به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ پرفسور درخشان در جلسه «نشست علمیتخصصی سیاستهای اقتصادی پیشنهادی به دولت سیزدهم از نگاه اقتصاد اسلامی» به ایراد سخنرانی پرداخت که در ادامه به گزیدهای از آن اشاره میشود؛ سیاستگذاری در میدان تعیین میشود اما راهبردها ناظر بر سیاستگذاریهای میدانی است. راهبردها را مقام معظم رهبری تعیین کردهاند، خیلی وقت پیش هم اعلام کردهاند، اما مشکل در پایبندی به این راهبردهاست. ایشان در بیانیه گام دوم گفتند حال مشکلات کشور نیازمند روحیه انقلابی، تفکر انقلابی و عملکرد جهادی. آقای رییسی به درستی گفتهاند دولت ما سلیقهای عمل نمیکند. سلیقهای عمل کردن یعنی تبعیت از آموزههای لیبرالیستی، سلیقهای عمل کردن یعنی رفتن به دنبال تفکر بهاصطلاح علمی به جای تفکر انقلابی! لیبرالها سلیقه خود را در عناوین زیبایی همچون آزادی و علم پنهان میکنند. ما هم آزادی را قبول داریم و امام حسین علیهالسلام را بزرگترین آزاده جهان میدانیم اما آزادی که ما میگوییم یعنی بندگی حضرت حق: «من از آن روز که در بند توام آزادم» اما آزادی لیبرالها یعنی آزادی برای چپاول و غارت. پرستش خدا سلیقهای نیست، پرستش سرمایه سلیقهای است زیرا که ریشه در تعلق وجه شیطانی انسان به مادیات دارد و از این رو احساسی و یا سلیقهای است نه علمی. آمریکا شیطان تعلیمدیده اکبر است. آنها میخواهند ریشه تعالیم اسلام را بزند همانطور که ریشه تعالیم حضرت مسیح و حضرت موسی را زدند. مدیریت میدان لازم است اما ریاست جمهور مدیر مدیران میدانی است و باید مدیران میدانی را در جهت راهبردهای نظام که توسط رهبری معظم بیان شده، حرکت دهد. رویکرد اسلامی به مسایل اقتصادی، رویکرد کلنگری است و همه عرصههای درگیری را میبیند چون اسلام کلنگر است و حتی دربارۀ تاریخ برنامه دارد. سیاستهای اقتصادی در دولت سیزدهم باید رویکرد کلنگری داشته باشد. مدیران باید بدانند میدان، میدان جنگ است نه میدان جشن و سرور! باید آنچه در سیاست انجام میدهیم، مقوم نظام فرهنگی باشد، نه آنگونه که در دولت یازدهم و دوازدهم تضعیف شد. سیاستگذاریهای ما در حوزۀ اقتصاد باید مقوم نظام سیاسی و فرهنگی باشد و بهعکس. آقای رییسی باید از رییس بانک مرکزی بپرسید که آیا این نظام بانکی مقوم نظام سیاسی ما که نظام ولایت است، میباشد یا تضعیف کننده است؟ آیا تصمیمات وزیر اقتصاد است در جهت تقویت کل نظام است یا تضعیف کننده؟ مهمترین معیار تنظیم امور اقتصادی این است که تصمیمات مدیران میدانی دقیقاً در راستا و سازگار با تصمیمات در سطح کلان باشد. تحقق این سازگاری از جمله وظایف رییس جمهور است. ایشان گفتهاند در سال یک میلیون مسکن میسازند، ایده خوبی است، اما آیا برای ایشان توضیح دادهاند که ساختن این حجم از مسکن به چه میزان انرژی نیازمند است؟ به هر حال، تولید آجر و سیمان و گچ و میلگرد و امثال ذلک نیازمند دسترسی به منابع لازم و کافی از انرژی است. آیا منابع تولید این حجم از انرژی بررسی شده است؟ پس گام اول، داشتن اطلاعات دقیق است. آیا به شما گفتهاند پارس جنوبی هماکنون هشتاد درصد از گاز کشور را تامین میکند و این یعنی فاجعه! آیا گزارش دادهاند که پارس جنوبی تا چند سال دیگر میتواند چنین حجمی از گاز را تولید کند؟ بنده ده سال است از وزیر نفت خواستهام رسماً میزان تولید گاز از پارس جنوبی را اعلام کند اما ایشان هیچ اقدامی نکرده است. محاسبات من نشان میدهد که در بیست سال آینده تولید گاز از میدان پارس جنوبی حدود صد میلیون متر مکعب خواهد بود و در صورت نصب سکوهای تقویت فشار در همۀ فازهای پارس جنوبی، فقط میتوانیم حداکثر سیصد میلیون متر مکعب برداشت کنیم که درواقع کمتر از نصف آن چیزی است که هماکنون داریم! از سوی دیگر، تقاضا در بخش خانگی و صنعتی و حمل و نقل و پتروشیمی و تولید برق هم روزبهروز در حال افزایش است. بنده نگرانم که اواخر دولت اول جنابعالی با بحران جدی و کلان در تولید گاز مواجه خواهیم بود. بحران خوزستان نمونهای از بحرانهایی است که ناشی از فقدان اطلاعات دقیق برای مسئولین تراز اول کشور بوده است. اطلاعات صحیح را به شما نمیدهند. به جای برگزاری جلسات با مدیران ارشد دستگاههای مختلف کشور، شاید برگزاری جلسات خصوصی جنابعالی یا نمایندۀ حضرتعالی با صاحبنظران و مدیران میانی دستگاههای دولتی راهگشا باشد. برای نمونه، مهندسان تراز اول شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب که دستاندرکار تولید هستند، میتوانند اطلاعات دقیق از حجم ذخایر اثباتشدۀ نفتی را به شما بدهند. هر آنچه در مکتوبات روابط عمومی وزارت نفت دربارۀ حجم ذخایر باقیمانده کشور منتشر میشود معمولاً مورد تأیید مهندسان تراز اول مخازن نفتی کشور نیست و لذا سیاستگذاریهای میدانی در حوزۀ نفت و راهبردهای کلان در حوزۀ فرامیدانی را با اشتباهات بسیار جدی مواجه خواهد کرد آن چنانکه تا کنون سیاستهای کلان کشور ما را به بیراهه برده است.