به گزارش پایگاه خبری –تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله محمد قائنی از اساتید حوزه علمیه قم در درس خارج فقه پزشکی به تشریح مسائل مستحدثه پزشکی با عنوان «واگیر و سرایت بیماری» پرداخت که در ادامه متن آن را از نظر میگذرانید؛
بحث در بررسی روایت «لَا عدْوى» بود و اینکه موضع شریعت در مورد سرایت و واگیر چیست. گفتیم مشهور بین فقهاء و علماء پذیرش این واقعیت است و بر اساس آن احکامی را هم مترتب دانستهاند مثل جواز فرار از وبا و طاعون که مبتنی بر پذیرش احتمال سرایت است و گرنه اگر سرایت واقعیت نداشت فرار از وبا معنا نداشت.
گفتیم روایت از نظر سندی معتبر است و صدور چنین تعبیری از پیامبر صلی الله علیه و آله تقریبا قطعی است و لذا با اشکال ضعف سندی نمیتوان روایت را کنار گذاشت.
در تفسیر و توضیح تعبیر «لَا عدْوى» پنج احتمال در مقابل معنای ظاهری آن ذکر کردیم. یکی از احتمالات این بود که این تعبیر نهی از ترتیب آثار به لسان نفی موضوع است و ما گفتیم اثر متعارف بیماری واگیردار همان فرار و خروج از شهر است لذا این تعبیر در حقیقت نهی از خروج از شهر است که شبیه به مضمون برخی روایات است که اگر طاعون در شهری آمد کسی از آن خارج نشود و کسی هم داخل در آن نشود.
غیر از این، اثر روشنتری به ذهن میرسد که همان تحرز و دوری است یعنی اشخاص از ترس سرایت از دیگران و معاشرت با آنها تحرز میکنند و این تعبیر به معنای نهی از تحرز و دوری کردن است یعنی از ترس سرایت بیماری، از اشخاص بیمار تحرز نکنید.
همان طور که تعبیر «لَا حسد» یعنی بر حسد اثر مترتب نکنید، تعبیر «لَاعدوی» هم به این معنا باشد که بر سرایت و واگیر اثر مترتب نکنید و به واسطه آن از معاشرت و ارتباط با دیگران تحرز کنید. البته نه اینکه بر هیچ موردی از احتمال سرایت ترتیب اثر ندهید بلکه منظور نهی از ترتیب اثر بر بیماریهایی باشد که در آن زمان واگیردار محسوب میشدهاند و علت آن هم این است که یا آن بیماریها در واقع مسری نبودهاند و یا مراد ترتیب اثر به نحو وسواس است.
در هر حال چند احتمال برای این روایت مطرح کردیم. اما ذکر چند نکته لازم است:
اول: آنچه در روایت کافی نقل شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله ابتداء فرمودند «یا أعْرابِیُّ فمنْ اعْدى الأْوَّل» اولین شتر چطور مبتلا شده است؟ و بعد فرمودند «لَا عدْوى.» جمله اول در حقیقت برهان بر ابطال ادعای اعرابی است.
توضیح مطلب: ممکن است سوال شود که مگر اعرابی تنها راه ابتلای به بیماری را سرایت میدانسته است که پیامبر با این جمله قصد ابطال توهم او را داشتهاند؟ در جواب باید گفت پیامبر صلی الله علیه و آله با این کلام، حجت اعرابی را بر ادعای سرایت ابطال کردند. یعنی اعرابی مساله سرایت را مطرح کرد و اگر واقع این طور باشد که جرب از بیماریهای مسری نباشد، پیامبر فرمودهاند ابتلای به بیماری در اثر اختلاط دلیل بر مسری بودن آن بیماری نیست بلکه میتواند علل دیگری داشته باشد همان طور که شتر اول به بیماری مبتلا شده است در حالی که در ابتلای آن شتر بحث سرایت مطرح نیست.
پس اینکه در فرض اختلاط بیماری اتفاق بیافتد دلیل بر مسری بودن بیماری نیست و نباید به صرف اینکه در صورت اختلاط بیمار دیگری به آن بیماری مبتلا شد، به مسری بودن و واگیر داشتن بیماری حکم کرد بلکه ممکن است علت بیماری حیوانات دیگر هم به همان دلیلی باشد که اولین شتر به آن مبتلا شده است. پس پیامبر با این کلام برهان اعرابی در کشف مسری بودن بیماری را ابطال کردهاند که صرف ابتلای به بیماری در صورت اختلاط، دلیل بر مسری بودن بیماری نیست. و بعد از این پیامبر فرمودند سرایت نیست که این نفی سرایت در مواردی است که بر اساس ارتکاز آن موقع بیماری مسری بوده است.
دوم: عدوی، مطلق سرایت نیست بلکه به معنای سرایت به واسطه معاشرت و مجاورت است. این طور نیست که هر انتقال بیماری از شخصی به شخص دیگر باعث شود که آن بیماری مسری محسوب شود. و گرنه همه بیماریها مسری خواهند بود. این طور نیست اگر خون بیماری به بیمار دیگری تزریق شود و آن شخص هم به بیماری مبتلا شود، بیماری مسری محسوب شود.
منظور از بیماریهای مسری و «عدوی» این است که به خاطر معاشرت و مجاورت، بیماری از کسی به دیگری منتقل شود مثل وبا و طاعون و… بر همین اساس بیماریها دو دستهاند: برخی بیماریها در اثر معاشرت و مجاورت به دیگران هم سرایت میکند و برخی از بیماریها این گونه نیستند.
مثلا سرطان مسری نیست یعنی در اثر معاشرت به دیگران منتقل نمیشود هر چند ممکن است انتقال آن از شخصی به شخص دیگر هم به واسطه تزریق و… ممکن باشد و حتی برخی بیماریهای عفونی که در خون وجود دارند مسری محسوب نمیشوند.
تعابیری مثل اینکه از مجذوم فرار کنید ناظر به همین نوع بیماریهای مسری است که با معاشرت و مجاورت به دیگران منتقل میشوند. برای فهم معنای «لَا عدْواى» باید به این نکته هم توجه کرد که پس منظور نفی سرایت به همین معناست.
سوم: در روایات متعددی وقوع و حقیقت داشتن سرایت و عدوی مورد اشاره و بلکه تصریح قرار گرفته است که حتی اگر «لَا عدْوى» در نفی مطلق سرایت هم ظهور داشت باید بر اساس آن روایات از این ظهور رفع ید میشد و بر معنای دیگری حمل میشد.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=17031
نظرات