به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، استادهادی عباسی خراسانی از اساتید برجسته حوزه علمیه درس خارج مسائل مستحدثه امسال خود را با موضوع «بورس» آغاز کرده که در ادامه متن آن تقدیم حضورتان میگردد؛
خلاصه جلسه گذشته
بحمدالله رب العالمین بعضی از مباحث اقسام بیع و اقسام عقود با توجه به کلام مرحوم میرزای نائینی که بسیار کلام مهمیبود بیان شد. ما عرض کردیم این کلام جایگاه مباحث فقهی را مشخص میکند. به ویژه بحث بورس و بازار بورس را تحت کدام یک از عناوین میتوانیم داخل کنیم و معاملاتش چگونه معاملاتی است؟ با توجه به تعریف آقایان که در بورس دارند که برای جذب و هدایت سرمایهها و نهادینه کردن درآمدهاست، ما از این استفاده میکنیم که بورس یک بازار است. این را در اهداف بورس گفتهاند تا چقدر محقق شود.
شامل شدن تجارت منافع در بورس
در بورس هم اعیان است هم مبادله منافع. مرحوم شیخ فرمودند که «در مصباح دارد بیع رابح و بیع خاسر.»(۱) امامهادی(علیهالسلام) فرمودند: «الدنیا سوق ربح فیها قوم و خسر آخرون»؛(۲) دنیا بازار است که عده ای در آن سود و عده ای در آن ضرر میکنند.
میتوانیم بگوییم که مباحث بورس مباحث تجارت خودمان است. و همان داد و ستد است و بیع فروختن و شراء خریدن است. خرید و فروش میشود. شک و شبههای نیست که در اعیان صحیح است. ولی آیا در منافع هم صحیح هست یا صحیح نیست؟
روایات توصیه کننده به تجارت
چندین باب را مرحوم شیخ حر عاملی رضوان الله علیه راجع به بحث تجارت مطرح میکنند که صحیحه است. از هر قسمتی یک روایت را تقدیم میکنم به عنوان نمونه:
روایت اول: صالح، عن أبی عبد الله علیه السلام فی قول الله عز وجل: ” ربنا آتنا فی الدنیا حسنه وفی الآخره حسنه ” قال: رضوان الله والجنه فی الآخره والسعه فی الرزق والمعاش وحسن الخلق فی الدنیا.(۳)
روایت دوم: همین باب را هم ملاحظه بفرمایید: وبإسناده عن المعلى بن خنیس قال، رآنی أبو عبد الله علیه السلام وقد تأخرت عن السوق، فقال، اغد إلى عزک.(۴) میگوید یک روز دیر رفتم به بازار حضرت مرا دیدند فرمودند چرا دیر رفتی به بازار؟ سریع برو که عزت تو (در بازار) است.
روایت سوم: این روایت هم صحیحه است: وبإسناده عن روح، عن أبی عبد الله علیه السلام قال، تسعه أعشار الرزق فی التجاره.(۵) ما عرضمان این است که بورس هم به عنوان یک بازار تجاری مطرح است و جزء مکاسب خودمان است منتها بازار همه خرید و فروشها را دارد.
روایت چهارم: وفی (الخصال) عن أبیه، عن محمد بن یحیى، عن محمد بن أحمد بن یحیى عن سهل بن زیاد، عن الحسین بن یزید، عن سفیان الجریری، عن عبد المؤمن الأنصاری، عن أبی جعفر علیه السلام قال، قال رسول الله صلى الله علیه وآله البرکه عشره أجزاء تسعه أعشارها فی التجاره، والعشر الباقی فی الجلود قال الصدوق، یعنی بالجلود الغنم، واستدل بما یأتی.(۶) میتوانیم بگوییم اینها جزء شغلهای بابرکت است.
روایت پنجم: این روایت را اهل عامه هم نقل کردند. روایت نبوی و صحیحه است. وعن أحمد بن الحسن القطان، عن أحمد بن یحیى بن زکریا، عن بکر بن عبد الله بن حبیب، عن تمیم بن بهلول، عن سعد بن عبد الرحمن المخزومی عن الحسین بن زید، عن أبیه زید بن علی، عن آبائه علیهم السلام، عن النبی صلى الله علیه وآله قال تسعه أعشار الرزق فی التجاره، والجزء الباقی فی السابیا یعنی الغنم.(۷)
جهش تولید در رونق تجارت و دامداری
همین جا من یک استفادهای بکنم برای کسانی که برنامه ریز مسائل اقتصادی هستند دولتیها و حتی کسانی که کارشان برنامهریزی برای تولید است بخصوص در امسال که خدا حفظ کند مقام معظم رهبری را که سال ۹۹ سال جهش تولید نام نهادند. میتوانیم بگوییم که از این روایات میتوان فهمید که رشد اقتصادی در تجارت و دامداری است. اصلا این روایات را به این جهت آوردند که ما دستمان در تجارت باز است.
