریت علم خیلی مهم است که دست چه کسی باشد به خصوص در نظام ما که مبتنی بر فقه است. تفاوت زمان ما با زمان شیخ انصاری این است که امروز در جامعه اسلامی، فقه باید حکومت کند و تمام آموزهها باید مبتنی بر دین باشد.
رئیس قوه قضائیه ادامه داد: علوم انسانی سکولار نمیتواند مغزافزار و نرمافزار باشد. دین، ارزشهای الهی و علوم انسانی ـ اسلامی باید مغزافزار و نرمافزار باشد. مباحث علوم غربی قابل بحث و بررسی است ولیکن قابل نقد هم است، بنابراین نباید برای ما به شکل یک تابوی غیرقابل نقد باشد چون حرف نهایی نیست. علوم انسانی ـ اسلامی هم قابل نقد، تحقیق و بررسی است، ولی باید بین تخریب و نقد عالمانه، تفاوت وجود داشته باشد. نقد سیاسی مخرب است و عالمانه نیست. رهبری فرمودند «آینده، قرن اسلام است». باید نسبت به این سخن توجه ویژهای داشته باشیم چون روزنههای تحقق این جمله کاملاً پیداست و ما نیازمندیم که در این کار نگاه آسیبشناسانه داشته باشیم. مسئله توجه به علوم انسانی ـ اسلامی در متن نیازهای جامعه و اجرائیات قرار دارد. خواهش من از حضرات این جلسه این است که نگاه آسیبشناسانه به این موضوع داشته باشند. ما امروز در حوزههایی مثل فناوری، نانو و تکنولوژی پیشرفت خوبی داشتیم، ولی نسبت به علوم انسانی ـ اسلامی ضعیفتر هستیم که باید این موضوع آسیبشناسی شود. دانشگاه و حوزه هم برترین جا برای بحث و آسیبشناسی است البته این بحثها نوعی جسارت هم میخواهد که سخن نو گفته شود و نوعی نشاط علمی در دانشگاه و حوزه برقرار شود.
آیتالله رئیسی در ادامه سخنانش گفت: متون آموزشی باید بازنگری شود، برای پژوهشگران سرمایهگذاری شود و حمایتهای مادی و معنوی صورت گیرد. علاوه بر این، پیچیدگی بحث ایجاب میکند که انسانهای فرهیخته به این موضوع وارد شوند. با وجود آنکه علوم انسانی ـ اسلامی ما مبتنی بر علوم اسلامی است، اما لازم است ریلگذاری نوعی هم در این باب صورت گیرد. نکته دیگر هم پیوند اداره جامعه اسلامی به این علوم است که باید به آن توجه ویژهای شود.
وی افزود: به عقیده من، لازم است جمع حاضر در این جلسه کارهایی که بنده ذکر میکنم، انجام دهند؛ مسئلهیابی، اولویتبندی، توجه علوم انسانی نسبت به عدالت و مبارزه با فساد، پیوند بین حقوق و جامعهشناسی، اخلاق، حقوق و … بومی کردن مسائل و استفاده از اندیشه اسلامی و علوم انسانی ـ اسلامی در راهکارها.
رئیس قوه قضائیه در پایان خاطرنشان کرد: نظر من این نیست که به اندیشمندان غربی توجه نکنیم، ولی باید به آنها نگاه نقادانه داشته باشیم. اگر یکی از آن آقایان ۴۰ سال پیش مثلاً بحث تجربهگرایی را مطرح کرده و امروز دیگر موضوعیت ندارد و قابل نقد است، نباید امروز نُقل محافل ما باشد. همچنین باید حمایت جدی از تضارب آراء صورت گیرد و دستگاههای حاکمیتی از نوآوریهای علمی حمایت کنند. ارتباط جدی بین نظام برنامهریزی و علوم انسانی ـ اسلامی، یک ضرورت است، بنابراین باید علم و اجرا ارتباط وجود داشته باشد. همچنین عدالت، علم و فناوری و … از جمله محورهای بیانیه گام دوم انقلاب است که باید با نگاه کاربردی، مورد عنایت قرار گیرد. در پایان اینکه ارتباط با حوزه و دانشگاهها برای دستگاه قضا بسیار مهم است و ما معتقدیم بخش اجرایی باید ارتباط خودش با دانشگاه و حوزه را حفظ کند.
