به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه اندیشه؛ غلامرضا خواجه سروی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی طی یادداشتی که به صورت اختصاصی در اختیار پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی قرار داده، از دریچه فقه سیاسی به تبیین الگوی تصمیمگیری امام خمینی(ره) در جریان تسخیر لانه جاسوسی پرداخته است.
مشروح یادداشت غلامرضا خواجه سروی را در ادامه میخوانید:
بررسی تصمیمات و دیدگاههای امام خمینی در مواجهه با رویداد تاریخیِ تسخیر لانه جاسوسی نشان میدهد الگوی تصمیمگیری امام در این رابطه، بر مبنای فقه سیاسی بوده است. نوشتار پیش رو تلاش دارد بر مبنای فقه سیاسی، این الگوی تصمیمگیری سیاست خارجی امام خمینی(ره) را در دو سطح نظام شناختی و نظام عقلانی در جریان تسخیر لانه جاسوسی مورد بررسی قرار دهد.
نظام شناختی امام خمینی(ره) در مواجهه با تسخیر لانه جاسوسی
در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) حاکمیت و قدرت مخصوص خداست و قانون الهی بر نظام بینالملل مطلوب مورد نظر ایشان نیز حاکم است. از ویژگیهای این نظام مطلوب میتوان به حق محوری و عادلانه بودن آن اشاره نمود که بر اساس آن، مسلمان و غیرمسلمان در آن جای دارند و همگی باید به حکم و قانون الهی پایبند باشند: «ما قانون الهی داریم و نیازمند قانون ظلمه و دولت دست نشانده نیستیم.» (امام خمینی، ۱۳۸۵،ج۱: ۱۶۰)
در این نظام مشارکت عدالتطلبان و محرومین ـ چه مسلمان و چه غیر مسلمان ـ برای در امان ماندن از ظلم و ستم مستکبران است. امام اهمیت خاصی به حاکمیت قانون الهی قائلاند و میفرمایند: «باید گفت به دنیا که ما یک همچو کالاى بزرگى داریم، یک همچو قوانین مترقى داریم؛ محتاج نیستیم به اینکه در قوانین به کسى دیگر مراجعه کنیم؛ در هر بابى از ابوابْ قانون داریم.» (همان،ج۲: ۳۶).
بیتردید در این نظام شناختی تکیهگاه اصلی قانون الهی اسلام خواهد بود. امام خمینی(ره) بر این امر تا جایی توجه نشان میدهند که مراجعه و استفاده از قوانین غربی را غیر مجاز دانسته و آنها را منع میکنند و میفرمایند: «ما قانون الهی داریم. آنهایی که فرم غربی را بر فرم الهی ترجیح میدهند، اینها از اسلام اطلاع ندارند.» (همان،ج۶: ۲۷۴)
– قاعده «نفی سبیل»
یکی از اصول اساسی و اهداف مهم در دین اسلام حفظ برتری و جایگاه مسلمانان و حکومت اسلامی است. برتری یافتن و سلطه دشمنان بر مملکت اسلامی و مسلمانان در هر زمینهای ممکن و پذیرفتنی نیست. هر گونه داد و ستد و مبادله و رابطهای که باعث افزایش نفوذ دشمنان و بیگانگان در جامعه اسلامی گردد ناصحیح و ممنوع تلقی میشود. اندیشمندان اسلامی برای حفظ مجد مسلمانان قاعده «نفی سبیل» را از آیات و روایات استخراج کردهاند. بر اساس این قاعده، راه هر نوع سلطه و گسترش نفوذ بر جوامع اسلامی در همه زمینهها باید مسدود شود.
امام خمینی(ره) قاعده «نفی سبیل» را که بر اساس آن حق کافران بر مسلمانان نفی شده یکی از اصول مهم قلمداد میکنند. این قاعده برگرفته از این آیه است: « لَن یَجعَلَ اللَّهُ لِلکافِرینَ عَلَى المُؤمِنینَ سَبیلً» (یعنی خداوند برای کافران راه سلطه و نفوذ بر مسلمانان قرار نداده است./ نساء،۱۴۱) بنابراین قاعده، خداوند در قوانین و شریعت اسلامی هیچگونه راه نفوذ و چیرگی کفار بر مسلمانان را نپذیرفته و در هیچ زمینهای شرعاً جایز نیست که کفار بر مسلمین غلبه کنند.
این اصل را میتوان به عنوان اساس و پایه روابط خارجی حکومت و دولت اسلامی دانست. براساس این اصل تنظیم روابط در سیاست خارجی اسلام با کفار و قدرتهای بزرگ سلطهگر باید طوری باشد که غیرمسلمانان و کفار بر مسلمانان برتری و سلطه نداشته باشند.
