عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تاکید کرد: آموزههای دینی با مسائل علوم انسانی و مبانی آنها در ارتباط است و نمیشود در علوم انسانی، آموزههای وحیانی را نادیده گرفت.
به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی اسدینسب، عضو هیئت علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در اولین نشست تخصصی با موضوع «ضرورت اسلامیسازی علوم انسانی از منظر قرآن» در راستای برگزاری همایش ملی المیزان و علوم انسانی، در سخنانی گفت: برای علوم انسانی اسلامی تعاریف مختلفی ذکر شده است.
وی افزود: با عنایت به هدف و قلمرو این نوشته و اینکه شامل علوم انسانی اصطلاحی از قبیل اقتصاد، مدیریت، حقوق، سیاست و غیره است، شاید بهترین تعریف علوم انسانی اسلامی به نحو پیشینی (تعریف علوم انسانی مطلوب) از این قرار باشد: «گزارههایی نظاممند، توصیفی و توصیهای برخاسته از منابع چهارگانه معرفتی اسلام، مرتبط با ماهیت فرافیزیکی انسان و چگونگی، علل و پیامدهای صفات روحی و فعالیتهای ارادی او، اعم از ذهنی و رفتاری در سطح فردی و اجتماعی به منظور شناخت، پیشبینی و هدایت و مدیریت انسان و جامعه بشری به سوی کمال حقیقی».
اسدینسب در ادامه بیان کرد: لازمه تعریف فوق آن است که آن دسته از علومی که در آنها افزون بر تجربیات اطمینانبخش بشری، مبانی و گزارههای اسلامی لحاظ شده و بر اساس آنها قوام یافته باشد، میتواند به علوم انسانی اسلامی نام گذاری گردد؛ پس هر یک از علوم انسانی باید از نظر مبانی، اهداف، روش و مسایل، با خواستههای خداوند که از قرآن، با فرایند اجتهاد موسع- که فقط دنبال کشف احکام خمسه نیست، بلکه در صدد تولید علم دینی و نظامهای اسلامی و در نتیجه ارائه تمدن نوین اسلامی است- ممزوج و تهذیب و تکمیل گردد تا بتوان به آن علم انسانی اسلامی گفت.
وی تصریح کرد: مدعای این سخنان ضرورت قرآنی علوم انسانی اسلامی از منظر علامه است و در مقابل این ضرورت، نظریههایی قرار دارد که دخالت آموزههای وحیانی را در علوم انسانی ضروری نمیداند و اصرار دارد علوم انسانی که متکفل زندگی بهتر در دنیاست، بر اساس منافع و مصالح دنیوی به روش تجربی و آماری و بدون استعانت از دین تأسیس شود؛ بنابراین هر کلامی از علامه که با نظریه فوق مخالف باشد، درواقع دلیل یا زمینهای برای اثبات ضرورت دخالت دادن آموزههای دینی در علوم انسانی خواهدبود. سیر اثبات ضرورت اسلامیسازی علوم انسانی در نگاه علامه طباطبایی که در این مقاله به آن پرداخته شده است.
عضو هیئت علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه گفت: برایند مقاله بنده این است که از منظر علامه طباطبایی آموزههای اسلامی شئون حیات فردی و اجتماعی بشر را فرا گرفته است و هر امری که در سعادت و شقاوت آدمی مؤثر بوده است در قرآن به آن اشاره شده است و این، همان جامعیت قرآن در رسیدن به هدفش است. لازمه این سخن علامه آن است که آموزههای دینی با مسائل علوم انسانی و مبانی آن ها در ارتباط است و نمیشود در علوم انسانی، آموزههای وحیانی را نادیده گرفت.
اسدینسب اضافه کرد: اهداف قرآن و آموزههای دین اسلام با اهداف علوم انسانی نیز ارتباط دارد؛ چراکه هدف دین تنها اصلاح حیات پس از مرگ نیست و اسلام، نحوه زندگی در آن را مؤثر در آخرت و مقدمه آبادانی آن میداند و نمیتوان میان دنیا و آخرت دیوار کشید و دنیا و علوم مربوط به آن را در اختیار جریانهای سکولار نهاد؛ چنانکه تعریفی که برای دین میکنند نیز بیانگر ضرورت علوم انسانی اسلامی است؛ نیز از منظر علامه علوم انسانی با علوم وحیانی در سه عرصه باید حضور داشته باشد: یکی در مبانی اعتقادی و دیگری در توصیف و تبیین واقعیتهای خارجی و سوم در کردار و رفتار آدمیان.
وی در انتهای سخنانش گفت: از نظر علامه علوم وحیانی در این عرصهها نیز ترجیحاتی بر علوم انسانی دارد و در مواردی نیز مکمل آنها شمرده میشود؛ زیرا آموزههای وحیانی برخاسته از علم الهی بوده و بدون هوا و هوس است؛ نیز علوم انسانی وحیانی از منظر معرفتی و کاربست آن نسبت به علوم انسانی سکولار ترجیحاتی دارد که موجب ضرورت آن میگردد. از سوی دیگر هیچ یک از ادله ادعایی منکران ضروت این علم نتوانستهاند عدم ضرورت را اثبات کنند و با عنایت به رابطه قرآن و علم میتوان به سهولت به آنها پاسخ داد.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا
https://ihkn.ir/?p=7987
نظرات