به گزارش خبرگزاری مهر، دهمین قسمت از برنامه تلویزیونی «چراغ مطالعه» با حضور حجتالاسلام والمسلمین حسین بُستان، عضو گروه جامعهشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و نویسنده کتاب «نظریه عرفی شدن با رویکرد اجتهادی تجربی» ۱۴ دی ماه از شبکه چهار سیما پخش شد.
حجتالاسلام بُستان در ابتدا گفت: اگر بخواهم خیلی ساده در مورد محتوای کتاب توضیح بدهم باید بگویم که دو محور دارد و دنبال دو هدف بوده است. یکی موضوع عرفی شدن و یکی هم پسوند آن یعنی با رویکرد اجتهادی تجربی. موضوع اول که عرفی شدن هست، اجمالش این هست که ما در دهههای اخیر با پدیدهای روبهرو شدهایم به اسم اینکه دین در کلیتش یک مقدار در جوامع دارد تضعیف میشود. یعنی در زندگی و باورها و ارزشهای افراد آن تأثیر پیشین خودش را دارد یک مقداری از دست میدهد. جامعهشناسان اسم این را عرفی شدن گذاشتهاند. اما آن بخش دوم که رویکرد اجتهادی تجربی است، بحث کلی علم دینی یا علوم انسانی اسلامی و بهطور خاص جامعهشناسی اسلامی هست. سؤالمان این بود اگر بخواهیم یک علم دینی، بهطور خاص، یک جامعهشناسی که رویکرد دینی و اسلامی دارد را داشته باشیم چگونه باید رخ دهد؟
عضو گروه جامعهشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه افزود: چطور میشود با نگاه دینی مسائل اجتماعی را تحلیل کرد؟ این بحث علم دینی را میطلبد که در این کتاب فصل اولش را به این اختصاص دادیم که اول روش کارمان را مشخص کنیم. مدلی که در فصل اول معرفی کردیم مدل ۶ مرحلهای بوده که باید این ۶ گام را طی کنیم تا به نقطه نهایی برسیم. این مراحل را یکبهیک پشت سر گذاشتیم. اینکه مسئلهمان را دقیقاً بیان کنیم، سوال تحقیق ما چیست. دو عامل اساسی در جامعه ما در مسئله عرفی شدن نقش اساسی دارند. یکی بحث رفاهطلبی و حرکت به سمت مادیگرایی در زندگی هست و یکی هم بحث آزادیهای جنسی و رشد آزادیهای شهوانی و مسائلی از این قبیل که مصداقهای خیلی مختلفی دارد.
حجتالاسلام بُستان ادامه داد: ما نمیتوانیم گسسته از آن جامعه علمی وارد مباحث تخصصی این علوم شویم و صرفاً یک ادعایی کنیم.. سعی کردیم این را در مدل کلی کاملاً رعایت کنیم. یک دیدگاه این است که عرفی شدن پدیده جدید است و در دنیای مدرن اتفاق افتاده اما در تعاریفی که غربیها ارائه دادهاند تعاریف و مواردی را میشود نشان داد و مبادی آن را مشخص کرد که خیلیها افول تأثیر دین را به عنوان عرفی شدن در نظر گرفتهاند. برخیها این را خیلی خاص معنا کردهاند و گفتهاند این کافی نیست. باید یک نگاه این جهانی دنیاگرایانهای به همه چیز پیدا کنیم تا اسم آن را عرفی شدن بگذاریم و به همین دلیل عرفی شدن پدیدهای جدید است، چون در گذشته نبود.
