به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، متن زیر مشروح جلسه چهل و یکم درس فقه خارج فرهنگ آیت الله محسن اراکی است که در ادامه میخوانید؛
مقدمه
فرهنگ یک نظام ارزشی است که همه فعّالیتهای ارادی انسان را در برمیگیرد؛ مجموعهای از داوریهای ارزشیِ به هم پیوسته و متکامل درباره کلیه رفتارهای انسانیِ انسان که مجموعه ساختاری هماهنگ و واحدی را شکل میدهند.از سویی فرهنگ خاستگاه رفتارهای ارادی انسانیِ فردی و اجتماعی است و لذا هرگونه تغییر در رفتارهای فردی و اجتماعی، دگرگونی در نظام فرهنگی را میطلبد و نیز هرگونه تغییر در نظام فرهنگی، دگرگونی در شیوههای رفتار انسانی را به دنبال دارد به همین جهت بررسی این نظام اجتماعی از منظر فقه و معارف اهل بیت علیهم السلام ضروری به نظر میرسد. در این سلسله دروس آیت الله محسن اراکی که مکتب علمی نجف و قم را توأماً درک کرده است، به بررسی این مهم میپردازد.
بسم اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاهُ عَلی سَیدِنَا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ الطَّیبِینَ الطّاهِرِین
هنجار و ناهنجاری اجتماعی، سنت و بدعت از نگاه شرع
در مباحث مربوط به فقه فرهنگ که در بیان ترویجی بحث میکردیم احکام دو قسم از بیان ترویجی را بیان کردیم. البته گفتیم که یک نوع بیان ترویجی هنجارساز داریم که درباره این بیان ترویجی بحث میکردیم و یک نوع بیان ترویجی تشویقی و ترغیبی داریم که هنوز وارد بحث آن نشدهایم. اما این بیان ترویجی هنجارساز؛ یعنی بیان ترویجی که بتواند در جامعه یک هنجار اجتماعی را به وجود بیاورد. حالا خواهیم گفت و در این بحث هم تأکید خواهیم کرد که مراد از هنجار همان چیزی است که ما در شرع از آن به سنت تعبیر میکنیم؛ سنت یعنی هنجار اجتماعی و بدعت یعنی ناهنجاری؛ منتها از نگاه شرع.
بیانهای ترویجی هنجارساز را به چند قسم تقسیم کرده و دو قسمش را بحث کردیم. قسم اول را گفتیم بیانهای ترویجی رفتارهای نامأنوس منتها رفتارهایی که مفید و ضروری هستند اما برای مردم نامأنوس بوده و هنجار نشده است. یکگونه از هنجارهای رفتاری است که مفید است، بحثش را کردیم و گفتیم گاهی چنین هنجارسازی واجب است و لذا بیانهای هنجارساز از این دست هم به حدی که تأثیر در هنجارسازی داشته باشد واجب خواهد شد. البته ما حکم اولی آن را بیان میکنیم؛ میگوییم اگر رفتار هنجارساز شد یک رفتار هنجارسازی که فایدهاش در حد لزوم است اما باید دانست که هر ضرورتی که حکم ثانوی نیست. آن ضرورتی که برخلاف حکم اولی آن عنوان ثانوی میشود نه ضرورتی که خودش حکم اولی است و الا همه احکام اولیه ضروری است؛ نماز خواندن هم ضروری است و اینکه حکم اولی نیست یعنی منفعت لازم را دارد.
قسم دوم بیانهای ترویجی رفتارهای نامأنوس است؛ آن قسم رفتارهایی بود که آسیبآفرین بود؛ گفتیم ترویج رفتارهای آسیبآفرین یا هر نوع ترویج آسیبآفرینی که باشد و به همین مناسبت بحثهای مفصلی کردیم بحث ما در گونه سوم از بیانهای ترویجی هنجارساز رفتارهای نامأنوس است؛ یعنی رفتارهایی که جامعه با آن رفتارها انس نگرفته است. حالا میخواهیم بیانی را ترویج کنیم که این رفتار نامأنوس را در جامعه مأنوس کند. قبلاً نامأنوسها را بحث کردیم و بحث ما در بیان ترویجی رفتارهای مأنوس است منتها رفتارهای مأنوسی که تبدیل به هنجار نشده است یعنی در حقیقت هنجارسازی رفتارهای مأنوس. الآن بحث ما در این است، آنوقت بیانی که بتواند چنین هنجاری را بیافریند، بیان هنجارساز رفتارهای مأنوس نام دارد.
