به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ سی و یکمین شماره دوفصلنامه علمی پژوهشی «تربیت اسلامی» به صاحبامتیازی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «مطالعه تاریخی کاربست شیوههای آموزشی در خطب امیرالمومنین(ع)»، «عاشورا تبلور دیدگاههای نوین تربیتی: سیره تربیتی امام حسین(ع) بسترساز خودگردانی متعالی»، «تأثیر انتقال مفاهیم مرتبط با معاد بر آگاهی معنوی و رفتار اخلاقی معلمان دوره متوسطه شهر گرگان»، «غایت تربیت از دیدگاه اسلامی»، «کاربرد الگوی قرآنی «باورمدار» در بررسی رفتارهای کارکنان آموزشی»، «بررسی الگوی ارتباط والد−فرزند با مهارتهای ارتباطی و واسطهگری عزت نفس دانشجویان» و «الگوی مقایسه ای؛ راهکاری کارآمد برای تدریس دروس معارف اسلامی در دانشگاهها در ساحت تبیین و دفاع از آموزه های اسلامی».
شیوههای آموزشی در خطب امیرالمؤمنین(ع)
در چکیده مقاله «مطالعه تاریخی کاربست شیوههای آموزشی در خطب امیرالمومنین(ع)» میخوانیم: «خطابه یا «سخنرانی» از قدیمیترین روشهای آموزشی است؛ روشی که در ادغام با سایر روشهای آموزشی، میتواند به روش فعال در آموزش تبدیل شود؛ مسئلهای که در خطب امیرالمؤمنین(ع) قابلاثبات است؛ چراکه ایشان مطالب مورد نظر خویش را در ترکیب روشهای متنوع آموزشی ارائه میفرمود؛ بر این اساس دو پرسش شکل میگیرد: ۱. امیرالمؤمنین (ع) در خطب خویش از چه شیوههای آموزشی استفاده کرد؟ ۲. هرکدام از شیوههای مورد استفاده حضرت ناظر به چه راهبرد آموزشی بود؟
با رجوع به منابع تاریخی و نهجالبلاغه از یکسو و تلفیق دادههای تاریخی با تحلیلهای آموزشی از سوی دیگر، و بر مبنای روش توصیفی−تحلیلی، این نظر قابل ارائه است که امام به بهترین صورت از فن خطابه جهت آموزش عمومی استفاده فرمود تا مطالب برای مستمعینی که قادر به درک احتجاجات پیچیده نبودند قابل فهم ارائه شود؛ در این راستا شیوههای متعدد و متنوعی چون پرسش و پاسخ، مباحثه، عقلگرایی و تفکر، سازماندهی مطالب و… را به منظور دوسویه کردن فضای جلسه، تسهیل و تسریع یادگیری به کار گرفت که به فعال شدن ذهن مستمع، منظم کردن اندیشه او و نیز استدلالی کردن قوای تفکر وی منجر میشد.»
عاشورا تبلور دیدگاههای نوین تربیتی
در طلیعه مقاله «عاشورا تبلور دیدگاههای نوین تربیتی: سیره تربیتی امام حسین(ع) بسترساز خودگردانی متعالی» میخوانیم: «پژوهش حاضر با هدف تحلیل ابعاد تربیتی واقعه عاشورا، به دنبال واکاوی این حادثه عظیم از منظر خودگردانی است. در راستای تحقق این هدف نویسندگان مقاله به شیوه توصیفی−تحلیلی به دنبال تحلیل رفتاری نقش آفرینان واقعه عاشورا بر مبنای خودگردانی هستند. یافتههای پژوهش به دو بخش قابل تفکیک است. بخش اول به مفهومشناسی خودگردانی و ملاکهای سهگانه خودگردانی اختصاص دارد. یافتههای بخش دوم مربوط به تحلیل سیره امام حسین (ع) و یارانش بر مبنای ملاکهای سهگانه خودگردانی (اصالت، عقلانیت و اراده) شکل گرفته است.
یافته های مرتبط با بخش دوم پژوهش مبین آن است که عملکرد امام حسین(ع) و یارانش مصداق بارز تحقق خودگردانی منبعث از تعالیم قرآنی است. رویکرد امام در اعطای آزادی و پرورش عقلانیت نیز از مصادیق بسترسازی در جهت تحقق خودگردانی محسوب میشود. یافته های مرتبط با تحلیل رفتاری دشمنان نیز مبین آن است که فقدان ملاکهای سهگانه خودگردانی در عملکرد عوام و خواص به خوبی مشهود است. بر این اساس دشمنان امام مصداق بارز انسان دگرگردان هستند. جبن و فقدان بصیرت و آگاهی در مردم و ارعاب، تبلیغات مسموم و هواپرستی حاکمان در این گروه نیز از زمینه های بسترساز دگرگردانی محسوب میشود.»
تأثیر انتقال مفاهیم مرتبط با معاد بر آگاهی معنوی و رفتار اخلاقی معلمان
در چکیده مقاله «تأثیر انتقال مفاهیم مرتبط با معاد بر آگاهی معنوی و رفتار اخلاقی معلمان» میخوانیم: این مقاله با هدف بررسی تأثیر انتقال مفاهیم مرتبط با معاد بر آگاهی معنوی و رفتار اخلاقی معلمان دوره متوسطه شهر گرگان انجام شد. طرح پژوهش، از نوع پیشآزمون−پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل ۳۴۵ نفر معلمان در سال تحصیلی ۹۷ بودند، به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (۲۰ نفر) و گواه (۲۰ نفر) قرار گرفتند. سپس، انتقال مفاهیم مرتبط با معاد به مدت دو ماه به شکل پیام کوتاه توسط موبایل به گروه آزمایش ارائه شد؛ در حالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد.
