تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
حجت‌الاسلام والمسلمین محسن عباسی ولدی: رابطه خالقیت با تولید علم در حوزه تربیت/ همان کسی که خلق می‌کند همان نیز تدبیر، هدایت و تشریع می‌کند بنظر می‌رسد بشر در دنیای علم به بن‌بست‌هایی می‌رسد؛ از این رو به دنبال حجیت مطلق می‌گردد. یکی از علائم بلوغ جهان برای آمادگی ظهور حضرت حجت(عجل‌الله تعالی)، اضطراری است که بشر به حجت پیدا میکند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ حجت الاسلام و المسلمین محسن عباسی ولدی به بررسی رابطه خالقیت با تولید علم در حوزه تربیت پرداخته که متن آن بدین شرح است؛

اگر معتقد هستیم عقل قوه ادراکیه‌ای است که می­تواند برای خود مقدمه­ای بچیند و از آن نتیجه­ای بگیرد، باید گفت این بیان که؛ فردی می­تواند مسیر کمال یک موجود را تعیین کند که یا خالق او باشد یا به تمام جوانب آن اشراف داشته باشد، یک مقدمه عقلیه می‌باشد. انسانی که موضوع تربیت است، دارای جسم و روح می‌باشد که از پیچیدگی خاصی بهره‌مند است.

توحید دارای ابعاد بسیار وسیعی است؛ یکی از ابعاد توحید چنین است؛ همان کسی که خلق می­کند همان نیز تدبیر، هدایت و تشریع می­کند. اگر مدبر و خالق جدای از همدیگر شدند، توحید با مشکل مواجه می‌شود. در حال حاضر توحید ما به مشکل برخورده است؛ چرا که مدبر را فرد دیگری می­دانیم. در نتیجه خالق، رب، هادی و شارع یک نفر است و هر کجا بین این­ موارد تفاوتی قائل شدیم، در دامن شرک خواهیم افتاد.

پیرامون این موضوع روایتی از امام صادقعلیه السلام وجود دارد که حضرت موسیعلیه السلام در خصوص مناجات می‌فرماید: «قال موسى بن عمران (ع): يا رب أي الاعمال أفضل عندك؟ – فقال: حب الاطفال فاني فطرتهم على توحيدي، فان أمتهم أدخلتهم برحمتي جنتي[۱]». آنچه در این روایت حائز اهمیت است، موضوع توحید می‌باشد که خداوند تاکید کرده، فطرت کودکان را توحیدی آفریده است.

بخش دوم: واژه «رب»

در قرآن کریم صفت ربوبیت همانند صفت خالقیت که از صفات الهی در نسبت با بندگان می‌باشد، حساسیت ویژه­ای خرج شده است. بعد از واژه «الله» هیچ یک از اسماء الهی به اندازه واژه «رب» استعمال نشده است. مصدر کلمه رب از جهت لغوی دو کلمه (رَبَبَ) و (رَبَوَ) است که یکی از رشد است و دیگری از مالکیت؛ رب از (رَبَبَ) به عنوان یک ریشه مستقل از (رَبَوَ) می‌باشد و مراد اصلی در اینجا نیز از همان ریشه (رَبَبَ) می‌باشد و رب آن کسی است که مالک انسان، عالم و هر چیزی است که رب به آن نسبت داده می­شود.

پیرو همین مطلب به واقعه اصحاب فیل اشاره می‌کنیم که در جريان اصحاب فيل «عبدالمطلب» در مقابل «ابرهه» كه وي را مورد عتاب قرار مي‌دهد: «عزت و شرف خود و پدرانت در معرض هتك و زوال است، آن گاه تو در فكر شتران خويش هستي» مي‌فرمايد: «أنا ربّ الابل و للبيتِ ربُّ سيَمنَعُه» (من صاحب اين شترانم و كعبه نيز صاحبي دارد كه از آن نگاهداري خواهد كرد[۲]). با دقت بیشتر به واژه «رب» باید گفت اگر رب را به معنای صاحب اختیار و مالکی که حق تدبیر دارد معنا کنیم، معنای دقیق‌تری است.