روایت ششم: یا در حدیث دیگری امام علی(علیهالسلام) در حدیث اربع مأه اصول چهارصدگانه احادیث ما است. وبإسناده عن علی علیه السلام (فی حدیث الأربعمأه) قال: تعرضوا للتجارات فإن لکم فیها غنى عما فی أیدی الناس، وإن الله عز وجل یحب المحترف الأمین المغبون غیر محمود ولا مأجور.(۸)
میشود عرض کرد که اگر کسی بتواند در بورس کارایی داشته باشد این حدیث شامل او میشود. به نظر ما بورس جزو تجارت است. حضرت فرمودند کسی که داد و ستد کند مورد رضای خدا است.
روایت هفتم: روایت دیگر که این حدیث هم صحیح است در تفسیر نعمانی و وسایل هم نقل کردند. در رساله محکم و متشابه است. سند اعلا ندارد ولی قابل استناد است. علی بن الحسین المرتضى فی رساله (المحکم والمتشابه) نقلا من تفسیر النعمانی بإسناده الآتی عن علی علیه السلام فی بیان معایش الخلق ” إلى أن قال: ” وأما وجه التجاره فقوله تعالى ” یا أیها الذین آمنوا إذا تداینتم بدین إلى أجل مسمى فاکتبوه ” الآیه، فعرفهم سبحانه کیف یشترون المتاع فی الحضر والسفر وکیف یتجرون، إذ کان ذلک من أسباب المعاش.(۹)
ما باید در تجارت حد الامکان کتابت داشته باشیم. میتوان گفت: بورس باید با حساب و کتاب باشد.
روایت هشتم: در برخی روایات دیگر داریم: و عن عده من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن ابن فضال، عن ابن بکیر عمن حدثه، عن أبی عبد الله علیه السلام قال، التجاره تزید فی العقل.(۱۰)
روایت نهم: و در بعضی از روایات دیگر داریم که حضرت فرمودند نکند گاهی از اوقات تجارت را ترک کنید: محمد بن الحسن بإسناده عن أحمد بن محمد بن عیسى، عن أبی محمد الحجال، عن علی بن عقبه قال: قال أبو عبد الله علیه السلام لمولى له: یا عبد الله احفظ عزک، قال: وما عزی جعلت فداک؟ قال: غدوک إلى سوقک وإکرامک نفسک، وقال لآخر مولى له: مالی أراک ترکت غدوک إلى عزک قال: جنازه أردت أن أحضرها، قال: فلا تدع الرواح إلى عزک. أقول: ویأتی ما یدل على ذلک.(۱۱) حضرت به یکی از دوستانش فرمود که چرا به بازار نرفتی؟ گفتم رفتم برای تشییع جنازه بازار را تعطیل کردم حضرت فرمودند هیچ موقع آسایشی که منجر به عزتت میشود ترک نکن.
روایت دهم: و در حدیث دیگر حضرت فرمودند: باب ۲ : کراهه ترک التجاره. محمد بن یعقوب، عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبی عمیر، عن حماد بن عثمان، عن أبی عبد الله علیه السلام قال، ترک التجاره ینقص العقل.(۱۲)
روایت یازدهم: در روایت دیگر که نقیضش را بیان کردند و جای دقت است: وبالاسناد عن علی بن الحکم، عن أسباط بن سالم قال، دخلت على أبی عبد الله علیه السلام فسألنا عن عمر بن مسلم ما فعل، فقلت: صالح ولکنه قد ترک التجاره فقال أبو عبد الله علیه السلام: عمل الشیطان ثلاثا، أما علم أن رسول الله صلى الله علیه وآله اشترى عِیراً أتت من الشام فاستفضل فیها ما قضى دینه، وقسم فی قرابته، یقول الله عز وجل ” رجال لا تلهیهم تجاره ولا بیع عن ذکر الله ” إلى آخر الآیه، یقول القصاص: ان القوم لم یکونوا یتجرون کذبوا ولکنهم لم یکونوا یدعون الصلاه فی میقاتها.(۱۳)
حضرت امام صادق(علیهالسلام) از عمر بن مسلم سؤال کردند دوست من. گفتم آدم خوبی است ولی تجارت را ترک کرده است. سه بار فرمودند کار شیطان را کرده است. مگر نمیداند رسول خدا صلی الله علیه و آله وقتی کاری نداشتند یا فرصت میشد خرید و فروش میکردند و بعد حضرت این آیه «رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ»(۱۴) را میخواندند. تجارت و بیع نباید انسان را از ذکر الهی خارج کند. تجارت هم اعم از همه آن عناوین بیع و صلح و مانند آن است.
