روایات باب تأدیب
گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از مدرسه تخصصی فقه نظام؛ آیت الله علیرضا اعرافی در درس خارج «فقه تربیتی» به بیان روایاتی که به مراحل تربیتی فرزند پرداخت. ایشان در این رابطه بیان کرد: یکی از وظائف ترجیحی و مؤکد در باب تربیت، عنوان تأدیب است. اخباری که در این خصوص وجود دارد به چند طائفه تقسیم میشوند. اخباری که تأدیب را حق اولاد دانستهاند، اخباری که تأدیب را وظیفه والدین معرفی کردهاند و اخباری که تأدیب را به عنوان یکی از مراحل تربیت دانستهاند.
روایات دال بر تکلیف والدین در سنین مختلف فرزند
روایات در خصوص مراحل سنی تربیت، چند طائفه میباشند. بعضی دو مرحله و بعضی سه مرحله و برخی دیگر هم چهار مرحله در تربیت ذکر کردهاند.
منابع روایات دسته سوم
وسائل جلد پانزده، ابواب احکام اولاد باب هشتاد و دو و هشتاد سه. مستدرک وسائل جلد پانزده، ابواب احکام اولاد، باب پنجاه و نه. همین روایات در بحار جلد صد و چهار باب فضل الاولاد وجود دارد. منابع اصلی برخی از این روایات در وسائل، اصول کافی، کتاب من لا یحضر الفقیه و مکارم الاخلاق و است. در میان روایات موجود، چند روایت معتبر و بعضی دیگر مورد اختلاف مبنایی است. ظاهرا بحث هفت سال اول، دوم و سوم از موضوعاتی است که در تعالیم یونانیها نیز به چشم میخورد.
الف. روایات دال بر دو مرحله تربیتی
روایت نخست
چند روایاتی که به دو مرحله تربیت اشاره کردهاند. «محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن محمد بن عیسی بن عبید عن یونس عن رجل عن ابی عبدالله علیه السلام قال «دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ الْزَمْهُ نَفْسُکَ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَلَا خَیْرَ فِیه» کودک را آزاد بگذار که هفت سال بازی کند و هفت سال او را همراه خودت کن اگر تا چهار ده سالگی به جایی نرسید، امیدی به او نیست.
بررسی سندی و دلالی روایت
این روایت از نظر سند دو مشکل دارد. یکی محمدبن عیسی بن عبید است که از دید ما مشکل دارد و یکی هم مرسله یونس است که ما مرسلات او را قبول نداریم. بنابراین روایت مذکور از دو جهت سندی با مشکل مواجه است. از جهت دلالت نیز هفت سال اول که کودک را باید آزاد گذاشت، امری است که همه روایات بر آن اتفاق دارند. تعابیری که در هفت سال اول آمده چند تعبیر میباشد، بعضی میگویند «دع ابنک» آزادش بگذار. بعضی میگویند «أَمْهِلْ صَبِیَّک» و بعض دیگر میگویند «یُرَبَّى الصَّبِیُ سَبْعا» یعنی به او رسیدگی و نیازهایش تأمین گردد. تعبیر دیگر سید و سیادت است یعنی در آن مرحله آقا است.
همه این تعابیر اشاره به نوعی گشایش در امر شیء دارد؛ یعنی رسیدگی جسمانی همراه با نوعی آزادی عمل برای او. هفت سال اول در این روایات، هفت سال آزادی و آقایی و رسیدگی جسمانی و تغذیه و اینها است. با توجه به روایت دیگر مانند روایت سوم همین باب، در هفت سال نخست باید تلقین بندگی خدا به کودک شود و او را به نماز تشویق کرد.
روایت دوم
روایت دوم میفرماید: «عن عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ أَمْهِلْ صَبِیَّکَ حَتَّى یَأْتِیَ لَهُ سِتُّ سِنِینَ مهلتش ده تا شش سال را تمام کند. ثُمَّ ضُمَّهُ إِلَیْکَ سَبْعَ سِنِینَ. هفت سال همراهش کن. فَأَدِّبْهُ بِأَدَبِکَ فَإِنْ قَبِلَ وَ صَلَحَ وَ إِلَّا فَخَلِّ عَنْه». اگر هم نشد خیلی خودت را به زحمت نینداز.
