به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از مرکز علمی نسیم تربیت؛ حجتالاسلام والمسلمین محسن عباسی ولدی، استاد حوزه و دانشگاه به بررسی برخی بیانات مقام معظم رهبری پیرامون علوم انسانی اسلامی و تولید علم پرداخت که متن آن بدین شرح است؛
از مباحث پررنگ دو دهه اخیر، موضوع علوم انسانی اسلامی است. با بررسی دغدغههای مقام معظم رهبری در حوزه علوم انسانی و سبک زندگی این نتیجه را در پی دارد که اصلی ترین و کلیدی ترین دغدغه ایشان در ۳۰ سال گذشته، بحث سبک زندگی و به صورت خاص خانواده میباشد. ایشان در بحث اصلاح سبک زندگی به شدت بر تولید علوم انسانی حساس بوده و مقوله نفوذ تفکر انحرافی غربی در علوم انسانی و جلوگیری کردن از آن را اکیدا مورد سفارش قرار داده است.
همچنین ایشان در سومین نشست سلسله نشستهای اندیشههای راهبردی فرمودند: «مساله خانواده مساله بسیار مهمی است، پایه اصلی در جامعه است، سلول اصلی در جامعه است نه اینکه اگر این سلول سالم شد سلامت به دیگرها سرایت می کند یا اگر ناسالم عدم سلامت به دیگرها سرایت می کند بلکه به این معناست که اگر سالم شد یعنی بدن سالم است، بدن که غیر از سلولها چیز دیگری نیست هرچیزی مجموعه سلولهاست، اگر ما توانستیم سلولها را سالم کنیم پس سلامت آن جهاز را داریم مساله اینقدر اهمیت دارد. جامعه اسلامی بدون بهره مندی کشور از خانواده سالم، سرزنده و با نشاط اصلا امکان ندارد پیشرفت کند بالخصوص در زمینههای فرهنگی و البته در زمینههای غیر فرهنگی بدون خانوادههای خوب امکان پیشرفت نیست[۱]»
از مهمترین نکات ایشان این جمله است «پیشرفت بدون خانواده سالم، سرزنده و بانشاط اصلا امکان ندارد». حال با این نوع نگاه، اگر خانواده بخواهد در رأس قرار بگیرد نیازمند اصلاح سبک زندگی میباشد. از سوی دیگر برای اصلاح سبک زندگی باید مبانی سبک زندگی تصحیح شود. اگر مبانی مبتنی بر نوع نگاه و اندیشههای غربی باشد خروجی آن نیز سبک زندگی غربی خواهد بود. مقام معظم رهبری بر این باور است که اگر سبک زندگی غربی خوب بود باید در خود غرب مشاهده میشد اما مشاهده میشود که اینگونه نیست.
مقام معظم رهبری در شهریور ماه ۱۳۸۸ در جمع اساتید دانشگاه می گوید: «طبق آنچه که به ما گزارش داده اند در بین این مجموعه عظیم دانشجویی کشور که حدود ۳میلیون و نیم دانشجوی دولتی و آزاد و پیام نور و … داریم حدود ۲ میلیون اینها دانشجوی علوم انسانی اند این به یک صورت انسان را نگران می کند ما در زمینه علوم انسانی کار بومی و تحقیقات اسلامی چقدر داریم؟ کتاب آماده در زمینههای علوم انسانی مگر چقدر داریم؟ استاد مبرزی که معتقد به به جهان بینی اسلامی باشد و بخواهد جامعه شناسی یا روانشناسی یا مدیریت یا … را درس بدهد مگر چقدر داریم که این همه دانشجو برای این رشتهها می گیریم، این نگران کننده است. بسیاری از مباحث علوم انسانی مبتنی بر فلسفههایی هستند که مبنایش مادی گری است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوی به انسان و جهان است، این علوم انسانی را ترجمه کنیم و آنچه را که غربیها گفتند و نوشتند را عینا ما همان را بیاوریم و به جوان خودمان تعلیم بدهیم در واقع شکاکیت و تردید و بی اعتقادی به مبانی الهی و اسلامی و ارزشهای خودمان را در قالبهای درسی به جوانها منتقل کنیم این چیز خیلی مطلوبی نیست، این از جمله چیزهایی است که باید مورد توجه قرار بگیرد هم در مجموعههای دولتی مثل وزارت علوم هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم در مرکز تصمیم گیری که در اینجا وجود دارد اعم از خود دانشگاهها و بیرون از دانشگاهها به هر حال نکته بسیار مهمی است.[۲]»