نتیجه از این روایات در بحث بورس
ما از این روایات استفاده میکنیم که ما میتوانیم بورس را و بازار بورس را تحت عنوان تجارت بدانیم.
خرید و فروش منافع و نقد بر شیخ انصاری رحمه الله
بحث دیگری که باید مطرح شود چون که بورس خرید و فروش سهام و اوراق است. در این صورت آیا فقط خرید و فروش اعیان است؟ از مرحوم شیخ عذرخواهی میکنیم و آنچه در خرید و فروش مطرح میدانیم مال است. المال ما یمیل و یرغب الانسان الیه.
نسبت مال با ملک: در رساله حق و ملک مطرح کردیم که نسبت مال و ملک عموم و خصوص من وجه است. یعنی تصادق جزئی دارد. بعض المال ملک و بعض الملک مال. بعض المال لیس بملک و بر عکس.
کتاب ما هم مال است و ملک. بعضی چیزها مالیت دارد ولی ملکیت ندارد. معادن و جنگلها مال هست ولی ملک نیست. اما چیزی که ملکیت دارد ولی مالیت ندارد مانند: یک حبه گندم یا یک قطره آب در اختیار یک فرد مالیت ندارد. هر چیزی که شیء با ارزشی است قابل معامله است.
بورس اعم از عین یا منفعت: پس جواب سؤال مهم را دادیم: اولا بورس از تجارت است. ثانیا در بورس باید اموال و چیزهایی که ارزش دارد مورد معامله قرار گیرد. اعم از عین یا منفعت.
روایات مربوط به خرید و فروش منفعت
روایت اول: یکی از روایاتی که میتوان استفاده کرد برای معامله منافع این است. روایت صحیحه است. باب ۳ : جواز إجاره المدبر. محمد بن الحسن باسناده عن الحسین بن سعید عن فضاله عن أبان عن أبی مریم عن أبی عبد الله علیه السلام قال: سئل عن رجل جاریته عن دبر أیطأها ان شاء أو ینکحها أو یبیع خدمتها حیاته فقال: أی ذلک شاء فعل.(۱۵)
کنیز مدبّر است یعنی مولا گفته خدمت من بکن اما بعد وفات من آزاد هستی. میتواند با او وطی داشته باشد یا منافعش را بفروشد؟ فرمودند هر کدام را که خواست انجام دهد. نکاح، فروش خدمات او. همین که مرحوم شیخ به عنوان عبد مدبّر مثال آوردهاند که میشود اجاره داد.
روایت دوم: وباسناده عن محمد بن أحمد بن یحیى عن إبراهیم بنهاشم عن النوفلی عن السکونی عن جعفر بن محمد عن أبیه عن علی علیه السلام قال: باع رسول الله صلى الله علیه وآله خدمه المدبر ولم یبع رقبته.(۱۶) منفعت هم خرید و فروش میشود.
روایت سوم: مثال دیگری که در روایات آمده فروش منفعت خانه هم میشود انجام شود. روایت اسحاق بن عمار از عبد صالح یعنی امام کاظم(علیهالسلام). از منابع قاعده ید نیز همین روایت است. وباسناده عن الحسن بن محمد بن سماعه، عن علی بن رئاب وعبد الله بن جبله، عن إسحاق بن عمار، عن عبد صالح علیه السلام قال: سألته عن رجل فی یده دار لیست له ولم تزل فی یده وید آبائه من قبله قد أعلمه من مضى من آبائه أنها لیست لهم ولا یدرون لمن هی فیبیعها ویأخذ ثمنها؟ قال: ما أحب أن یبیع ما لیس له قلت: فإنه لیس یعرف صاحبها ولا یدری لمن هی، ولا أظنه یجئ لها رب أبدا، قال: ما أحب أن یبیع ما لیس له، قلت: فیبیع سکناها أو مکانها فی یده فیقول: أبیعک سکنای وتکون فی یدک کما هی فی یدی، قال: نعم یبیعها على هذا.(۱۷)
راوی میگوید فلانی خانهای دستشان است ولی نمیدانند برای که بوده است ولی در دست پدرانشان بوده است. صاحبش را نمیشناسند شاید صاحبش هم پیدا نشود. فرمودند چیزی که از خودش نیست دوست ندارم خرید و فروش شود. بعد عرض کردم میتواند منفعتش را بفروشد؟ حضرت فرمودند: بله سکنای خانه را میتواند بفروشد. این روایت، بهترین دلیل بر خرید و فروش منفعت است.
