به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله محمدتقی شهیدی، استاد برجسته حوزه علمیه قم در درس خارج فقه معاصر به بررسی موضوع «پول و احکام آن» پرداخت که در ادامه چکیده متن آن تقدیم حضور علاقهمندان میشود؛
بحث راجع به فروش پول به پول با تفاضل بود که اگر نقدا باشد به نظر بی اشکال میرسد. یازده تا هزار تومانی را معاوضه میکند با یک اسکناس ده هزاری اشکال ندارد خلافا للسید الصدر که احتیاط واجب کرد این کار را نکنند. اما نسیه که بخواهد یک میلیون نقد را بفروشد به یک میلیون و نیم یک ساله که در حیل ربا از آن استفاده میشود مشهور پذیرفتند که این جایز است و آسانترین حیله ربا است و لکن بزرگانی آن را نپذیرفتند بخاطر وجههای مختلف.
یک وجه وجه آقای سیستانی بود که فرمودند همانطور که برخی از قدماء مثل شیخ مفید و شیخ طوسی ابن زهره و ابن حمزه و ابن ابی عقیل و ابن جنید فرموده اند، جایز نیست بیع معدود به جنسش نسیتا اگر تفاضل بین اینها باشد و این را از روایات استفاده کردند. آقای سیستانی فرمودند ما هم این را از روایات استفاده کردیم.
عمده دلیل آقای سیستانی سه تا روایت بود: یکی صحیحه حلبی بود:ما کان من طعام مختلف أو متاع أو شیء من الاشیاء یتفاضل فلابأس ببیعه مثلین بمثل یدا بید فاما نظره فلایصلح. فرموده اند از این صحیحه استفاده میشود که بیع نسیه در دو مورد جایز نیست: یک بیع مکیل و موزون به غیر جنسش اگر نسیتا بفروشد مع التفاضل جایز نیست. ما کان من طعام مختلف. ده کیلو برنج را بفروشد به بیست کیلو گندم شش ماهه.
اگر ده کیلو برنج را بفروشد به بیست کیلو گندم نقد اشکال ندارد چون بیع مکیل و موزون به جنس خودش مع التفاضل ربا است اما به غیر جنس خودش اگر باشد ربا نیست ولی از این صحیحه حلبی استفاده میشود که شرط در جواز بیع مکیل و موزون به غیر جنسش اگر بخواهد بین اینها تفاضل باشد کم و زیاد باشد وزن اینها، شرطش این است که نقدا فروخته بشود. اگر نسیتا فروخته بشود جایز نیست.
مورد دوم بیع غیر مکیل و موزون به جنسش مثل فروش یک میلیون به یک میلیون و نیم اگر نسیه باشد جایز نیست. فلابأس ببیعه مثلین بمثل یدا بید فاما نظره یعنی نسیتا فلایصلح. و لذا ایشان میفرماید شما چه لزومیداشت یک میلیون را با یک میلیون و نیم معاوضه کنید نسیتا تا ما اشکال کنیم.
بیایید یک میلیون را در مقابلش دلار قرار بدهید بگویید من یک میلیون به شما میدهم صد دلار از تو میخرم یک ساله،این آقا هم سال دیگر باید به شما صد دلار بدهد اشکالی ندارد. برای فرار از ربا هم به عنوان حیله ربا هم این کار را بکنید اشکال ندارد.
روایت دوم این روایت صحیحه زراره بود که فرمود: البعیر بالبعیرین و الدابه بالدابتین یدا بید لیس به بأس. یدا بید مفهوم دارد یعنی نسیتا لایجوز. بعیر و دابه نه مکیل هستند نه موزون، معاوضه یک شتر با دو شتر یک دابه با دو دابه اگر نقد باشد اشکال ندارد یعنی اگر نسیه باشد اشکال دارد.
روایت سوم هم موثقه عبدالرحمن بن ابی عبدالله بود العبد بالعبدین و العبد بالعبد و الدراهم لابأس بالحیوان کله یدا بید. این هم مفهوم دارد یعنی نسیتا نمیشود بیع العبد بالعبدین بیع البعیر بالبعیرین و هکذا.
مرحوم سید یزدی در تکمله عروه جلد ۱ صفحه ۳۱ این بحث را مطرح کرده. و این نظری که آقای سیستانی انتخاب کرده وفاقا لجمع من الفقهاء رد کرده. فرموده: اولا این نظر خلاف عمومات است. مثل صحیحه زراره لایکون الربا الا فیما یکال او یوزن.
شما توجه دارید که جواب آقای سیستانی این است که مکر لایکون الربا الا فیما یکال او یوزن مگر عامینیست که تخصیص خورده است به بعضی از موارد لاربا بین الوالد و الولد و امثال ذلک اینجا هم تخصیص خورده است در بیع معدود فرموده اند نسیتا بیع معدود به جنسش مع التفاضل جایز نیست، صحیحه حلبی میشود مخصص این عموم.