تولد علوم انسانیِ اسلامی شرط شکل گیری جامعه مطلوب دینی است
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین غلامی نیز تأکید کرد: برخلاف دیدگاهی که فرارسیدن دوران دین، و شکل گیری جامعه دینی به معنای دقیق کلمه را شرط لازم برای تولّد علوم انسانیِ اسلامی بیان می کند، علوم انسانیِ اسلامی نقش غیر قابل انکاری چه در ظهور عصر دین، و چه در عینیت یافتن مراتب عالیِ جامعه اسلامی بر عهده دارد. تقرّب جوامع انسانی به فضائل و کرامت اجتماعی، جز با خودآگاهی، بسط و تعمیق دانش انسانی و اجتماعی، فهم مسیر صحیح و سپس شناخت مسائل و حل موفق آنها میسر نیست و طبیعی است که این شرایط با علومی که معارض با جهان بینی رایج است حاصل نمی شود. در واقع، همچنان جای طرح این پرسش مهم وجود دارد که چگونه شکل گیری جامعه مطلوب دینی، شرط واجب برای تولد علوم انسانیِ اسلامی معرفی می شود در حالی که علوم انسانیِ سکولار، این جامعه را با ریل گذاری محسوس و نا محسوس، از مسیر اصلی خود دور می کند؟ ممکن است پاسخ برخی به به این پرسش، مبتنی بر نظریه حوالت تاریخی باشد اما روشن است که پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی در این عصر، خود نشانه ای بزرگ بر بطلان این نظریه محسوب می شود. واقعیت این است که شکاف میان باورها و واقعیت های عینی، لزوماً به منزله نبود گرایش به ظهور علم دینی نیست بلکه خود مؤید نیاز به علم دینی برای کم کردن این شکاف محسوب می شود؛ از سوی دیگر، جامعه دینی یک پدیده مطلق نیست بلکه باید آن را واقعیتی پیچیده و ذو مراتب دانست که البته ظاهربینی های رایج قادر به ارائه ارزیابی درستی از آن نمی باشد. از این روست که علوم انسانیِ اسلامی نه تنها زیستگاه خود را مراتبی از جامعه دینی قلمداد می کند، بلکه مقصد خود را در جهت کاهش فاصله وضع موجود با وضع مطلوب تعریف کرده است.
واقعیتی که نباید از کنار آن به سادگی گذشت، اهمیت نقد و گفتگوهای انتقادی در علوم انسانیِ اسلامی است که چه در فهم دقیق تر مسائلِ مبتنی بر شاخص ها، و چه در یافتن بهترین راه حل ها، و چه در شناسایی مسیر مطلوب برای پیاده سازی عملی راه حل ها در جامعه، از اهمیت و ارزش فوق العاده ای برخوردار است. نباید از نظر دور داشت که علوم انسانیِ اسلامی مولود آزاداندیشی است و اقتضای آزاداندیشی استقبال از گفتگوهای انتقادی نه فقط به نیت محکوم سازی رقیب بلکه با هدف ارتقاء درک اجتماعی و یا شناسایی نقاط قوت سایر افکار است. با این وصف، یکی دیگر از پرسش های مهم از فلسفه علوم انسانیِ اسلامی، چگونگی قرار گرفتن گفتگو در ساختار علوم انسانیِ اسلامی است. البته در این میان، روشن است که سیاست زدگی و از سوی دیگر، ژورنالیسم شبه علمی و آنارشسیم، یعنی تبدیل علوم انسانی به برداشت های شخصی و بی قاعده، که امروز به اسم علوم انسانی در میان برخی رواج یافته است، نه تنها میدان گفتگوهای انتقادی را میبندد بلکه گفتگوهای علمی را به کشمکشهای بی حاصل منجر می کند.