بررسی سندی روایت
تنها روایتی میباشد که از سند صحیحی بهره میبرد و اختلافی هم درآن نیست. در همه این روایات جمله عده من اصحابنا مشاهده میشود که قطعا مشتمل بر یک فرد جلیل القدر مورد قبول است
جمعبندی روایت
با بررسی مجموعه روایات چنین به دست میآید که در هفت سال نخست باید اموری مانند رسیدگی جسمانی، توجه معنوی، اخلاقی و روحی همراه با آزادی عمل بدون سختگیری و نظم و انظباط انجام شود. فقط روایت اول است که به دو مرحله اشاره میکند. پس در مرحله اول تعابیر دعه یلعب، امهله یا یربی و سید، وجود دارد. در عین حال اقدامات تمهیدی اخلاقی و معنوی نیز در روایت سوم است. همچنین تعبیری که برای هفت سال دوم مشاهده میشود، کلمه تأدیب است که در چندین روایت وجود دارد. مانند «یُؤَدَّبُ سَبْعَ سِنِین» و «الزمه نفسک یا ضُمَّه الیک». این روایت اول است که به دو مرحله اشاره میکند.
ب. روایات دال بر سه مرحله تربیتی
روایت نخست
اولین روایت در این خصوص میفرماید: « أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَاصِمِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ الْغُلَامُ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ سوم وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ سَبْعَ سِنِین». چند معنا برای کلمه «یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ» میتوان بیان کرد؛ یا به معنای قرآن یا به معنای خواندن و نوشتن یا به معنای کتاب یعنی به مکتب خانه میرود.
مرحله سوم که بعد از تکلیف است، یادگیری احکام میباشد که آموزشهای دینی به معنای خاص را مرحله بندی کرده است. این روایت از نظر سند قابل پذیرش است اما باید مشخص شود که مراد از علی بن حسن چه کسی است. باید بحث کنیم ممکن است آن هم درست شود و روایت معتبر شود بعید نیست که این هم معتبر باشد. از نظر دلالت نیز اولین روایتی است که به سه مرحله اشاره میکند.
روایت دوم
روایت بعدی روایت چهارم باب هشتاد و سه هست. محمد بن علی بن حسین میگوید: «قَالَ الصَّادِقُ دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیْرَ فِیه».
روایت سوم
روایت سوم از محاسن برقی نقل میشود که سند ندارد. «احْمِلْ صَبِیَّکَ حَتَّى یَأْتِیَ عَلَیْهِ سِتُّ سِنِینَ ثُمَّ أَدِّبْهُ فِی الْکِتَابِ سِتَّ سِنِینَ ثُمَّ ضُمَّهُ إِلَیْکَ سَبْعَ سِنِینَ فَأَدِّبْهُ بِأَدَبِکَ فَإِنْ قَبِلَ وَ صَلَحَ وَ إِلَّا فَخَلِّ عَنْه». کودک خود را تا پایان شش سال تحمل کن. اینجا إحمل است یعنی تحملش کن یا اینکه برداشتش کن تا اینکه شش سال تمام شود. در مکتب خانه او را شش سال کامل تأدیب کن و خودت با او ارتباط بیشتری داشته باشد.
روایت چهارم
این روایت نیز از مکارم الاخلاق است با اسناد جازم است. «قَالَ النَّبِیُّ الْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ وَزِیرٌ سَبْعَ سِنِین». کودک در ابتدا آقا بعد عبد و سپس وزیر میباشد. هفت سال سوم هم کمک کار است و وارد میدان میشود. تعابیر بسیار گویایی است هر چند از سند معتبری برخوردار نیست.
از این چهار روایت که به گروه سوم اشاره میکنند، بعید نیست که اولی معتبر باشد اما در سند سه روایت دیگر اختلاف است.
https://ihkn.ir/?p=29261
نظرات