در پایان هر دو گروه به پرسشنامهها آگاهی معنوی عبداللهزاده و رفتار اخلاقی لوزیر پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که انتقال مفاهیم مرتبط با معاد موجب بهبود آگاهی معنوی معلمان دوره متوسطه میشود. همچنین انتقال مفاهیم مرتبط با معاد موجب ارتقای رفتار اخلاقی معلمان نیز میشود. بنابراین تشویق معنویت در محیط کار بهیژه از طریق پیام منجر به کاهش نیات ترک محیط کار، افزایش اخلاق و وجدان کاری و انگیزش بیشتر، عملکرد و بهرهوری بالاتر میشود.
غایت تربیت از دیدگاه اسلامی
در چکیده مقاله «غایت تربیت از دیدگاه اسلامی» میخوانیم: «هدف غایی در تعلیم و تربیت اسلامی از جایگاه ویژهای برخوردار است. متخصصان تعلیم و تربیت اسلامی اهداف متفاوتی را بهعنوان هدف غایی مطرح کردهاند؛ اهدافی چون قرب الی الله، حیات طیبه، خلیفه الله، فناء فی الله و رضوان الله را بهعنوان هدف غایی تربیت اسلامی مطرح کردهاند، در حالی که هدف غایی یکی بیش نیست. سؤال این است که براساس آیات و روایات، هدف غایی تعلیم و تربیت اسلامی کدام یک از این اهداف است.
این پژوهش با روش تحلیل و تفسیر آیات و روایات و دیدگاه علمای اخلاق درصدد بررسی هدف غایی تربیت از دیدگاه اسلامی است. نتایج تحقیق حاکی از این است که تعلیم و تربیت اسلامی تنها یک هدف غایی دارد و آن عبارتست از رضوان الله. موارد دیگر یا در طول این هدف هستند و یا از اهداف کلی تربیت اسلامی در ابعاد و حیطههای مختلف تربیت عبادی، دینی، اجتماعی و… هستند.»
کاربرد الگوی قرآنی «باورمدار» در بررسی رفتارهای کارکنان آموزشی
در طلیعه مقاله «کاربرد الگوی قرآنی «باورمدار» در بررسی رفتارهای کارکنان آموزشی» آمده است: الگوی قرآنی «باورمدار» دربرگیرنده اعتقادات در پوشش نگرشهای ایمانی، کفری و منافقانه است که میتواند در طیفی سه سطحی، رفتارهای کارکنان آموزش در سازمانها را واکاوی کند. در این مقاله، به منظور ارائه الگوی قرآنی باورمدار و کاربست آن در بررسی رفتارهای کارکنان آموزشی مطالعهای با روشی توصیفی−تحلیلی انجام گردیده است؛ خاطرنشان میشود که به منظور گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای و اسنادی بهرهگیری شده و ابزار جمعآوری اطلاعات، فیشبرداری است؛ تحلیل یافتهها با روش «تحلیل محتوا ناظر به تحلیل اجتهادی» انجام پذیرفته است.
نتایج بررسیها در این پژوهش نشان میدهد که الگوی «باورمدار»، در قالب نگرشهای اصلی، دربرگیرنده نگرشهای ایمانی، کفری و منافقانه است که بهعنوان یک سیستم دارای عناصر دروندادی (عنصر شناختی)، فرایندی (عنصر عاطفی) و بروندادی (عنصر رفتاری) است؛ در یک نتیجهگیری کلی میتوان ادعا کرد که الگوی قرآنی «باورمدار» با مؤلفههای ایمانی، کفری و منافقانه در بررسی رفتارهای کارکنان آموزشی میتواند کاربرد داشته و توصیه گردد.
الگوی مقایسه ای؛ راهکاری کارآمد برای تدریس دروس معارف اسلامی در دانشگاه ها
دز چکیده مقاله «الگوی مقایسه ای؛ راهکاری کارآمد برای تدریس دروس معارف اسلامی در دانشگاهها در ساحت تبیین و دفاع از آموزه های اسلامی» میخوانیم: هدف این جستار، تبیین الگوی مقایسه ای به لحاظ کاربردی بودن و اثربخشی آن در تألیف و آموزش درسهای معارف اسلامی با توجه به ضروریات پیش آمده در دنیای کنونی است. این جستار با بهره گیری از تلفیقی از روشهای تحلیلی و پیمایشی به توصیف و تبیین بازخورد به کارگیری الگوی مقایسه ای و نیز ناکارآمدی الگوی توصیفی صرف در مقام آموزش در میان جامعه آماری معین می پردازد. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بوده است.
در قسمت آغازین، گزارشی از الگوی توصیفی صرف انجام شد که برآیند آن، ایجاد گونه ای تحجرگرایی روش شناختی است و در مرحله بعد، به کارآمدی و پیامدهای به کارگیری الگوی مقایسه ای در ساختن عالمی جدید که خصیصه تعالی نگری دارد، اشاره میشود. طراحی و اجرای دروس معارف اسلامی، برآیند نگاهی تعالی یافته به دوگانۀ به هم پیوستۀ «تربیت و رشد ارزش های اسلامی درون فردی» و «تلاش در ساختن و پردازش مدیریت کلان اسلامی» است. این آرمان، مبتنی بر استفاده از الگوهای خاص آموزشی با معیار کارآمدی است. در این الگو، آموزه های اسلامی، در سنجش با دیگر دعاوی مکاتب رقیب تبیین می شود. این سنجش، ناظر بر تحلیل مسائل مکاتب، مباحث بنیادین، پیشانگارهها، پیامدها، اهداف و شیوه های معرفتی آنهاست.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا
https://ihkn.ir/?p=17070
نظرات