وی افزود: رهبر انقلاب از کنش گری زن مسلمان در دوران دفاع مقدس به عنوان نقطه اوج او یاد میکنند، انقلاب اسلامی سبب شد الگوی سومی از زن تولید شود که باید بررسی شود پیگیری این الگو در جهان اسلام چگونه قابل تصور است. اگر انقلاب اسلامی نبود این مصداق و کنشگری ظهور نمیکرد و همچنان دوگانه زن سنتی محدود به دایره خانواده و زن مدرن فراری از خانواده و بی قید و بند به رقابت با هم میپرداختند.
انقلاب اسلامی برای زن ایرانی الگوی سومی تعریف کرد که باید بررسی شود برای زن مسلمان در جهان اسلام این الگو چگونه قابل تصور است که ضرورتآ شبیه آن نباشد اما همسو با آن باشد.
حجتالاسلام راهدار در خصوص کشاکش زن مسلمان در جهان عرب مقابل تفکرات غربی، اظهار کرد: بر خلاف زن عرب، زن ایرانی استعمار را تجربه نکرده است، در قرن بیستم بخشی از هویت زن عربی ساحت تجدد را تجربه کرده است. گویا تجدد در کنش و اندیشه زن عربی در قرن اخیر حضور پررنگ داشته است، جهان عرب با غلبه اهل سنت باید تصور شود، که هویت سیاسی خود را از خلافت میگیرد، زن مسلمان عرب گرفتار نوستالوژی گذشته و فرهنگ تاریخی است که امروز دیگر مثل سابق توسط نظام خلافت هم پشتیبانی نمیشد و همین فقدان نظام سیاسی و اجتماعی برای زن عرب آسیب جدی داشت. در چنین فضایی زن عرب با سبک زندگی غربی مواجهه شد. تنها سرمایه زن عرب پایش عمیق لایههای دینی او بود.
وی ادامه داد: جهان عرب اقلیم و لهجههای زبانی یکدست ندارد، تجربه زیسته زنان جهان عرب حتی ذیل پدیده استعمار هم یکسان نیست، در جهان عرب سویه فرهنگ پدرسالاری غلبه دارد و زنان با تعارف انسان محسوب میشوند. اگرچه در دوره مبارزه برای استقلال زنان در جهان عرب نسبتاً تجربه و دردهای مشترکی از استعمار داشتند، اما در این دوره زنان عرب دنبال الگو برای خود هستند و تا امروز نتوانستند یک الگو سرکار بیاورند که غربی یا اسلامی باشد. خوب یا بد تنها الگویی که میشناسند الگوی ایران است.
عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم بیان کرد: جهان عرب سه دوره نهضت و مبارزه، دوره استقلال و دوره جهانی شدن داشت. کشوهای عربی در دوره استقلال دنبال نظام سیاسی بودند که نتوانستند برای آن ساختار بیاوردند تنها تجربه نظام سازی مستقل از جهان غرب نظام جمهوری اسلامی ایران است، اما آنها توانستند مفهوم بیاورند مثل مفهوم بازگشت به خویشتن، که مثال آن سلفیت بود. در جهان عرب نویسندگان زیادی درباره مفهوم بازگشت به خویشتن کتاب نوشتند، در این دوره زنان عرب با شیب بسیار کم به سمت زنان اسلام گرا و بیشتر به سوی تفکر ناسیونالیزم سوق پیدا کردند اما ملی گرایی عرب شکست برای زنان بود. دوره دیگر برای زنان عرب جهانی شدن و دوره ورود به سایبری بود که رابطه زن مسلمان عرب را از رابطههای اجتماعی خود جدا کرده و هویت زن عرب را کاهش میداد. شبکههای اجتماعی بر روی کنش و نگرش زن مسلمان اثر گذاشت که سبب میشد زن عرب به نوعی خارج از نظامهای کنترل کننده بود.
وی ادامه داد: ما هرچه جلوتر آمدیم در فرهنگ عربی مفهومی در عمق فرهنگی زن عربی متجدد از جنس آگاهی ایجاد شد، که برخی دیدند مبانی غرب غلط از آب درآمد. حتی در بین کسانی هم که مثاثر از فرهنگ غربی شده بودند هر چه جلوتر می آییم میبینیم که جریان زنان اسلام گرا تقویت و جریان ضد غرب تقویت میشود. حتی جریانهای فمینیسم در برخی مواقع اعتراف کردند صحبتهای اشتباهی داشتند.
حجتالاسلام راهدار در پایان خاطرنشان کرد: مسیری را که زن عربی در نسبت با مسأله تجدد و استعمار طی کرد گویا از عمق به ایجاد تشکیلات میرسد، اتفاق دوم گذار از مسائل بنیادین زنانه به مسائل کاربردی زنانه بود و تولید محتوا جای شعار را گرفت. امروز زن عرب از کارکرد خود صحبت میکند. همچنین وجهه اسلامیت زن عرب بر وجهه عربیت او غلبه پیدا کرده است. ویژگی دیگر رشد گفتمانی است. زنان دغدغههای خود را در پژوهشهای ادبی و در قالب شعر و رمان آوردند. یکی از دعواهای جریان اسلام گرا و غرب گرا بستر قانونگذاری بود که زنان در اعراب و ایران یک دوره از فمینیست فریب خوردند. آن مفهومی که زن مسلمان عرب را به سمت ساحت خالص اسلام کشاند استعمار بود. الگوی سوم زن عرب همانند الگوی زن ایرانی نیست.
نظرات