تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
حجت الاسلام علی جلینی در مطلبی نوشت؛ سنجش فقهی علم، تربیت و فناوری/ فناوری نیازمند فقه به عنوان ترسیم گر نرم افزار مدیریت عرصه های تغییرات انسانی و اجتماعی است نظام علمی، متأثر از پارادایمی است که حاکم بر آن است. پارادایم  های غالب بر اجتماع تفاوت  های بنیادینی با علم مطلوب و مد نظر اسلام دارد؛ لذا با چنین نظام علمی نمی  توان تمدن مورد نظر اسلام را بنا ساخت. از مهم  ترین ویژگی  های نظام علمی کشور می  توان به مواردی چون محوریت علم، مدرک محوری و مدرک  گرایی به جای تخصصص و تعهد  محوری و عدم توجه به ارزش  های ذاتی علم اشاره کرد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ حجت الاسلام علی جلینی در مطلبی نوشت؛

امتیاز شورای علمی
سه مسئله علم، تربیت و فناوری از مسائل بسیار مهم هر جامعه  ای هستند؛ چرا که پیشرفت جوامع به این سه عامل بستگی دارند. جمهوری اسلامی ایران نیز برای پیشرفت باید بتواند از این منظر خود را بهبود دهد. آنچه نیاز امروز جامعه ایران است، دینی شدن است نه دینی کردن؛ لذا آنچه لازم است دانستن قوانین و مقررات دینی به جهت مهیا شدن برای ورود به زندگی اجتماعی است. از منظر مقام معظم رهبری یکی از پایه  های انقلاب اسلامی تکیه بر فقه و معارف فقهی و احکام الهی است. فقه باید بتواند شرایط زمان را بشناسد و پاسخ هر نیازی را در هنگام آن نیاز، به آن بدهد و نمی تواند در زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و همه مسائل زندگی مردم، نقطه ای را بی  پاسخ بگذارد.

ضرورت و اهداف پژوهش

در این پژوهش به بررسی نقش فقه در سه موضوع علم، فناوری و تربیت پرداخته  شده است. با توجه به نقش محوری فقه در تمدن سازی اسلامی، نسبت مستحکم فقه و علم و دیدگاه  های مختلف پیرامون آن، بررسی نقش و جایگاه علم در تمدن سازی اسلامی و همچنین بررسی دیدگاه  های مختلف این حوزه امری بسیار مهم و حیاتی است. با فرض نسبت داشتن علم و فقه و نقش فقه در تمدن سازی اسلامی، بررسی نظام علمی کشور و میزان مطابقت آن با فقه، برای دست  یابی به  نظام علمی مطلوب و مطابق با تمدن نوین اسلامی و آرمان  های انقلاب اسلامی الزامی است؛ چرا که عدم مطابقت نظام علمی با نظام فقهی زمینه انحراف تمدن اسلامی از مسیر فقه اسلامی را فراهم می  سازد. در بحث فناوری نیز از آنجایی که فناوری محصول علم و صنعت است و با تولید و اقتصاد مرتبط است مورد توجه کارشناسان قرارگرفته است. لذا بررسی آن برای استخراج حکم فقهی آن ضروری است. امر تعلیم و تربیت نیز همانند تمام امور فردی و اجتماعی مسلمین برای حضور در زندگی مسلمین نیازمند تبیین فقهی و دینی از خود بوده است. لذا پژوهش حاضر به تبیین جایگاه آموزش از دیدگاه فقه پرداخته است.

رابطه فقه و علم

بررسی ها نشان می دهد که علم در سه سطحِ تک گزاره، رشته علمی و نظام علمی ارتباط تنگاتنگی با فقه دارد. نظام علمی متاثر از پارادایمی است که حاکم بر آن است. پارادایم درواقع چارچوب، بستر و یا الگوی مسلطی است که به افرادی از جامعه که به آن باور دارند می گوید که چگونه در مورد هر چیز بیندیشند و چگونه هر مسئله  ای را حل کنند. این پارادایم  ها غالبا پارادایم اثبات گرایی، تفسیری و انتقادی می  باشند. هر سه این پارادایم  ها تفاوت  های اساسی و بنیادینی با علم مطلوب که همان علم در نگاه آیات و روایات است، دارند. پارادایم حاکم بر نظام علمی کشور قطعا پارادایم دینی نیست، اما از بین سه پارادایم غالب در علوم اجتماعی به پارادایم اثبات  گرایی نزدیک  تر است. درنتیجه اگر نظام علمی کشور بر اساس یکی از این سه پارادایم پایه ریزی شود، مسلم است که چنین نظامی با نظام مطلوب اسلام در ستیز است. هم چنین با چنین نظام علمی  ای به  هیچ  وجه نمی  توان تمدن اسلامی مدنظر را ساخت، یا اگر نظام علمی فعلی کشور بر اساس یکی از این پارادایم ها شکل گرفته، باید هرچه زودتر به فکر اصلاح آن و جهت  دهی آن به  سوی نظام مطلوب مورد نظر اسلام بود.

