استاد حوزه، درباره رابطه تولید علوم انسانی با فقه های اکبر، اصغر و هر دو فقه گفت: فقه اصغر با توجه به کارکردش به هیچ وجه برای تولید علوم انسانی کفایت نمی کند و در نهایت این رویکرد به روش امضا ختم می شود و به صورت منفعل به مسائل پاسخ می دهد. فقه اکبر هم به تنهایی کفایت نمی کند. بنابراین در تولید علوم انسانی باید از هر دو فقه با هم استفاده کرد.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجت الاسلام والمسلمین احمدعلی یوسفی، استاد حوزه در درس خارج فقه نظام های اسلامی که از سوی دبیرخانه مفتاح_اندیشه برگزار گردید، فقه نظام اقتصادی اسلام با رویکرد تولید علوم انسانی اسلامی را مورد بحث قرار داد و گفت: فقه سنتی ما قدرت پاسخگویی به تمام مسائل اقتصادی را دارد.
وی افزود: تلقی اول از فقه نظام این است که بتوانیم مسائل حوزه های مختلف اقتصادی را با استفاده از روش های اصولی-فقهی به دست آوریم. این نوع از فقه حداقلی، منفعل و تنها پاسخگوست. این روش را که تا به حال در جمهوری اسلامی به کار گرفته شده است هیچ یک از فقها به عنوان فقه نظام قبول ندارند. باید توجه داشت که بسیاری از سوالاتی که این نوع فقه به پاسخ دادن به آن می پردازد، انحرافی است و ربطی به ما ندارد. به عنوان مثال این که اندازه دولت چقدر باشد، یک سوال انحرافی است که بسیاری به آن پرداخته اند. باید توجه داشت که این تلقی از فقه آن را در خدمت نظام های سکولار قرار می دهد.
حجت الاسلام والمسلمین یوسفی تلقی دوم از فقه نظام را فقه نظامساز دانست و اظهار داشت: این فقه از مبانی شروع میکند و ساختارها و روابط را مشخص میکند. در این نوع از فقه اهداف و نهادهای مربوطه در سه حوزه ی تولید، توزیع و مصرف تبیین می شود. فقه نظامساز فقه فعال و مطالبهگر است و با توجه به آن، این ما هستیم که سوالات را طراحی می کنیم و دیگران باید به آن پاسخ دهند. فقه نظام ساز زمین بازی را تعریف می کند و خود مفاهیم و واژگان را خلق می کند. یکی از مشکلات ما در فقه نظام ساز منطق رسیدن از مبانی به روبناها می باشد در حالی که در نظام سرمایه داری این منطق وجود دارد و بسیار هم قوی می باشد.
وی در ادامه موضوع نظام اقتصادی را مورد کنکاش قرار داد و یادآور شد: نظام مجموعه ای از عناصر است که هدف مشترکی را دنبال می کنند. نظام اقتصادی اسلام مجموعه ای از مبانی، اهداف، اصول و روابط همسو با یکدیگر است که یک هدف مشترک را پیگیری می کنند.
این استاد حوزه تأکید کرد: در حالت کلی سه نظام وجود دارد. یک نظام مطلوب است که همان نظام عند الله است. یک نظام مکشوف است که از طریق ادله و با روش اجتهادی کشف می شود و یک نظام موجود است که از طریق برنامه ریزی در عالم خارج محقق می شود. در رویکرد ما هر سه نوع نظامات فوق مورد بحث قرار می گیرد و به عبارتی با فقه هر سه نظام کار داریم. در هر زمان فهم ما از انواع نظام ارتقا می یابد. منظور ما از مکتب نیز اصول راهبردی است و در نگاه ما نظام اعم از مکتب است.
وی درباره فقه نظام اقتصادی اسلام خاطرنشان ساخت: تا موضوع شناخته نشود استنباط اشتباه خواهد بود. با سه رویکرد نیز می توان به موضوع شناسی پرداخت. رویکرد نخست، به تاریخچه، فلسفه ایجاد، اهداف، آثار و کارکردهای موضوع هیچ توجهی ندارد. این نوع موضوع شناسی از دیدگاه ما مردود است. رویکرد دوم، با توجه به فلسفه ایجاد، تحولات تاریخی، کارکردها، آثار و پیامدها به موضوع شناسی می پردازد. رویکرد سوم، یک پدیده را در چارچوب نظام اقتصادی اسلام به صورت جامع، تحلیل و موضوع شناسی می کند. موضوع شناسی با روش سوم حالت مطلوب است ولی به لحاظ زمانی انتظار زودی است زیرا کار سختی است و هنوز دانش و اطلاعات ما برای این حد از موضوع شناسی کفایت نمی کند. بنابراین رویکرد ما در موضوع شناسی روش دوم می باشد.