روایات مربوط به خرید و فروش اراضی خراجیه
یکی دیگر از روایاتی که میفرماید: منفعت خرید و فروش میشود مربوط به اراضی خراجیه هم مرحوم شیخ آوردهاند دلیل بر همین است. وسائل، کتاب التجاره ابواب عقد البیع باب ۲۱ ح ۹؛ در تهذیب هم ج۷، ص۱۴۸.(۱۸) حضرت فرمودند که اینها را به عنوان منافع خرید و فروش شود اشکالی ندارد. پس منفعت قابل معامله است. میخواهیم ببینیم ساختار بورس شرعی است. معاملات کلی بورس را شرعی میدانیم. نه جزئیاتش را فعلا. بخصوص که شارع در اینجا موسس نیست بلکه ممضی بر اساس سیره عقلائیه است.
نتیجه بحث: بحث بعدی ما بحث ادله مشروعیت بورس است. ببینیم میتوانیم بورس را با ادله مشروعیت بدهیم و دلیل آن چیست؟ تا کنون ساختار بورس را با روایات ثابت کردیم. عصاره بحث این شده که بورس تحت عنوان تجارت است و شامل منافع هم میشود و داد و ستد مطلق است و معامله بورس داد و ستد آن اشکال شرعی ندارد. حالا باید ببینیم دلیل بر مشروعیت از ادله اربعه داریم از کتاب و سنت و اجماع و عقل یا نه؟ بیع منافع با اجاره حتی در مورد هم تصادق دارد.
انتهای پیام/
پی نوشت؛
۱ – المصباح المنیر، القیومی المقرى، أحمد بن محمد بن علی، ج۱، ص۴۱.
۲ – بحار الأنوار – ط دارالاحیاء التراث، العلامه المجلسی، ج۷۵، ص۳۶۶.
۳ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۷، ص۹، أبواب مقدماتها، باب۱، ح۱، ط آل البیت.
۴ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۷، ص۱۰، أبواب مقدماتها، باب۱، ح۲، ط آل البیت.
۵ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۷، ص۱۰، أبواب مقدماتها، باب۱، ح۳، ط آل البیت.
۶ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۷، ص۱۰، أبواب مقدماتها، باب۱، ح۴، ط آل البیت.
۷ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۷، ص۱۱، أبواب مقدماتها، باب۱، ح۵، ط آل البیت.
۸ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۷، ص۱۱، أبواب مقدماتها، باب۱، ح۶، ط آل البیت.
۹ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۷، ص۱۱، أبواب مقدماتها، باب۱، ح۷، ط آل البیت.
۱۰ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۷، ص۱۲، أبواب مقدماتها، باب۱، ح۹، ط آل البیت.
۱۱ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۷، ص۱۳، أبواب مقدماتها، باب۱، ح۱۳، ط آل البیت.
۱۲ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۷، ص۱۳، أبواب مقدماتها، باب۲، ح۱، ط آل البیت.
۱۳ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۷، ص۱۴، أبواب مقدماتها، باب۲، ح۵، ط آل البیت.
۱۴ – سوره نور، آیه ۳۷.
۱۵ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۲۳، ص۱۱۹، أبواب التدبیر، باب۳، ح۱، ط آل البیت.
۱۶ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۲۳، ص۱۲۰، أبواب التدبیر، باب۳، ح۴، ط آل البیت.
۱۷ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۷، ص۳۳۵، أبواب عقد البیع و شروطه، باب۱، ح۵، ط آل البیت.
۱۸ – تهذیب الأحکام، شیخ الطائفه، ج۷، ص۱۴۸.
https://ihkn.ir/?p=21767
نظرات