مثلاً ممکن است بعضی از رفتارها مأنوس باشد و جامعه این رفتار را میداند و میشناسد، مثلاً فرض کنید که حالا در یک جامعهای مثلاً حجاب رفتار مأنوسی است و همه حجاب را میشناسند اما این رفتار به هنجار اجتماعی تبدیل نشده است یا یک نوعی لباس که در بین جامعه مأنوس است اما این پوشیدن آن هنوز پوشیدن مأنوس نشده است. در این حالت میگوییم یک هنجاری که این هنجار، هنجارسازی یک رفتار مأنوس است نه یک رفتار نامأنوس. یکوقتی یک رفتار جدیدی را میخواهید در جامعه به وجود بیاورید که اصلاً جامعه آن را نمیداند، جامعهای است که اصلاً فرض کنید که با ورزش فوتبال آشنا نیست و تازه شما میخواهید ورزش فوتبال را در این جامعه به هنجار تبدیل کنید یا یک ورزش دیگری، یک ورزشی که مأنوس نیست. اما یکوقتی یک ورزشی مأنوس است و مردم این ورزش را میشناسند اما تبدیل به هنجار اجتماعی نشده است که همه مردم بهطور طبیعی و بهطور عادت به آن عمل کنند. عادت که میگوییم یعنی طبیعت ثانویه، یعنی یک رفتاری برای مردم طبیعت ثانویه شود و همه مردم اول صبح ورزش کنند. این یعنی هنجارسازی یک رفتار مأنوس، رفتار مأنوسی است که هنجارسازی میشود. به عبارتی مردم ارزش آن را میدانند که بعضیها ورزش میکنند، اول صبح بیدار میشوند و میدوند یا راه میروند یا تمرینهای بدنی خاصی انجام میدهند، این مأنوس است اما تبدیل به هنجار نشده است. بحث ما در اینگونه هنجارسازیهاست و بیانهای هنجارساز از این دسته.اینگونه هنجارهایی که مأنوس اند گاهی مثبت و گاهی منفی هستند. درگذشته درباره هنجارهای نامأنوس بحث میکردیم و بحث این جلسه بحث ما در هنجارهای مأنوس است، هنجارهای مأنوس یعنی هنجارهای شناختهشده.
ترویج بخل در برخی رسانه ها
یک مشکلی که الآن مثلاً گاهی در رسانهها داریم این است که گاهی طوری ترویج میکنند که مردم را به بخل عادت میدهند، یعنی بخل و بخیل بودن رواج پیدا میکند. اگر در خاطر داشته باشید یکزمانی در صداوسیمای ما حتی مخصوصاً ایام عید این رفتن به خانه قوم و خویش و اینها را به مسخره میگرفتند. خب آدم باید خوشش بیاید از اینکه مهمان پیدا میکند، مهمان هم خب تناول کند، حالا معلوم است که اسرافش ممنوع است ولی خب اینکه آدم لذت ببرد از اینکه مهمان از غذای او بخورد این یک هنجار درستی بوده و عکسش یک هنجار منفی است یعنی بدش بیاید که مهمان از غذای او میخورد. مهمان است و در خانه شما آمده است حال باید کاری کنیم که پذیرایی از مهمان بلکه حسن پذیرایی این یک هنجار همیشگی برای مردم شود، خیلی از هنجارها هستند برای مردم مأنوس هستند اما تبدیل به هنجار نشده است.
یکی از امتیازاتی که عراقیها دارند و در اربعین برای ما خیلی جلوه دارد این است که پذیرایی از مهمان در عرف آنجا از قدیم تبدیل به یک هنجار شده است؛ یعنی سخا و کرمی که بتواند این کرم به این معنا باشد که هر چه داری برای مهمان بیاوری. گاهی میشود که فرش زیر پایشان را میفروشند برای اینکه بتوانند از مهمان پذیرایی کنند. این هنجار میشود که این هنجار، هنجار مثبتی است.
فرهنگ مذموم سبقت گرفتن از یکدیگر در امور دنیوی
گاهی هنجارهای منفی وجود دارد یعنی یک هنجاری ممکن است در جامعه و در بین مردم مأنوس هم باشد، اما رفتاری منفی است، رفتار نامناسبی است مثل همین سیگار کشیدن یا از هم جلو افتادن که متأسفانه یکی از مسائلی که در جامعه ما جاافتاده یا بد جاافتاده است این است که باید همه از هم جلو بزنیم. اینکه ما این مسائل را مطرح میکنیم چون اینها مربوط به فرهنگ عمومی است و کسانی که میخواهند وارد فرهنگ شوند باید این مسائل را بفهمند. اینکه من از شما جلو بیافتم یا جلو نیافتم، کجا خوب است؟ کجا مذموم است؟ یک جاهایی در شرع داریم که جلو بیافتید و منتظر دیگری نباشید اصلاً مسابقه دادن و از یکدیگر جلو افتادن و از یکدیگر سبقت گرفتن خیلی خیلی ممدوح است؛ «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرات»، اعلام میکنند که ما میخواهیم مثلاً برای فلان پروژه خیر پول جمع کنیم، میخواهیم برای فقرا پول جمع کنیم، میخواهیم برای تأسیس یک موسسه الهی یا یک مدرسهای یا یک درمانگاهی یا برای چنین چیزی میخواهیم پول جمع کنیم اینجا باید از یکدیگر سبقت گرفت. حتی در مسئله انفاق اینکه آدم در برابر دیگران انفاق کند خودِ این یک استحباب دارد؛ زیرا این از مقوله استباق الی الخیرات است. وقتی در برابر دیگران جلو بیافتی و پول بدهی چون مصداق استباق الی الخیر است اینجا ممدوح است و لو در برابر چشم دیگران باشد، اینگونه چیزها خیلی خوب است. در روایت است که در مسائل عبادی و مسائل خیر و مسائل مربوط به قیامت و آخرت و اینها آدم نباید منتظر دیگران باشد، مثلاً شخص نماز شب نمیخواند میگوید اول او بخواند تا بعد من بخوانم، نه شما جلو بیافت و شما منتظر دیگران نباشید.
