به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله جواد مروی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم در درس خارج فقه معاصر به بررسی موضوع «بیت کوین و رمز ارزها» پرداخت که در ادامه متن آن را ملاحظه میکنید؛
کلام در این بود که عملیه استخراج بیت کوین تحت کدام قرارداد شرعی قرار میگیرد تا مثلا مصداق اکل مال به باطل نباشد؟ یک بیان اشاره شد گفته شده بود عنوان شرکت را دارد که بحث کردیم و گفتیم این عنوان منطبق نیست.
بیان دوم: تطبیق حیازت مباحات بر استخراج بیت کوین
بیان دومی که گفته شده، این است که بر عملیه استخراج بیت کوین، حیازت مباحات تطبیق میکند و لذا طبق قاعده «من حاز ملک» این بیت کوینهای مستخرج را مالک میشود.
به عبارت دیگر میدانیم که مباحات و ثروتهای طبیعی که مالک خاص ندارد و عموم مردم در استفاده از آنها مشترکند، شارع فرموده هر کسی که تلاش کرد و از این اموال طبیعی بهرهبرداری کرد، تحت سلطه خودش درآورد مالک میشود، مثل آبهای جاری، مراتع، گیاهان، شکارهای خشکی و دریایی، هر زمان شخصی تصرف کرد و دست بر آن گذاشت پس او مالک است، لذا گفته شده ارزهای استخراج نشده به عنوان اموالی که بالقوه قابلیت تملک دارند، مالک خاص هم ندارد، لذا هر مستخرجی که اینها را استخراج کند، مالک میشود.
یکی از فضلای حوزه که در اقتصاد اسلامی یدی داشت و مرحوم شد، اشکال میکند به این بیان، خلاصه اشکال ایشان این است که استخراج بیت کوین نمیتواند تحت عنوان حیازت قرار بگیرد، مشکل دارد. وجه اشکال این است که موضوع حیازت در اینجا محقق نیست، به این بیان که در باب حیازت موضوع، «وضع الید و الاستیلاء علی المال الفعلی» است. به عبارت دیگر حیازت اموال و ثروتهای طبیعی موجب مالکیت میشود. پس وجود بالفعل مال پیش از تملک باید محرز باشد تا حیازت علی المال واقع شود تا موجب تملک شود و در باب استخراج بیت کوین قبل از استخراج مال بر او صدق نمیکند، این را بنده اضافه میکنم و ایشان قبول ندارند برای اینکه اشکا تثبیت شود، هر چند بعد از استخراج بگوییم مال است که ما این را میگوییم و بعد توضیح میدهیم ولی مستشکل میگوید که قبل از استخراج که مال نیست اصلا لذا موضوع حیازت محقق نشده است، بنابراین تطبیق عنوان حیازت بر استخراج بیت کوین مورد قبول نیست.
عرض ما این است که اشکال این محقق بر این بیان وارد نیست هر چند از جهت دیگر اشکال دارد ولی این اشکال وارد نیست.
توضیح مطلب: سؤال ما از این محقق این است که شما به چه دلیل میگویید موضوع حیازت مال بالفعل است؟ حتما باید قبل از حیازت بر شئ مال صدق کند، تا حیازت او سبب تملکش شود، ادله حیازت اطلاق دارد، نمیخواهیم به تفصیل وارد شویم فقط اشاره میکنیم. یکی از ادله مهم حیازت معتبره سکونی است «لِلْعَیْنِ مَا رَأَتْ وَ لِلْیَدِ مَا أَخَذَتْ»،(مای) «ما اخذت» اطلاق دارد، شئ جزء مباحات عامه باشد، اگر کسی آن شئ را اخذ کرد مالک میشود، مال او میشود چه آن شئ مال بالفعل باشد، چه مال بالقوه باشد و حتی چه آن شئ مال هم نباشد اصلا ولی غرض عقلائی در سلطه بر او باشد، فرض کنید، در مثال مناقشه نکنید در بیابان راه میرود و از کفشش میخ بیرون میآیدو پایش را اذیت میکند، احتیاج دارد به یک سنگی که این میخ را بکوبد و درست کند، یک سنگ برمیدارد، مالیت هم ندارد، برمیدارد که این کار را انجام بدهد این سنگ مال نیست چون هزاران سنگ روی زمین ریخته است ولی «للید ما اخذت». بعد شما میگویید چون مال نیست مالک نمیشود سلطه ندارد و دیگری میتواند سنگ را از او بگیرد و به زور از او بگیرد. «للید ما اخذت.»