وی سپس خاطرنشان کرد: سکولار شدن مصدر است و سطوحی دارد. سکولار شدن گاهی در فرد اتفاق میافتد یعنی فرد باور، ذهنیت و ارزشهایش شاهد گسست از امر دینی خواهد بود. اگر در سطح جامعه اتفاق بیفتد میگوئیم عرفی شدن جامعه. جامعهای که اقتصادش، سیاستش یا آموزشوپرورشش با دین قطع ارتباط کرده است. گاهی عرفی شدن در خود دین اتفاق میافتد. این هم یک سطحی از عرفی شدن است. یعنی خود دین حالت غیردینی پیدا کند. دینی که قبلاً بر اساس باورها، اعتقاداتی که منشأ کتاب آسمانی و وحیانی داشتند تفسیر میشد، الآن تفسیر خود متولیان دین از آن آموزههای دینیشان عوض شود.
حجتالاسلام بُستان اضافه کرد: به طور مثال یک کشیش بیاید آموزههای انجیل را بر اساس تفاسیر جدید و دنیوی تفسیر کند. یا یک روحانی مسلمان تفسیر جدیدی از آموزههای قرآن ارائه دهد که بر اساس باورها و ارزشهای جدید مدرنیته شکل گرفته باشد. یعنی پایه فکری آن مدرنیسم و آن تفکر مدرنیته باشد و بعد بر اساس آن قرآن را معنا کند. یکی از ابعاد و عوامل مهم عرفی شدن را تفکر علمی میگیرند اما تنها آن نیست. الآن جامعه جدید فقط با علم سروکار ندارد، با ایدئولوژیهای مختلف سروکار دارد. خودشان ایدئولوژی را از علم جدا میدانند.
وی در ادامه گفت: در عرفی شدن دین، خود معرفت دینی متولیان دین هم دارد عوض میشود. یا مناسک دینی مثل اینکه اگر قبلاً به خاطر تقرب به خدا روزه میگرفتیم یا نماز میخواندیم الآن به خاطر ورزش کردن این اعمال را انجام دهیم. این تفکری است که دین را داریم از چیز اصلی و خلوصش جدا میکنیم و یک چیزهای دیگری بار آن میکنیم و تغییر مفهومی در خود آموزههای دینی و اعتقادی ایجاد میکنیم. اینها سطوح بحث عرفی شدن هستند.
کوروش علیانی مجری برنامه در ادامه پرسید: میگوئید من دو عنصر تجملگرایی و ولنگاری را به لحاظ نظری شناسایی کردم. اینها عوامل و بنیانهای عرفی شدن هستند. نظر دیگری هم هست که میگوید وقتی شما یک حاکمیتی دارید که این حاکمیت امر سیاست را به عهده میگیرد و وقتی در این اجرا به مضیقه عملی میخورد، بحثهایی شبیه مصلحت و تشخیص مصلحت و اینها طرح میشود. میگویند خود این نوع ظهور حاکمیت دارد شکلی از عرفی شدن را ایجاد میکند. چه جوابی برای آنها دارید؟
حجتالاسلام بُستان در پاسخ گفت: درست است جاهایی ممکن است از این جهت در بحث عرفی شدن لطمه ببینیم. ولی این را عامل مسلط حساب نکردم. در واقع یک عقبه و بحث تبیینی دارد و آن این است که اولاً در گره زدن بحث دینداری یا عرفی شدن به بحث حکومت، آنجا جای حرف هست و شاید با برخی تلقیات خیلی موافق نیستم که خیلی این مسئله را پررنگ میکنند و خیلی وزن زیادی برای آن قائل هستند. اصلاً خود این مسئله و ذات حکومت اینطوری است که باعث مخالفتراشی میشود. عدهای به دلایل مختلف ناراضی شوند و چون سرنوشت حکومت به دین گره خورده این به دین سرایت میکند. یعنی دین هم جذابیت و تأثیرگذاری و جایگاه خودش را از دست میدهد.