شاخصه ها و ویژگی  های ساختار علمی کشور و ارائه راهکارها

سه نمونه از مهم  ترین شاخصه  ها و ویژگی  های ساختار علمی کشور عبارت  اند از:

  • محوریت علم: امروزه ساختارهای آموزشی کشور به گونه  ای است که اگر کسی توانایی  هایی در زمینه  ی مشاغل اجتماعی غیر مرتبط با علوم مدرن مانند نجاری داشته باشد، نه  تنها استعدادش مورد تشویق واقع نمی  شود، بلکه همگان او را ترغیب می  کنند که «درس خواندن برای ورود به دانشگاه» را مهم  تر قلمداد کند؛
  • مدرک محوری و مدرک گرایی به جای تخصص و تعهد  محوری: امروزه از آنجا که علوم جدید در کل جهان، علوم معیار قلمداد می  شوند؛ تمامی ساختارهای رسمی علم به آنها هماهنگ می  شود و آن  ها، خواسته یا ناخواسته معیار تمامی رویکردها قرار می  گیرند؛
  • عدم توجه به ارزش های ذاتی علم: متاسفانه علم در ایران ارزش ذاتی خود را از دست داده است و فرهنگ علم  آموزی و تولید علم در بسیاری از دانشگاه  ها چندان غلبه ندارد و یک رویه کاسب  کارانه به خود گرفته است.

با توجه به مطالب بیان  شده نظام علمی کشور بعد از انقلاب، علیرغم نکات مثبت و گام  های مثبتی که در برخی حوزه  ها برداشته است، اما همچنان ازآنچه مطلوب دین اسلام است، فاصله دارد. لذا پیشنهاد می  شود:

  • مبادی تصوری و تصدیقی هر علم بر اساس مبانی فلسفی اسلامی، برای هر علمی تدوین شود، خصوصا از حیث شناخت موضوع علم و همچنین مبانی ارزشی و جهت گیری های مطلوب در آن علم؛
  • سلیقه های مختلف به  عنوان اسلامی کردن دانشگاه ها حذف شوند؛
  • تخصصص و تعهد محوری جایگزین مدرک محوری و مدرک گرایی شوند.

فقه و فناوری

فناوری چه در شکل انتقال، تولید و یا در سطح تحقیقات بنیادی، از دیدگاه مبانی دینی، نیازمند فقه به  عنوان ترسیم  گر نرم  افزار مدیریت عرصه  های تغییرات انسانی و اجتماعی است. فناوری پیوسته باعث تغییر مستقیم و یا غیرمستقیم بر انسان، طبیعت و جامعه شده است. این تغییرات تاکنون بدون معیار مبتنی بر منابع الهی شکل گرفته است. عرصه  های مختلف فناوری که نیازمند ورود فقه هستند مواردی مانند مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی، فناوری های بر پایه «آی  تی»، فناوری هسته  ای و فناوری نانو هستند.

فناوری به منزله ابزار مبتنی بر الگوهای عام تمدنی، در صورتی می  تواند اسلامی تعریف شود که در وهله نخست فقهی مدیریت شوند و در مرحله بعد فقهی طراحی و ساخته شوند. فقه برای حفظ ارزش  های خود در اجتماع، راهی جز طراحی و ساخت الگوی عام و خاص فناوری ندارد. الگوی عام به معنای تنظیم روابط و مناسبات فناوری و تحقیق و توسعه است. فناوری  ها اما در هر بخش به  منزله ابزار هر نظام اجتماعی کارایی خاص خود را دارند، از این  رو فناوری در هر بخش باید مطابق همان نظام اجتماعی و در تلازم با دیگر نظام  های اجتماعی مرتبط طراحی و ساخته شود. تنظیم فناوری  ها و ابزارها در نظامات مختلف فقهی گام اولیه برای رسیدن به طراحی و ساخت فناوری بر اساس معیارهای فقهی خواهد بود. در این زمینه فقه نیز باید نسبت و جایگاه انفعالی و تاخیری خویش را نسبت به فناوری تغییر دهد و خود را به مرحله تعیین گزاره  های کاربردی به  منظور طراحی و ساخت فناوری برساند.