بر اساس این اصل اگر ستمی در ممالک اسلامی و حتی غیر اسلامی صورت گیرد وظیفه هر مسلمانی است که بر ضد استکبار برخیزد و قیام کند. حضرت امام برای این اصل محدودیت مکانی قائل نیست و آن را در هر کجا که ظلم جاری باشد لازم میدانند و می فرمایند: «براى من مکان مطرح نیست. آنچه مطرح است مبارزه بر ضد ظلم است. هر جا بهتر این مبارزه صورت بگیرد آنجا خواهم بود.»(همان،ج۵: ۳۰۱) در واقع ایشان نهضت اسلامی خود را بر نفی نظام سلطه جهانی استوار ساخته است.
– قاعده «لاضرر»
یکی دیگر از مشهورترین قواعد فقهی که در بیشتر، یا همه ابواب فقه مانند عبادات، معاملات و غیره به آن استناد میشود و در بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی نیز، میتواند کارساز باشد، قاعده «لا ضرر» است که مستند بسیاری از مسائل فقهی هست. مضمون آن این است که ضرر در اسلام مشروعیت ندارد و عبارت مصطلح آن، «لاضرر و لااضرار فی الاسلام» است. در چارچوب این قاعده امام خمینی در رابطه با توطئه امریکا میفرمایند: «ملتهای شریف و تودههای ملت شریف ما و این قشرهای مختلف، همه با جمهوری اسلامی موافقند و با آمریکا مخالف. لکن با صورتهای دیگری، با ماسکهای دیگری، اشخاص در بین آنها نفوذ میکنند و آنها را اغفال میکنند و در یک موقعی که باید ما همه با آرامش خاطر روبروی این دیو بزرگ بایستیم…» (همان:ج۱۱: ۲۱۱)
نظام عقلانی امام خمینی(ره) در مواجهه با تسخیر لانه جاسوسی
امام خمینی(ره) از آغاز نهضت اسلامی، محمدرضا پهلوی را به عنوان نوکر و دستنشانده آمریکا و عامل اجرای خواستههای آنها در کشور، مورد حمله قرار میداد،که اوج این مسئله را میتوان در جریان تصویب قانون کاپیتولاسیون مشاهده نمود.
روند مبارزه امام با رژیم شاهنشاهی در سالهای بعد و تا پیروزی انقلاب اسلامی نیز مانند گذشته از این خط مشی پیروی میکرد؛ به گونهای که ایشان در کنار مخالفت با شاه و سیاستهای وی، با دولت امریکا، به عنوان بزرگترین عامل خارجی حمایت از شاه به شدت مبارزه میکردند. امام به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و در ماههای منتهی به تصرف سفارت، همچنان مواضع ضد آمریکایی خود را حفظ کرده و به تشریح علل مخالفت خود با آمریکا میپرداختند.
موضعگیرهای امام در مقابل آمریکا صریح و قاطع بود. ایشان در تاریخ دهم آبان ۱۳۵۸ طی پیامی به مناسبت سالروز ۱۳ آبان (روز تبعید امام در۱۳ آبان ۱۳۴۳ و روز کشتار دانشآموزان در سال ۵۷) همگان را به بسیج عمومی علیه امپریالیزم دعوت نموده و چنین می فرمایند: «دشمنان ما در هر فرصت، خصوصا در این روز از هیچ توطئهای دست برنداشتند و با هر وسیله ممکن میخواهند آرامش را از ملت عزیر سلب کنند. بر دانشآموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام حملات خود را علیه آمریکا و اسرائیل گسترش داده و امریکا را وادار به استرداد این شاه مخلوع جنایتکار نماید.» (همان،جلد ۱۰: ۴۱۲).
بررسی مجموعه بیانات امام خمینی(ره) در این موضوع، نشان میدهد که موضع و تصمیم امام(ره) در مسئله تسخیر لانه جاسوسی، به طورقطع، برگرفته از دو قاعده فقهی «لاضرر» و «نفی سبیل» بوده است.
– تجلی قاعده لاضرر
امام خمینی(ره) در این ماجرا، ۱۲ مرتبه درباره «استراداد شاه و محاکمه وی» و ۶ مرتبه درباره «بازپسگیری اموال به غارت رفته توسط شاه» سخن گفتهاند و ۱۰ مرتبه بر اصل «ظلمستیزی» یعنی نفی ظالم بودن و طرد ظلمپذیری، تاکید فرمودند. (فروتنی،۱۳۸۷، ۲۶۳-۲۸۶) با عنایت به این مجموعه آمار، به خوبی پیداست که طیف مبارزاتی و مواضع رهبری ایشان، از مبارزه با شاه، سرنگونی و محاکمه وی و بازگشت اموال غارت شده توسط خانواده سلطنتی برای دفع و جبران هرگونه ضرری است که از ناحیه خاندان پهلوی و حامی اصلیاش آمریکا به این کشور و مردم وارد شده است.