اما یکچیزهایی هست که جلو افتادن در آن درست نیست؛ در مسائل دنیایی این کار خیلی بد است. سبقت گرفتن در رفتارهای اجتماعی اینچنینی ممدوح نیست. اولاً آنجایی که سبقت گرفتن منشأ اخلال به نظم باشد که اصلاً چنین سبقتی محرم است، اگر منشأ اخلال به نظم باشد، اگر منشأ اخلال به نظم هم نشود، سبقت گرفتن اگر سبقت گرفتن در یک کار الهی و اخروی است اینجا سبقت گرفتن ممدوح است، اما سبقت گرفتن در یک کار صرفاً دنیوی است میخواهند بروند از بانک وام بگیرند و برای آن صف میکشند، میخواهند یک کار دنیوی انجام بدهند هرچه میخواهد باشد؛ سبقت گرفتن در کار دنیوی صرف مذموم است.
مگر اینکه آن کار دنیوی هم کار الهی باشد؛ یکوقتی کار دنیوی است اما کار دنیوی الهی و قربی است، نمیخواهیم بگوییم هر کار دنیوی هم خیر نیست، گاهی کاری دنیوی است اما خیر است. خلاصه سبقت گرفتن اگر معنون به یک عنوان خیر الهی شود ممدوح است. سبقت گرفتن در کار خیر محبوب است؛ چون در اینجا «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرات» یا «وَسَارِعُوا إِلَی مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ» یا «وَفِی ذَلِکَ فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ» آمده است؛ اینها همه ادله استحباب سبقت است در کارهایی که منشأ درجات بالاتر اخروی میشود. اما در یک کارهای مباحی که درجه اخروی خاصی بر آن بار نمیشود، سبقت گرفتن در آنها ممدوح نیست. گاهی دیگری را ترجیح دادن اولی است بلکه گاهی سبقت گرفتن اخروی ملازم است با تأخر در مسئله دنیوی مثل ایثار بر نفس. گاهی یک غذایی هست و در این غذا دیگری را بر خودش ترجیح بدهد. اینجا یک سبقت در امر اخروی است ولی به قیمت عقب رفتن در یک بهرهگیری دنیوی است و از عالیترین انواع سبقت است. این از آن چیزهایی است که اگر ما بتوانیم در جامعه هنجارش کنیم، بیانی که بتواند چنین چیزی را هنجار کند این همان چیزی است که روایات «مَنْ سَنَّ سُنَّهً حَسَنَهً فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْر مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَه» و امثال اینها درباره آن وارد شده است. اگر ما در اینجا بیانی داشته باشیم، بیانی که بتواند یک رفتار خوب و مثبت را تبدیل به هنجار کند مشمول این روایت خواهد شد. اگر بیانی داشته باشیم که این بیان منجر به آن شود که یک رفتار ناهنجاری ازنظر شرعی، یک رفتار منفی، یک رفتار زشتی تبدیل به سنت اجتماعی شود این مشمول آنکسی است که سنت سیئهای انجام داده است.
حکم و مسئولیت رسانه با بیان های عادی متفاوت است
لذا آنکسانی که آمدند در رسانههای عمومی با غیبت و تهمت این را – یک رفتار منفی را- سنت در جامعه کردند، چقدر معصیت کردند خدا میداند؛ لذا رسانهها مسئولیت دارند، رسانهها مسئولیتی از این ناحیه شدیدتر دارند که هنجارسازی میکنند و لذا حکم رسانه با بیان عادی متفاوت است، اینکه آدم خودش تنهایی بخواهد حرفی بزند اینیک مطلب است و اینکه بخواهد از طریق رسانه با زبان رسانه حرفی بزند، هر بیانی که حالت رسانهای داشته و پخش شده از حالت رسانه یعنی بیان عمومی باشد، بیان اثرگذار در رفتارهای عمومی، در رفتارهای عمومی در باورهای عمومی باشد را ما رسانه میگوییم. حالا میخواهد این رسانه تلویزیون، اینترنت، فیلم یا حتی نقاشی باشد، اگر تبدیل به رسانه شد یعنی اگر تبدیل شد به یک ابزار بیانی که میتواند در باورهای عمومی اثرگذار باشد و از طریق باورهای عمومی در رفتارهای عمومی اثرگذار باشد، این رسانه میشود. میشود همان چیزی که سنتگذاری یعنی هنجارساز است.
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
انتهای پیام/
منبع: مهر
https://ihkn.ir/?p=11173
نظرات