امروز مهم ترین نیاز علوم انسانیِ اسلامی گسترش نوآوری به ویژه در عرصه های کاربردی محسوب می شود. هرچند علوم انسانیِ اسلامی در برخی شاخه های آن به سرعت در حال رشد و تکامل است اما در نقطه مقابل، در برخی رشته ها کمبود نوآوری، تحرک و پویایی لازم را از بین برده است. البته نباید از نظر دور داشت که کمبود نوآوری های علمی در عرصه علوم انسانی بیش از هرچیز به ناچیز بودن سرمایه گذاری های هوشمندانه ی نظام علمی کشور در علوم انسانی بر می گردد اما نباید نقش فراهم نبودن بسترهای فرهنگیِ نوآوری و مهم تر از همه، کم توجهی به جوان گرایی و حضور نخبگان جوان و پرانگیزه در گلوگاه های علمی که گاه به اسم صیانت از مراتب دانشگاهی و حوزوی به جامعه علمی تحمیل شده است، را نادیده گرفت.
در پنجمین کنگره که امروز افتخار داریم در آیین افتتاحیه آن در خدمتتان باشیم، از ۴۱۲ چکیده مقاله تایید شده، و همچنین ۳۶۳ مقاله واصله، ۱۶۴ مقاله در داوری های نهایی پذیرفته شده است.
ما در جهان مدرن با قتل عقل مواجه هستیم
حجت الاسلام پارسانیا، استاد حوزه و دانشگاه و برگزیده سومین دوره جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی گفت: چیستی علوم انسانی و هویت علوم انسانی پیوسته به امور متعدد و متکثری است. بنیادهای معرفتی و نحوه سلوک و زیست محیطی که در آن علوم شکل می گیرند همه به این موضوع مرتبط هستند.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: ما در جهان امروز با صورت خاصی از علوم انسانی مواجه هستیم. جامعه ما و محیط آکادمیک نظیر دیگر جوامع متأثر از معنا هستند. نسبتی بین علوم انسانی و علوم اجتماعی و علوم طبیعی دیده می شود. نسبتی بین علوم انسانی و انسانیات هم وجود دارد.
وی افزود: حوزه انسانیات بخشی از دانشگاه ها هستند ولی علم نیست. در تعریف مورد توجه و معقول یونسکو، امروز ما با معنایی از علوم انسانی مواجهیم که به صورت غیررسمی گرفتار تزلزل است. امروز انسانیات بر علوم اجتماعی و علم غلبه پیدا کرده و رویکردهایی در گفتگوهای علمی جریان دارد و پیامدهای خودش را هنوز نشان نداده است.
پارسانیا با بیان اینکه تحولات سریعی در حال رخ دادن است که پیش از همه ریشه در تحولات و معنای عقل دارد، گفت: تحولات علم و انسانیات و علوم انسانی متأثر از تحولاتی است که معنای عقل دارد. عقل در غرب و مسیحیت مسیری را پیموده که با مسیر اسلام متفاوت است.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: اولین حادثه در جهان غرب این بود که عقل، روح القدس شد و جنبه تنزیهی خدا مغفول و عقل خود، هستی مقدس شد. در مراحل بعدی ما با تنزلات عقل مواجهیم به طوری که با غلبه حس گرایی، عقل تجربی و ابزاری غالب می شود و جنبه شهودی و متعالی خودش را از دست می دهد و یک پدیده انسانی می شود و هویت فرهنگی پیدا می کند. پس از آن هم یک امر برساخته انسانی می شود، اما سرنوشت عقل در جهان اسلام مسیر دیگری را پیمود.
وی در پایان سخنان خود گفت: عقل در جهان اسلام دائماً در حال کاوش قرار می گیرد. عقل در جهان اسلام تا مدتی برای حفظ تجرد و تعالی عقل و هدایتگرانه صورت گرفته است. نبی، عقل سخنگو و عقل ناطق است. نبی، شهود معقول است و قتل عقل قتل انبیا است. ما در جهان مدرن با قتل عقل مواجه هستیم. مسأله باور و اعتقاد به عقل در فرهنگ اسلامی به برکت قرآن هنوز حضور دارد و این همان نوری است که می تواند ما را به فراسوی مرزها هدایت کند.