دلیل دوم مرحوم سید یزدی موثقه سعید بن یسار است. سند صدوق هم به سعید بن یسار صحیح است. چون در مشیخه فقیه میگوید و ما کان فیه عن سعید بن یسار فقد رویته عن محمد بن الحسن ابن الولید عن محمد بن الحسن الصفار عن احمد بن محمد بن عیسی عن احمد بن محمد بن ابی نصر البزنطی عن المفضل عن سعید بن یسار العجلی الاعرج الحناط الکوفی که نجاشی توثیقش کرده. حالا این مفضل بن عمر محل نزاع است. بعضیها میگویند ثقه است از جمله آقای خوئی.
مرحوم سید یزدی فرموده ببینید صدوق چی گفت، در این روایت صدوق چه جور نقل کرد. گفت فامرنی فخططت علی النسیئه لان الناس یقولون لا و انما فعل ذلک للتقیه. آقای سیستانی در جواب از این روایت فرمودند اما کلام صدوق اجتهاد خودش است،ذیل روایت نیست. شاهدش این است که در کتاب کافی این ذیل نبود،در کتاب کافی بود ثم امرنی فخططت علی النسیئه. همین. اما ادامه اش که لان الناس یقولون لا و انما فعل ذلک للتقیه این کلام صدوق است اجتهاد صدوق که برای ما اعتباری ندارد.
آقای سیستانی میفرمایند جناب شیخ صدوق شما اجتهاد کردید ما هم اجتهاد میکنیم. شما اجتهاد کردید که امام حکم واقعی بیان کرد که لابأس ببیع البعیر بالبعیرین نقدا و نسیئه این حکم واقعی بود ثم امرنی فخططت علی النسیئه که سعید بن یسار میگوید این امرش تقیه ای بود؟ شما اجتهاد کردید جناب شیخ صدوق،چون فکر میکردید عامه قائل به عدم جواز بیع نسیه هستند در بیع البعیر بالبعیرین و امام نخواست آن حکم واقعی که خلاف تقیه است ثبت بشود.
آقای سیستانی میفرمایند ما هم اجتهاد دیگری را به عنوان احتمال مطرح میکنیم میگوییم شاید آن لابأس بالبعیر بالبعیرین یدا بید و نسیئه او به داعی تقیه صادر شده بود و امام دید گفتارش بر اساس تقیه است نخواست سعید بن یسار او را در کتب روایی ثبت کند و بماند برای فقهاء، فقهاء دچار مشکل بشوند و لذا فرمود این نسیه را پاک کن. اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال. آقای سید یزدی دیگر نمیتوانی به این روایت استدلال کنی بر جواز بیع غیر مکیل و موزون بزیاده و لو نسیتا. چون روایت شد مجمل. اما صحیحه حلبی اصاله الجد در او جاری میشود. ظهور نوعی کلام در این است که به داعی تقیه نیست.
اما این روایت سعید بن یسار یک کلام مجملی است که امام اول فرمود لابأس بالبعیر بالبعیرین یدا بید و نسیئه بعد امر فرمود سعید بن یسار که کلمه نسیه را خط بزن قرینه متصله است ما یصلح للقرینیه میشود نمیدانیم کدامیک از این دو به داعی جد بود و کدام دیگری به داعی تقیه بود. آیا کلام صدوق درست است که صدر کلام به داعی جد بود که لابأس و ذیلش به داعی تقیه بود و یا نه بر عکس،صدرش به داعی تقیه شاید بود احتمال این باشد کافی است که به این روایت نشود استدلال کرد.
آقای سیستانی فرمایش شان این است: پس فقهاء عامه اختلاف داشتند. بعض روایات موافق با فتوی شافعی است که میگوید یجوز بیع البعیر بالبعیرین نسیئه و لو شافعی متاخر از زمان امام صادق علیه السلام است اما مستند رواییش که در زمان امام صادق هم مطرح بوده و لذا شاید آن یجوز بیع البعیر بالبعیرین یدا بید و نسیئه را امام تقیه کرد از طرفداران این فکر.
دلیل سومیکه مرحوم سید یزدی مطرح کردند این است. فرمودند: در این روایت صحیحه زراره بناء بر نقل فقیه اینجور بود که عن ابی جعفر علیه السلام البعیر بالبعیرین و الدابهبالدابتین یدا بید لیس به بأس و قال لابأْس بالثوب بالثوبین یدا بید و نسیئه. مرحوم سید یزدی فرموده ببینید در ادامه صحیحه زراره آمده لابأس بالثوب بالثوبین یدا بید و نسیئه.
آقای سیستانی میفرمایند در ذیل مرسل است. و قال کلام صدوق است. صحیحه زراره همان جمله اول بود که البعیر بالبعیرین و الدابه بالدابتین لیس به بأس که در کافی و تهذیب آمده است. و قال لابأس بالثوب بالثوبین یدا بید و نسیئهاین یک حدیث مرسلی است از صدوق ذیل صحیحه زراره نیست. کار صدوق این است که در کتاب من لایحضره الفقیه احادیث را پشت سر هم میآورد و گاهی افراد اشتباه میکنند فکر میکنند این تتمه حدیث سابق است و گاهی هم فتوی خودش را ذیل حدیث میآورد برخی فکر میکنند ذیل حدیث است با اینکه فتوی خودش است. اینجا یک حدیث مرسل نقل کرده اعتباری ندارد. این هم راجع به این روایت.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=16099
نظرات