وی افزود: آن تلقی که بنده از عرفی شدن بهعنوان یک موضوع جامعهشناسی دارم درعینحال که با حکومت ارتباط دارد ولی این ارتباط اینقدر تنگاتنگ نیست. این اتفاق نسبت به افراد یا اقشاری از جامعه میافتد اما عمومیت ندارد. یعنی این درک و فهم برای خیلیها هست که اگر آنجا هم حکومت دینی به نحوی در اذهان مردم آسیب دید، این لزوماً در دین همان اثر را نمیگذارد. چه بسیار هستند کسانی که ممکن است با حکومت دینی زاویه بگیرند اما خیلی هم دیندار باشند. این چه چیز را نشان میدهد؟ نشان میدهد این دو را نباید با هم خلط کنیم.
حجتالاسلام بُستان در بیان راهکارهای پیشنهادی خود اظهار کرد: ما مجموعه متنوعی از سیاستها و راهکارها را در این نوع مباحث باید در پیش بگیریم. قاعدتاً ثقل بحثمان بحث کار فرهنگی خواهد بود البته در کنارش ابعاد دیگری داریم. در بحث قانونگذاری در آموزشوپرورش که آموزشوپرورش ذیل بحث فرهنگی قرار میگیرد، بحث نظارت اجتماعی، کنترل اجتماعی ابعادی هست که با هم یک مجموعهای است که اگر بهدرستی اتفاق بیفتد میتوانیم امیدوار باشیم این روند عرفی شدن متوقف شود یا حتی معکوس شود.
وی سپس عنوان کرد: در بحثهای ما عرفی شدن کلی است. مصادیق مختلفی از بحث حجاب و عفاف گرفته تا بحثهای مختلف دارد. احساس میکنم آن اراده و اعتقادی که باید باشد خیلی وجود ندارد والا اگر چنین چیزی بود قطعاً میتوانستیم پیشرفتهای خیلی بهتری داشته باشیم و آنوقت بود که اینجا مینشستیم و بعد از چند سال اقدامات صورت گرفته را ارزیابی میکردیم. میگفتیم این نتایج خوب را گرفتیم به جای اینکه با نگاه ناامیدانه بگوییم اصلاً اقتضای حکومت دینی این است که قوانین عرفیساز شوند و مردم از دین فاصله بگیرند.
حجتالاسلام بُستان افزود: بخش مهمی از کار همین است که ما این سبک زندگیمان را در سطح زندگی فردی و خانوادگی تقویت کنیم، اما در کنارش مسئله ابعاد دیگری هم دارد. باید در بحث قانونگذاری ملاحظاتی داشته باشیم، یعنی این رویکرد بر تمام نظام فکری و تصمیمگیری حاکم شود. در ابعاد مختلف بازنگری کنیم ببینم کجای قوانین لطمه خورده است. بحث عملکرد حکومت با عرفی شدن ارتباط دارد نه اینکه بخواهم قطع ارتباط کنم اما یک تفاوتهایی وجود دارد. وقتی سیاستهای ما به نحوی است که باعث بیاعتمادی میشود و سطح اعتماد عمومی به حکومت را کاهش میدهد، در اقشاری از جامعه ناخودآگاه روی دینداریشان تأثیر میگذارد، یعنی میگوید اینان که حکومتشان این است، اصل حرفهای دینیشان پایه و اساس ندارد. لااقل برای خیلیها این تلقی به وجود میآید اما برای همه نیست.
وی در پایان در پاسخ به سؤالی پیرامون آینده پژوهش خود گفت: مراحلی را طی کردیم که به یک تبیین و نظریه برسیم. اما این بحث اینجا تمام نمیشود که بعد از این مرحله باید با این قضیه چه کار کنیم. اگر بخواهیم وارد مرحله اقدام عملی شویم وارد بحث مداخله و سیاستگذاری و بحثهای از این جنس میشویم که با عرفی شدن باید چه کار کنیم؟ میخواهیم از این مرحله عبور کنیم و یک نگاه راهبردی داشته باشیم که الآن با این پدیده و با این مسئله و مشکل اجتماعی چطور برخورد کنیم؟ طبعاً اینجا ابزارها متفاوت است و مدل خودش را میطلبد.
انتهای پیام/
منبع: مهر
https://ihkn.ir/?p=14820
نظرات