تمدن اسلامی بدون تحول در علوم انسانی ممکن نیست
در این نشست غلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به اینکه تحول در علوم انسانی اسلامی فرصت تمدنسازی را فراهم میکند، بیان داشت: نیل به تمدن اسلامی غایت انقلاب اسلامی محسوب میشود که بدون تحول در علوم انسانی ممکن نیست.
وی با بیان اینکه تحول در علوم انسانی اسلامی فرآیندی طولانی است اما باید مستمر باشد، افزود: از آغاز انقلاب و شروع انقلاب فرهنگی امام راحل (ره) و پس از آن رهبر معظم انقلاب بر مسأله تحول علوم انسانی تأکید دارند که این حساسیت رهبران انقلاب نسبت به علوم انسانی رایج در دانشگاهها را نشان میدهد.
رئیس شورای تحول و ارتقاء علوم انسانی با اشاره به اینکه با دنیای غرب درباره ماهیت و شناخت انسان تفاوت جدی داریم، ابراز داشت: انسانشناسی اسلامی با انسانشناسی غربی یکی نیست، انسانشناسی نتیجه جهان بینی است و از دل معرفتشناسی یک تمدن بیرون می آید.
وی گفت: معرفتشناسی اسلامی با آنچه که از رنسانس تا امروز در غرب رخ داده، متفاوت است. زیرا معرفتشناسی غربی انسان را صرفاً قادر به شناخت محسوسات و آثار و خواص ماده میکند و تفکر رایج فلسفی آن هم نادیدهگرفتن ساحات غیرمادی بر هستیشناسی است.
حدادعادل با تأکید بر اینکه این نگرش در تمدن امروزی غرب با مراجعه به رسانههای عمومی آنها قابل ملاحظه است، اظهار داشت: آیا با این تفاوت آشکار میتوان گفت آنچه در غرب به عنوان علوم انسانی مطرح میشود با علوم اسلامی تطابق دارد؟ آیا ما به عنوان یک فرد مسلمان که میخواهد سبک زندگی اسلامی در مقیاس فردی و اجتماعی داشته باشد، میتوانیم چشمبسته آنچه را به علوم انسانی اسلامی مطرح میشود، بدون نگاه انتقادی بپذیریم.
وی با اشاره به فعالیت سازمان متبوعش(شورای تحول و ارتقاء علوم انسانی) افزود: کاری که در ۱۰ سال اخیر در شورای تحول دنبال شده فعالیتهای مختلفی را شامل می شود، در پاییز ۸۸ شورای عالی انقلاب فرهنگی، آئیننامهای را تصویب شد. این شورا حدود ۲۰ عضو دارد و از زمستان ۸۸ تا کنون نزدیک به ۱۸۰ جلسه با حضور استادان حوزه و دانشگاه برگزار کرده است.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به اینکه ۱۶ رشته علوم انسانی در این شورا مورد بازبینی قرار گرفته است، تصریح کرد: علوم سیاسی، حقوق، روانشناسی، علوم تربیتی، تاریخ، اقتصاد، ارتباطات، فلسفه، فلسفه دین، علوم اجتماعی، هنر و … می شود. در این شورا تصمیم گرفته شد که ۴ موضوع را در ۴ موضع؛ اسلامیشدن، بومیسازی، کارآمدسازی و روزآمدسازی بررسی کند.
وی ادامه داد: ما نمیتوانستیم صبر کنیم تا تحولات بنیادین در هر رشته رخ دهد. بنابراین سعی کردیم از موجودی دانشگاه و حوزه برای اسلامی شدن علوم انسانی در گام اول استفاده کنیم. در این راستا ارتباطی سامانیافته با حوزه داشتیم و شورای تحول دفتری در قم برای ارتباط با حوزه دارد. همچنین حدود ۹۰ برنامه درسی را در شورا مصوب کردهایم.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=14131
نظرات