حجت الاسلام والمسلمین یوسفی همچنین منظور از فقه را فقهی دانست که با آن بتوانیم به تولید علوم انسانی بپردازیم و نظام سازی کنیم و گفت: این مهم بدون توجه به فقه اکبر وصرف اتکا به فقه اصغر امکان پذیر نیست. به عبارتی فقه نظام ساز از هر دو فقه استفاده می کند. منظور از فقه اصغر چیست؟ فقهی است که احکام وضعی و تکلیفی(اعم از حرام، واجب، مکروه، مستحب و مباح) رفتارها و روابط را مشخص می کند. کاردکرد فقه اصغر نیز همین دو مورد است. اگر چه ما به این فقه نیاز داریم ولی نمی توانیم با آن نظام سازی کنیم. منظور از فقه اکبر چیست؟ منظور معارف و اندیشه اسلامی است از جمله معارف قرآنی، عرفان، اخلاق، فلسفه و کلام اسلامی و… .
وی درباره رابطه تولید علوم انسانی با فقه های اکبر، اصغر و هر دو فقه نیز تأکید کرد: با توجه به کارکردها می توان به این پرسش جواب داد. فقه اصغر با توجه به کارکردش به هیچ وجه برای تولید علوم انسانی کفایت نمی کند و در نهایت این رویکرد به روش امضا ختم می شود و به صورت منفعل به مسائل پاسخ می دهد. فقه اکبر هم به تنهایی کفایت نمی کند. بنابراین در تولید علوم انسانی باید از هر دو فقه با هم استفاده کرد.
استاد حوزه، انواع روش کشف نظام را این گونه تشریح کرد: سه روش برای کشف نظام وجود دارد. روش امضا، روش اکتشاف(حرکت از روبناها به زیربناها) که شهید صدر این گونه بحث می کند و روش تکوین(حرکت از زیربناها به روبنا). روش ما در این مباحث برای کشف نظام «روش ترکیبی» است که در ادامه مباحث حجیت این روش را اثبات خواهیم کرد.
وی اضافه کرد: شناخت عناوین و واژه ها و روش شناخت آن ها نیز بسیار مهم است. ما سه نوع عناوین داریم. نخست، عناوین شرعی، به این معنی که این عناوین را شارع جعل کرده و عرف هیچ دخالتی در ایجادش ندارد مانند صلاه، صوم و… روش شناسایی این عناوین نیز منابع شرعی است. دوم، عناوین عرفی، این دسته عناوینی هستند که شرع در ایجاد آن ها نقشی نداشته و توسط عرف جعل شده اند. عناوین عرفی در چهار دسته کلی قرار می گیرند؛ «تکوینی» مانند گندم. راه شناسایی این عناوین استفاده از آزمایشگاه است. «اعتباری» مانند طلا، نقره به عنوان وسیله ای برای ذخیره ارزش. راه شناسایی این عناوین نحوه رفتار عرف می باشد. «انتزاعی عرفی» مانند مال. مال به چیزی گویند که کمیاب است و ارزش دارد. راه شناسایی این عناوین انتزاعات عرفی است. «عرفی خاص» مانند تورم، ثروت، سود و… که راه شناسایی آن ها مراجعه به اقتصاددان ها می باشد.
حجت الاسلام والمسلمین یوسفی، سومین نوع عناوین را عناوین ارزش محور برشمرد و گفت: منظور عناوینی است که مبانی هستی شناسی در ایجاد و تفسیر آن ها اثرگذار است. این عناوین در جهت دهی اذهان، رفتارها، روابط و علوم انسانی نقش اساسی دارند. مانند بخش خصوصی، مالکیت خصوصی، رقابت اقتصادی و… . بدین معنی که این واژگان از مبانی هستی شناسانه خاصی نشئت گرفته اند و دارای مبانی و اهداف خاص خود می باشند و در استفاده از این واژگان باید کمال دقت را صرف نمود. معمول این واژگان مشترک لفظی هستند و عدم توجه به تفاوت های آن ها با سایر کلمات ما را به اشتباه انداخته است.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=8471
نظرات