محقق خوئی در بحث حیازت یک روایتی را مطرح میکنند در این بحث که آیا حیازت با قصد تملک باید همراه باشد یا استیلاء بدون قصد هم موجب ملکیت میشود؟ یک کسی زمینی دارد آن زمین را حفر کرده، آب باران در این زمین جمع میشود، قصد تملک ندارد آیا با جمع شدن آب در زمین این شخص مالک میشود یا نه؟ محقق خوئی به یک روایتی تمسک میکنند، میفرمایند روایت داریم «وَ مَنِ اسْتَوْلَى عَلَى شَیْءٍ مِنْهُ فَهُوَ لَهُ.» این استیلاء است قصد هم نمیخواهد، اگر این روایت در باب حیازت کارساز باشد که البته ما قبول نداریم به جهتی آن روایت بیشتر مربوط به قاعده ید است نه باب حیازت، بعد تحلیل کنید چرا ما در باب حیازت به این روایت استناد نمیکنیم. اگر کسی به این روایت در باب حیازت تمسک کند، روایت اطلاق دارد چه مال بالفعل باشد یا نه، البته محقق خوئی میفرمایند روایاتی که به این مضمون است اسنادش ضعیف است، همین روایت طبق مبانی محقق خوئی سند معتبر است.
بنابراین ادله نقلی حیازت اطلاق دارد چه شئ مال باشد چه نباشد اگر جز مباحات عامه بود، وضع ید کرد بر او مالک میشود. اگر بیت کوین چنین است که شما فرض میکنید چنین است و جزء مباحات عامه است، لازم نیست بالفعل باشد. اگر دلیل حیازت بنای عقلاء هم باشد باز به نظر ما بنای عقلاء هم قطعا اطلاق دارد. شما ببینید، فرض کنید یک سنگی است در دل زمین تا استخراج نشده و نور ندیده ارزشی ندارد، ولی تا کسی تلاش کرد زمین را حفر کرد این سنگ را بیرون آورد، همین که این سنگ نور دید یک وضعیتی دارد که ارزش پیدا میکند، آیا عقلاء اینجا را مصداق حیازت نمیدانند؟ میگویند مالک نمیشود. روشن است که فرقی ندارد برای عقلاء چه در درون زمین باشد و چه روی زمین باشد، وقتی دست گذاشت بر او مالک میشود. بنابراین اشکال این محقق رحمه الله وارد نیست.
بله اشکال عدم صدق حیازت بر استخراج بیت کوین از جهت دیگر است، اشکال این است که متعلق حیازت باید مباحات عامه باشد تا وضع ید انسان بر مباحات عامه اماره ملکیت باشد، بودن بیت کوین جزء مباحات عامه مورد تردید جدی بلکه منتفی است.
وجه آن این است که طراحان این سیستم که این سیستم بیت کوین را طراحی و اختراع کردهاند در بستر بلاک چین، درست است به صورتی قرار دادهاند که در استفاده و کیفیت استخراج همه افراد یکسان هستند، هر شخص یا دستگاهی که معادلات را حل کند با طراحی این سیستم به او بیت کوین داده میشود، ولی طراحان این سیستم با قبول مالکیت معنوی که ما در جای خودش مالکیت معنوی را قبول داریم و محققین متأخرین هم قبول دارند این طراحی را مالک هستند، لذا اینکه بیت کوین جزء مباحات عامه محسوب بشود قبل از استخراج این قابل قبول نیست. بنابراین بر استخراج بیت کوین حیازت صدق نمیکند نه از این جهت که بیت کوین مال نیست بلکه از این جهت که بیت کوین جزء مباحات عامه محسوب نمیشود بلکه طراحان این سیستم مالیکت معنوی آنها بر بیت کوین محفوظ است.
بیان سوم:(قول حق) تطبیق استخراج بیت کوین عنوان جعاله
بیان سوم برای تصحیح عملیه استخراج، تطبیق استخراج بر عنوان جعاله است و هو الحق، قبل از توضیح اصل بیان چند نکته کوتاه را در مورد جعاله اشاره کنیم و بعد تطبیقش را با استخراج بیت کوین توضیح بدهیم.(البته توجه دارید با این چند نکته بحث جعاله تنقیح نمیشود و شش ماه کار دارد)
نکته اول: در تعریف جعاله، صاحب جواهر و جمعی میگویند « انشاء الالتزام بعوض علی عمل محلل مقصود» ، جعاله این است که جاعل انشاء میکند التزام و تعهد خود را به دادن یک عوض در مقابل انجام عامل عمل حلال و مقصود را. که حالا مقصود از تعابیرشان معلوم میشود یعنی عمل دارای فائده و عملی که مورد قصد عقلاء قرار میگیرد. هویت جعاله این است که جاعل تعهد میکند، میگوید اگر عامل خاص یا هر عاملی این کار حلال دارای فائده را انجام داد، من در مقابلش متعهد هستم که این عوض را به او بدهم. مثال معروف« من رد ضالتی فله کذا»، کیف پول، یا ماشین یا پدرش یا پرندهاش گم شده، میگوید هر کسی این را پیدا کرد من فلان مقدار به او پول میدهم. از تعریف معلوم میشود جعاله سه رکن دارد، عامل، جاعل، حق الجعل.
نکته دوم: آیا جعاله عقد است یا ایقاع است یا نه عقد است و نه ایقاع؟ که توضیح این نکته خواهد آمد.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=22669
نظرات