فقه تعلیم و تربیت

از مهم ترین زمینه  های تعامل فقه و تربیت، مشترک بودن موضوع این دو است. موضوع تربیت، انسان است؛ به این بیان که عوامل تربیتی درصدد تاثیرگذاری بر انسان هستند و کانون این تاثیر پذیری اندیشه  ها، بینش  ها، گرایش  ها و به  ویژه رفتارهای اوست. از سوی دیگر، موضوع فقه انسان و شئون مختلف او به ویژه اعمال و رفتارهای او است و همین زمینه مشترک فقه و تربیت با انسان و رفتارهای او تعامل آن دو را امکان  پذیر می  سازد. هرچند تاثیرگذاری این دو در انسان متفاوت است، اما این ویژگی مشترک می  تواند زمینه تعامل و تلاقی این دو را در زمینه  های زیادی فراهم سازد.

مشکلات و مسائل تعلیم و تربیت در ایران و ارائه ی پیشنهادات

آموزش  و پرورش مسئله کلان برای هر دستگاه علمی و تحلیلی است. عدم وجود علم تعلیم و تربیت و اهداف واقعی و برخاسته از دیالوگ نظری و عملی به  عنوان منطق علمی آموزش  و پرورش که از تمام آنچه آن را اصول می  داند به  سوی اهداف معین آموزشی از آن استفاده کند، مهم  ترین مسائلی است که آموزش  و پرورش در جمهوری اسلامی با آن درگیر است. از بعد معنوی و دینی نیز عدم توجه به اقتضائات سیستمی و مدیریتی بعد پرورش و معنویت، عدم دخالت حداکثری در زمینه تربیتی کشور، طرح غیرواقعی و انتزاعی مسائل برای مجتهدین، عدم ارتباط رشته و گرایش تحصیلی روحانی مسئول در شورای عالی تربیت از دیگر مشکلات ارتباطی آموزش  و پرورش با حوزه و روحانیت بوده است. لذا پیشنهادت زیر می  شود:

  • تشکیل شورای راهبردی حوزوی (اساتید اخلاق، متخصصان حوزه تربیت و روان شناسان حوزه) به منظور تحول فرهنگی در آموزش وپرورش؛
  • طرح راهبردی تربیت مربی معنویت و سبک زندگی با عنوان روحانی مدرسه به منظور ارتباط و آشنایی کودکان با معنویت و سبک زندگی دینی از سنین پایین؛
  • طرح روحانی برای مدارس و محیط های پرورش کودکان بی  سرپرست بهزیستی.

جمع بندی

نظام علمی، متأثر از پارادایمی است که حاکم بر آن است. پارادایم  های غالب بر اجتماع تفاوت  های بنیادینی با علم مطلوب و مد نظر اسلام دارد؛ لذا با چنین نظام علمی نمی  توان تمدن مورد نظر اسلام را بنا ساخت. از مهم  ترین ویژگی  های نظام علمی کشور می  توان به مواردی چون محوریت علم، مدرک محوری و مدرک  گرایی به جای تخصصص و تعهد  محوری و عدم توجه به ارزش  های ذاتی علم اشاره کرد. فناوری نیز نیازمند فقه به  عنوان ترسیم  گر نرم  افزار مدیریت عرصه  های تغییرات انسانی و اجتماعی است. فناوری به  منزله ابزار مبتنی بر الگوهای عام تمدنی، در صورتی می تواند اسلامی تعریف شود که در وهله نخست فقهی مدیریت شوند و در مرحله بعد فقهی طراحی و ساخته شوند. حوزه آخر مورد بررسی حوزه تعلیم و تربیت است چراکه عوامل تربیتی درصدد تاثیرگذاری بر انسان هستند و کانون این تاثیرپذیری اندیشه  ها، بینش  ها، گرایش  ها و به  ویژه رفتارهای اوست. آموزش  و پرورش مسئله کلان برای هر دستگاه علمی و تحلیلی است اما این بخش در ایران از منظر فقهی با مسائل و مشکلاتی روبه رو است که نیازمند بهبود است.

این مطالعه در موسسه فتوح اندیشه باهمکاری حجت الاسلام علی جلینی و حجت الاسلام علیرضا صانعی انجام شده است.

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.