به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ حجت الاسلام محمد مطلّبی استاد دانشگاه امام صادق علیهالسلام، در گفتوگو با روابط عمومی این دانشگاه به مناسبت سالگرد شهادت آیتالله دکتر محمد مفتح، به تبیین معنای صحیح مفهوم وحدت حوزه و دانشگاه پرداخت و از ضرورت برنامهریزی برای تحقق آن سخن گفت.
روشنفکری در دیدگاه امام خمینی رحمهالله
یکی از بزرگترین و اثرگذارترین ارکان در یک حکومت دینی، توجه به نقش و جایگاه فرهیختگان و وظیفه روشنفکران است. در حقیقت، روشنفکران و فرهیختگان هر جامعهای میتوانند نقش بسزایی در هدایت و پیشبرد اهداف حکومت دینی و حتی حکومت غیردینی ایفا کنند.
از مهمترین مصادیق این فرهیختگان و روشنفکران در منظومه فکری امام رحمهالله، حوزویان و دانشگاهیان متعهد هستند. روشنفکر [همچون] وجدان خردهگیر جامعه است؛ کسی است که مسائل و جریانات را خوب میبیند، اشکالات را لمس میکند و جریانات جامعه را به سمتوسوی هدایت و رشد رهنمون میسازد.
روشنفکر میتواند نقش کارآمدی در جامعه دینی و اسلامی داشته باشد. روشنفکر از نگاه امام، مقتضیات زمان رسالت و تکلیف خودش را بهدرستی میشناسد و در راستای همان تکلیف خود قدم برمیدارد. بنابراین، امام مهمترین مصداق برای این مفهوم مقدس فرهیختگان و روشنفکران و نخبگان را حوزویان و دانشگاهیان میداند.
معنای وحدت حوزه و دانشگاه
یکی ابتکارات بسیار مهم حضرت امام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئله وحدت حوزه و دانشگاه بود که شهید مفتح منادی بزرگ این ادعا شد. اکنون مسئله مهم این است که در شعارها و تبلیغاتی که در این ایام به نام وحدت حوزه و دانشگاه مطرح میشود، باید دقت کنیم که این وحدت به چه معناست؟
آنگاه معانی سلبی را که در این موضوع هست رد کنیم تا مشخص شود مراد از وحدت چه چیزی نیست؟ سپس معانی ایجابی را که برگرفته از کلام امامین انقلاب است بیابیم و وحدت حوزه و دانشگاه را بر طبق مبانی این بزرگواران تبیین و روشن نماییم.
معنای سلبی
برخی فکر میکنند که منظور از وحدت حوزه و دانشگاه، ادغام حوزه در دانشگاه یا ادغام دانشگاه در حوزه است؛ به معنای اینکه یکی از این دو باید حذف شود؛ [یعنی] ما نباید دو نهاد علمی داشته باشیم، یا حوزه یا دانشگاه. خیر! بههیچعنوان چنین مسئلهای مطرح نیست.
این برداشت از وحدت حوزه و دانشگاه، غلط و باطل است. مانند مسئله وحدت شیعه و سنی که برخی تصور میکنند هدف طرح این مسئله، این است که یا سنی شیعه شود یا شیعه سنی. چنین چیزی اصلاً هدف نیست و هیچکدام از بزرگان انقلاب و نظریهپردازان هم چنین مسئلهای را مطرح نکردهاند.
علاوه بر این، معنای وحدت حوزه دانشگاه این هم نیست که برنامههای حوزه و دانشگاه یکی گردد؛ زیرا هرکدام از آنها رسالت خاص خودشان را دارند. حوزه جایگاه پرورش فقیه، عالم، کارشناس و مبلغ دین است و دانشگاه مرکز پرورش عالم به علومی است که انسان و جامعه برای اداره خودش به آنها نیاز دارد.