– تجلی قاعده نفی سبیل
از آنجا که اصل این حرکت، تسخیر سفارت امریکا بوده است، و این دولت، نماد سلطه و استعمارگری نوین است، لذا حجم وسیعی از عبارات امام خمینی(ره) نیز به همین موضوع اشاره دارد. در این قضیه ایشان ۳۵ مرتبه به افشاگری درباره «ماهیت جنایات شاه و آمریکا»، «سازمانهای بینالمللی» و موارد مربوط به آن پرداختهاند. (همان، ۲۶۳-۲۶۵) در ضمن، با اعلان تحریم های یکجانبه از سوی امریکا و اتفاقات پیرامون آن، امام(ره) ضمن خواندن فرصت برای ایجاد خودکفایی (امام خمینی، ۱۳۸۵،ج۱۳: ۳۱۲-۳۱۳) بیش از ۱۳۰ مرتبه، مواضعی علیه امریکا اتخاذ فرمودند. (فروتنی،۱۳۸۷، ۲۶۵)
مجموعه این آمار نشان می دهد امام خمینی(ره) طبق قاعده نفی سبیل چنین مواضعی را اتخاذ کردهاند. از اینرو، با هرگونه راه و زمینهای که موجبات تسلط بر جامعه اسلامی را فراهم کند، مقابله صریح و جدی صورت میدهند، زیرا این سلطه به ایجاد انواع ضرر در جامعه نظیر توطئهها و جاسوسیها، و سوءاستفاده از ظرفیتها، منابع و امکانات انسانی و مادی منجر میشود. برای نمونه ایشان در ۲۸ آذر ۱۳۵۸ میفرمایند: «قضیه اینجایی که شما اسمش را سفارت میگذارید و ما اسمش را جاسوسخانه میگذاریم، این قضیه را یک دسته از جوانهای ما رفتند و آنجا را گرفتند و دیدند که محل جاسوسی است اینجا. اصلا یک سفارتخانه نیست. با اسم سفارتخانه یک محلی را درست کردند برای جاسوسی و توطئه در منطقه، نه توطئه تنها برای ایران…» (امام خمینی،۱۳۸۵:ج۱۱، ۳۳۱)
و در موضع دیگری فرمودند: «و امروز که سالروز لانه جاسوسی است، من به ملتمان تبریک عرض میکنم و این عملی که دوستان، مجاهدین اسلام انجام دادند، یک عمل بسیار خوبی بود و بسیار موثری بود که این لانه از اینجا کنده شد. اگر این لانه جاسوسی در اینجا بود، شاید ایران را به تباهی میکشید.» (همان،ج۱۷، ۱۴۱)
از طرفی در نخستین اقدام برای آزادی گروگانها، رئیسجمهور وقت امریکا، کارتر، تصمیم گرفت نمایندگانی را برای مذاکره با شخص امام(ره)، به ایران اعزام کند که با مخالفت ایشان روبرو شد. اولین پیام بسیار مهم در این زمینه، که ریشه این تصمیم امام(ره) را به خوبی آشکار میسازد، صدور تنها اعلامیه بدون بسم الله از طرف امام(ره) است که یادآور «سوره برائت قرآن کریم» است. همین اقدام، حکایت از بهرهمندی امام(ره) از قاعده نفی سبیل دارد. علاوه بر این، موضع صریح و قاطع امام خمینی(ره) در «رد هرگونه سازش و مذاکره» در چنین وضعیتی نیز، ریشه درهمین قاعده دارد. در مفاد این قاعده نیز، ایشان منظور از «سبیل» را مطلق میدانند، یعنی حتی نباید روزنهای برای راهیابی کفار به حریم مومنین (یا مسلمانان) ایجاد شود. بر این اساس، همه اعضای شورای انقلاب اسلامی و مسئولان را از این ملاقات منع میکنند و طبق همین قاعده، شرط ارتباط را تغییر رفتار اساسی آمریکا و جبران خسارات گذشته اعلام میفرمایند.
از آنچه آمد میتوان نتیجه گرفت الگوی تصمیمگیری امام خمینی بر مبنای فقه سیاسی در مورد تسخیر لانه جاسوسی شناختی – عقلانی است. از نظر امام خمینی تمام حکومتهای غیر توحیدی به دنبال سلطهجویی بر دیگران هستند. اما دستور اسلام این است که نه بر کسی ظلم کنید و نه زیر بار ظلم کشوری دیگر قرار گیرد. و از آنجا که امریکاییها در داخل کشور ما در حال جاسوسی و ظلم بودند، تسخیر سفارت آمریکا که در اصل محلی برای جاسوسی بود، اجتناب ناپذیر مینمود.
پایان یادداشت/
https://ihkn.ir/?p=25051
نظرات