همچنین ایشان در مهر ۱۳۸۸ و در جمع بانوان قرآن پژوه بار دیگر سخن از علوم انسانی میکند و میفرماید: «یک نکته دیگر هم که عرض بکنم و نکته آخر باشد این است که من درباره علوم انسانی گلایه ای از مجموعههای دانشگاهی کردم بارها این اواخر همینجور، ما علوم انسانی مان بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است (امروز فقه ما، حتی فتاوای ما متوثر از علوم انسانی و گاهی اوقات بوی مادی گرایی از آن به مشام می رسد. وقتی ما اینها را به عنوان اصل مسلم پذیرفتیم در حالی که متعارض با مبانی ما است ولی در موضوعات وقتی خواستیم فتوایی بدهیم آن نگرش را پذیرفته باشیم در فتوای ما اثر می گذارد.) علوم انسانی غرب مبتنی بر جهان بینی دیگری است، مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالبا مبتنی بر نگاه مادی است (گاهی اوقات من تعجب می کنم که چرا بعضیها اینقدر از علوم انسانی غربی دفاع می کنند و معتقدند که ما بدبین هستیم و با یک مقدار اصلاح درست می شود و اینقدر هم قصه تلخ نیست، یک عده ای که اعتقاد به قیامت، ربوبیت، معنویت، کرامت انسانی به معنای قرآن و روایات، فطرت، هدف آفرینش که عبودیت است، ولایت، توحید ندارند و خیلی اعتقاد داشته باشند می گویند خدا خالق است، بعد اینها با این نوع نگرششان که در خیلی از موارد عکس است مثلا می گویند چه کسی گفته که انسان وجود متعالی و معنوی دارد، چه کسی گفته انسان فطرت دارد، ولایت یعنی چه؟، خدا محور بودن مگر اصلا معنا دارد؟. ما با مکتبی مواجهیم که اگر بخواهیم دقیق در موردش صحبت کنیم باید بگوییم انسان خدایانه در مورد عالم فکر می کند و حرف می زند و روش ارائه می دهد. چگونه امکانپذیر است که این با مکتبی که معتقد است همه کاره خداست شباهت داشته باشد یا معتقد است که ولایت و فطرتی وجود دارد، اصل عالم را عالم معنا و قدسی می داند. چگونه می شود که این دو شبیه همدیگر باشند.) علوم انسانی غرب مبتنی بر جهان بینی دیگری است، مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالبا مبتنی بر نگاه مادی است، خب این نگاه نگاه غلطی است، این مبنا مبنای غلطی است. این علوم انسانی را ما به صورت ترجمه ای بدون اینکه هیچگونه فکر تحقیقی اسلامی را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند می آوریم در دانشگاههای خودمان و در بخشهای مختلفی اینها را تعلیم می دهیم در حالی که ریشه و پایه و اساس علوم انسانی را در قرآن باید پیدا کرد. یکی از بخشهای مهم پژوهش قرآنی این است. (ما وقتی در قرآن هم میخواهیم وارد بشویم حواسمان هست آقای فردریک و ویلیام و … چه چیزی گفته اند و در قرآن هم به دنبال این حرفها می گردیم، اینکه می گویم دوستان مواظب باشید من می دانم شماها به عنوان کسانی که می خواهید در خط مبارزه باشید لازم دارید که با مباحث علوم انسانی غربی آشنا باشید ولی زمان آن مهم است، ما وقتی ذهنمان شکل گرفت و بعد سراغ قرآن برویم وقتی به خودمان برگردیم می بینیم در قرآن و روایات هم دنبال حرفهای غربیها می گردیم زیرا ذهنمان شکل گرفته است، مقام معظم رهبری در جمع بانوان گفتند که ما وقتی درباره زن می خواهیم فکر کنیم تمام آن چیزی را که در غرب در ذهن ما نهفته است باید بیرون بریزیم و دوباره مطالعه کنیم. من الان مشاهده می کنم بعضی از آقایان و خانمهای حوزوی واقعا وقتی در مورد زن صحبت می کنند یک نوع فمینیست اسلامی را تبلیغ می کنند که ذاتش چندان تفاوتی با آن چیزی که در غرب گفته می شود ندارد فقط رنگ دینی گرفته است.) باید در زمینههای گوناگون به نکات و دقائق قرآن توجه کرد و مبانی علوم انسانی را در قرآن کریم جست و جو کرد و پیدا کرد، این یک کار بسیار اساسی و مهمی است، اگر این شد آن وقت متفکرین و پژوهندگان و صاحب نظران در علوم مختلف انسانی می توانند بر این پایه و بر این اساس بناهای رفیعی را بنا کنند البته آن وقت می توانند از پیشرفتهای دیگران، غربیها و کسانی که در علوم انسانی پیشرفت داشتند استفاده هم بکنند لکن مبنا باید قرآنی باشد.[۳]»
[۱] خامنهای، سیدعلی، سومین نشست اندیشههای راهبردی؛ ۱۴/۱۰/۱۳۹۰
[۲] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اساتید دانشگاهها؛ ۰۸/۰۶/۱۳۸۸
[۳] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از بانوان قرآن پژوه کشور، ۲۸/۰۷/۱۳۸۸
https://ihkn.ir/?p=26954
نظرات