بنابراین، هرکدام رسالت، اهداف و برنامههای مستقل خود را دارد. قرار نیست وحدت، اهداف و رسالتهای آنها را تحتالشعاع خود قرار دهد بلکه باید هرکدام برنامه خودشان را داشته باشند. لذا ما هم به حوزه نیاز داریم و هم به دانشگاه.
معنای ایجابی
اولین معنایی که میتوانیم از مفهوم وحدت حوزه و دانشگاه بیان کنیم، معنای وحدت در هدف است. هدف از ایجاد جامعه و حکومت اسلامی، حرکت به سمت تمدن مترقی اسلامی است. لازمه رسیدن به این هدف غایی این است که اقشار فرهیخته، نخبگانی و تحصیلکرده در کنار هم به سمت هدف مشترک خود حرکت کنند.
این معنای از وحدت یعنی همفکری، همافزایی و هماندیشی این دو نهاد اثرگذار در جامعه اسلامی برای حل معضلات و مسائل روز جامعه؛ یعنی ببینند معضل و مسئله روز جامعه و حکومت اسلامی چیست و جلسات و نشستها و برنامههایی بهصورت مشترک برگزار کنند تا حوزویان با عقبهای که از معارف و علوم دینی دارند و دانشگاهیان با علوم روزی که در اختیار دارند و تلفیق این دو باهم بهتر بتوانند نتایج ملموس و قابلتحقق در رفع مشکلات جامعه اسلامی را ارائه بدهند.
معنای دوم وحدت حوزه و دانشگاه یعنی فضاهای حاکم و نکات مثبتی در هردو نهاد وجود دارد و وحدت آن دو یعنی نزدیک کردن روشها و برنامههای حاکم بر آنها و استفاده از نکات مثبت و قوّت در اجرای برنامهها در هردو نهاد.
پس دو کانون علمی هستند که فرهنگها و نکات مثبت اخلاقی دارند و میتوانند این فرهنگها و نکات قوت و مثبت خودشان را بین خودشان به اشتراک بگذارند و هردو از این فضای مثبتی که دارند، برای یکدیگر استفاده کنند.
تسری امتیاز حوزه به دانشگاه
نمونهای از امتیازاتی که حوزه نسبت به دانشگاه دارد و قابلتسری است، این است که طلاب جدید انگیزههای معنوی برای ورود به حوزه دارند؛ یعنی کسانی که برای آموختن علم دین میآیند، در حقیقت برای سربازیِ و خدمت به دین و برای خدا به دنبال علم میروند (البته ممکن است کسانی باشند که خلاف این امر به حوزه ورود کنند، ولی هدف اصلی از ورود به حوزه برای یک طلبه، هدفی معنوی است).
لذا طلبه به مسئله علم بهعنوان یک امر مقدس توجه میکند. وقتی از وحدت حوزه و دانشگاه سخن میگوییم، این امتیاز و فضای اخلاقی حوزه باید در دانشگاه نیز تسری پیدا کند.
پس از انقلاب اسلامی، به برکت همین شعار وحدت حوزه و دانشگاه، اتفاقات مثبتی در دانشگاههای ما به وجود آمده است که نمونه آن، شهدای دانشمند هستهای هستند. اینها جوانانی بودند که با هدف خدمت به جامعه اسلامی و حل معضلی از معضلات آن وارد عرصه دانشگاه شدند.
قشر کثیری از جوانانی که وارد دانشگاه میشوند، فقط با نیت شغل و درآمد و مهارت نیامدهاند، بلکه میخواهند مهارت را در جهت حل مسئلهای از مسائل جامعه اسلامی به خدمت بگیرند. این مقدس شدن علوم در دانشگاه امروز به برکت وحدت حوزه و دانشگاه شکلگرفته و در حال تکمیل است.