مساله خالقیت و ربوبیت در بسیاری از آیات قرآن، همراه با یکدیگر تکرار شده و از آن نتیجه­ای گرفته شده است؛ به عنوان مثال آیه شریفه « يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا[۳]» می‌باشد.

در قرآن کریم «اتقوا الله» نیز ذکر شده است اما در آیه مذکور «اتَّقُوا رَبَّکُمُ» بیان شده است که مراد از آن مراعات و مراقبت از دستورات الهی، پرهیز از مخالفت از فرمان الهی و گوش دادن به دستورات خدا است. سپس می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۴]»؛ در این قسمت موضوع بندگی مطرح شده است که تعبیر بهتر این است که گفته شود، عبودیت در مبحث تربیت بیان می‌شود. در آیه شریفه دیگری بیان می‌شود: « ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ کُلِّ شَيْ‏ءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلي‏ کُلِّ شَيْ‏ءٍ وَکيلٌ[۵]»؛ در این آیه «الله» را به عنوان «رب» معرفی می‌نماید و مخاطب آیه نیز مردم هستند که می‌فرماید: خداوند رب شماست و هیچ خدایی جز او نیست، حال نتیجه اینکه رب شماست این است که او را بندگی کنید و حرف او را گوش بدهید و اختیار دار همه چیز خداوند می‌باشد.

رب به معنای مالک و صاحب اختیار است و نتیجه‌ پذیرش ربوبیت، عبودیت است؛ بنابراین رب یعنی کسی که برنامه ارائه می‌دهد و دستور می­دهد، در مقابل شما عبدی هستید که باید بپذیرید. از نظر لغوی آنچه را که به صورت حتمی می­توان گفت این است که رب به معنای مالک است. از جهت اصطلاحی نیز چنین است که قرآن پذیرش ربوبیت الهی را مساوی با عبودیت انسان می­داند و نتیجه ربوبیتی که ما می‌پذیریم، پذیرش آن در زندگی است یعنی اگر رب هدایتی نداشت عبودیت هم بدون معنا خواهد بود.

اگر مباحث ربوبیت، عبودیت، زندگی و هدف خلقت مورد بررسی قرار بگیرند واژه‌ای تحت عنوان انتظار بشر از دین خلق می‌شود. نباید فریب علوم غربی را خورد؛ چرا که آن‌ها نیز به حجیت علوم خویش اعتقاد نداشته و به دنبال نقطه اتکایی در مبانی خویش هستند تا به حجیت مطلق آن اعتماد پیدا کنند.

بنظر می‌رسد بشر در دنیای علم به بن‌بست‌هایی می‌رسد؛ از این رو به دنبال حجیت مطلق می‌گردد. یکی از علائم بلوغ جهان برای آمادگی ظهور حضرت حجت عج الله تعالی، اضطراری است که بشر به حجت پیدا می­کند؛ یعنی سیر کلی عالم به سمت بی­اعتمادی به خویش می­رود و اضطراری مبنی بر یافتن حجت مطلق پیدا می‌کند. متاسفانه امروزه این حجیت را رها کرده و جای آن را به وسیله تجربه و عقل بشری پر کرده‌ایم.

[۱] المحاسن، ج۱، ص ۲۹۳

[۲] فروغ ابدیت، ج ۱، صص ۱۱۹-۱۲۵

[۳] «ای مردم، بترسید از پروردگار خود، آن خدایی که همه شما را از یک تن بیافرید و هم از آن، جفت او را خلق کرد و از آن دو تن خلقی بسیار در اطراف عالم از مرد و زن پراکند، و بترسید از آن خدایی که به نام او از یکدیگر مسئلت و درخواست می‌کنید و درباره ارحام کوتاهی نکنید، که خدا مراقب اعمال شماست»، سوره مبارکه نساء، آیه ۱

[۴] سوره مبارکه بقره، آیه۲۱

[۵] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۰۲

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.