نمونه دیگر، سنت مباحثه است که یکی از امتیازات حوزه میباشد. این سنت از روشهای مهم برای فهم عمیق دروس است. چرخه آموزش در حوزه پنج مرحله دارد؛ پیشمطالعه، حضور در کلاس، مطالعه پس از درس، مباحثه و خلاصهبرداری. یکی از [این] مراحل، مباحثه است؛ یعنی طلبهْ موظف است پس از هر درس، با یکی [دیگر] از طلبههایی که در درس شرکت کرده و همعرض خودش باشد، مباحثه نماید.
فواید مباحثه بسیار است؛ از جمله عمق در فهم مطلب [مییابد]؛ [مباحثه] یک نوع ممارست است؛ تمرین کلاسداری و استادی است؛ تقویت قدرت بیان است؛ مصون ماندن از فهم نادرست و شکوفایی استعدادها و خلاقیتها و شوق یادگیری بیشتر است. سنت مباحثه که در فهم بسیار اثرگذار است، با وحدت حوزه و دانشگاه میتواند در دانشگاهها نیز وارد شود؛ چنانکه در برخی از دانشگاهها دانشجویان توسط اساتید محترم به این کار تشویق و ترغیب میشوند.
تسری امتیاز دانشگاه به حوزه
دانشگاه نیز امتیازاتی دارد که باید وارد حوزه شود. از جمله آنها، مسئله تخصصی شدن علوم است. در دانشگاهها گروهها و رشتهها و هستههای علمی مختلفی در حال شکلگیری هستند. این تخصصگرایی که در دنیا در حال رخ دادن است، به برکت وحدت حوزه و دانشگاه، در حوزههای ما نیز ورود کرده و امروز شاهدیم علوم اسلامی در حوزهها در حال شاخهشاخه شدن و تخصصی گشتن است.
حرکت پابهپای علم و دین
سومین معنایی که میشود از وحدت حوزه و دانشگاه برداشت کرد، این است که وحدت حوزه و دانشگاه یعنی حرکت پابهپای علم و دین در نظام اسلامی و فهم رابطه عمیقی که بین این دو مقوله وجود دارد. در دین مبین اسلام، علم و دین همواره قرین یکدیگر بوده و علم از دین جدا نبوده و دین هم جدا از علم نبوده است.
ولی در سالهای اخیر، استکبار و استعمار، علم و دین را از هم جدا کرده است. حتی بسیاری از دانشمندان بزرگ [مسلمان] در زمینههای مختلف -از جمله طب، نجوم، ریاضی و تاریخ- جزء متفکران دینی و دینشناس بودهاند. اینها داعیهدار همراهی علم و دین بودند. اما متأسفانه غربیها و استعمارگران، علوم را از حوزهها گرفتهاند. بنابراین، سخن از وحدت حوزه و دانشگاه، بازگشت به همگامیِ بین علم و دین -یعنی اینکه بین علم و دین هیچگونه اختلاف و فاصلهای وجود ندارد- است.
پس باید هم راهحلی پیدا شود که مبانی غیردینی از علوم دانشگاهی، خارج و اصلاح شود و هم مبانی دینی وارد مبانی علوم دانشگاهی گردد تا علوم وارداتی غربی از دانشگاهها خارج شود. این یعنی وحدت حوزه و دانشگاه و رابطه بین علم و دین.
از سوی دیگر، علوم و پیشرفتهای جدید به برکت رابطه علم و دین و به برکت وحدت حوزه و دانشگاه انشاءالله [باید] وارد حوزهها شود تا حوزهها به سبک قدیم برگردند که علوم روز و پیشرفتهای جدید در دل آنها شکل میگرفت. [البته] این نکاتی که اشاره شد، همگی نیاز به برنامهریزی و سازماندهی دارد که الحمدالله در طول سالیان اخیر گامهای بسیار مفید و اثرگذاری برداشتهشده است؛ ولی قطعاً این وحدت حوزه و دانشگاه برای تکمیل شدن نیاز دارد که سرعت بیشتری بگیرد.
https://ihkn.ir/?p=31022
نظرات