تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : ۱۰ خبر اول, اخبار, برگزیده ترین ها, حوزه و فقاهت, گزارش, مبانی علوم انسانی اسلامی, مشروح خبرها
شماره : 32130
تاریخ : ۲۲ اسفند, ۱۴۰۱ :: ۱۰:۴۵
حجت الاسلام صادق نیا، استاد حوزه و دانشگاه مطرح کرد؛ فقه منعطف و بدون متغیر مزاحم، در آینده باشکوه و فعال خواهد ماند/ پویایی فقه، ناظر به واقعیت جامعه است/ فقهی سکولار است که مالیات و عوارض وضع ‌کند!

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از شبکه اجتهاد؛ حجت‌‌الاسلام والمسلمین مهراب صادق‌نیا متولد دزفول است. او سال ۶۴ برای تحصیل علوم دینی راهی حوزه علمیه قم شد و پس از اتمام دروس سطح از اساتید نام آشنایی چون حضرات آیات مکارم شیرازی، وحید خراسانی، شیخ جواد تبریزی و فاضل لنکرانی بهره برد. این دانش‌آموخته حوزه که دکتری جامعه‌شناسی فرهنگ را از دانشگاه علامه طباطبائی اخذ کرده و مطالعاتی در حوزه ادیان دارد، در گفتگوی پیش‌رو تأکید دارد همواره عنصر انعطاف در فقه شیعه وجود داشته و توانسته در طول قرن‌ها نقش‌آفرینی کند. این استاد حوزه و دانشگاه معتقد است: اگر فقه موجود به عنصر انعطاف اهمیت بدهد و هیچ متغیر مزاحمی چون سیاست و اقتصاد برسر راه نداشته باشد، فقه در جهان آینده همچنان باشکوه و فعال خواهد بود. عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در این گفتگو تعریف متفاوتی از فقه سکولار ارائه می‌دهد که مخاطبان را به خواندنش دعوت می‌کنیم. اجتهاد: آینده فقه را چگونه می‌بینید؟ اگر بنا باشد فقه در عرصه‌های گوناگون میدان‌داری کند، طبعاً نیازمند روزآمدی و کارآمدی است؛ نظر شما چیست؟ صادق‌نیا: وقتی درباره امری در آینده صحبت می‌کنیم، قطعاً نمی‌توان به‌صورت قطعی حرف زد و تنها یک سناریو را در نظر گرفت، باید براساس وضعیت موجود و تجربه‌هایی که شده است، درباره آینده صحبت نمود. در این مجال دوست ندارم رؤیاپردازی کنم یا مستند به برخی از ذهنیت‌ها سخن بگویم. آنچه در پاسخ باید بگویم؛ عنصری در فقه شیعه وجود دارد به نام عنصر «انعطاف» یا «flexibility» که توانسته فقه و طبعاً حوزه‌های علمیه را در طول قرن‌های متمادی در شرایط مختلف جنگ و صلح، قحطی و بیماری، مهاجرت و تبعید مصون بدارد و کشان‌کشان فقه شیعه را تا عصر حاضر بیاورد؛ فقهی که هنوز در جهان جدید به‌عنوان یک مؤلفه معنادار حضور دارد و فقها و عالمان دین در آن، نقش‌آفرین و محل رجوع هستند. ماهیت اصلی «انعطاف» در درک «موضوع» است؛ به این معنا که تحولات موضوعی را در طول تاریخ فهم می‌کرده و موضوعات را خالی از معانی درک نمی‌کرده است، مثلاً فقهای شیعه حکم شطرنج را به‌مثابه یک پدیده بیرونی ثابت خالی از معنا درک نکرده‌اند، بلکه شطرنج را با معنایی که در ذهن‌ها برساخت (متبادر) می‌شده درک کرده‌اند؛ گفته‌اند شطرنج چون قمار است و معنای قمار بودن می‌دهد، پس حرام است؛ یعنی معنای قمار بودن مهم است، حال اگر در زمانی شطرنج قمار نبود می‌گویند حرام نیست. فقه منعطف یعنی موضوع را می‌فهمد و حکم را ناظر به موضوع صادر می‌کند و معطوف به معنا خواهد بود. اجتهاد: یعنی قوام فقه را به موضوع‌شناسی می‌دانید؟ صادق‌نیا: نه موضوع‌شناسی به معنای مراد برخی اساتید، بلکه به معنای هرمنوتیکی آن، یعنی به موضوعات به‌مثابه پدیدارهای برساخت شده نگاه کنیم. رسول خدا (ص) می‌فرماید: «رُبَّ تالِ القرآنِ و القرآنُ یَلعَنُهُ» (ای‌بسا قرآن‌خوانی که قرآن لعنتش مى‌کند)؛ پس نفس قرآن خواندن مهم نیست بلکه معنایی که پشت قرآن خواندن خوابیده مهم است. یا امام علی (ع) می‌فرماید: «کَم مِن صائمٍ لَیسَ لَهُ مِن صِیامِهِ إلاّ الجُوعُ و الظَّمَأُ و کم مِن قائمٍ لیسَ لَهُ مِن قِیامِهِ إلاّ السَّهَرُ و العَناءُ، حَبَّذا نومُ الأکیاسِ و إفطارُهُم!» (بسا روزه‌دارى که از روزه‌اش جز گرسنگى و تشنگى نصیبى نیابد و بسا شب‌زنده‌داری که از عبادت شبانه‌اش جز رنج و بى‌خوابى بهره‌اى نبرد، زهى خواب زیرکان (عارف) و روزه نگرفتن آنان!)؛ یعنی حکم روزه‌داری به عمل برنمی‌گردد بلکه به معنایی برمی‌گردد که پشت آن نفس قرار دارد؛ لذا فقه همیشه به آن معنا توجه داشته و منظور از نگاه هرمنوتیکی این است. اجتهاد: اکنون در حکم شطرنج تبدل موضوع بوده یا تبدل معنا رخ داده است؟ صادق‌نیا: برخی می‌گویند این تبدل موضوع است، ولی من می‌گویم تبدل معناست. در نامه حضرت امام (ره) به شاگردشان مرحوم قدیری ملاحظه کنید. یا مثلاً در بحث دیه زن که اکنون مصلحت نیست نصف باشد چون یک ضرر بزرگی به جامعه اسلامی وارد می‌شود؛ یا تعدد زوجات که شرعاً جایز است، اما الآن جامعه به این موضوع حساس است و نباید بگوییم مستحب است و روی آن مانور دهیم؛ در این‌ها تبدل معنا صورت گرفته است. وجه دیگری در فقه شیعه وجود دارد که فقه در طول تاریخ مبتنی بر مؤلفه «مصلحت» بوده، یعنی پیش از این حکم، مفهومی به نام مصلحت است که این حکم بناست مصلحتی را تأمین نماید. به همین دلیل این انعطاف همیشه در طول تاریخ وجود داشته و به همین جهت فقه توانسته هر موضوعی را جواب دهد. یک خصلت دیگری که فقه شیعه دارد و آن «ناظر بر واقعیت» است، ناظر به توده مردم و جامعه است. رابطه وثیق و تنگاتنگی بین مقلدین و مرجع تقلید وجود داشته که سازمانی نبوده، بلکه مبتنی بر کنش‌های عاطفی بوده است. یک فقیه با عمق وجود زندگی یک شهروند معمولی را درک می‌کرده و اگر می‌خواسته بگوید خمس بدهید، با تمام وجود متوجه بوده در این شرایط خمس دادن یعنی چه! یک انسانی غیرازاین جامعه‌ای که برایشان فتوا صادر می‌‌کند نبوده، یک‌بخشی از این آدم‌ها بوده است، سختی و چالش‌هایشان را درک می‌کرده و همین خصلت باعث می‌شود فقه منعطف باشد. همین‌جا صریحاً می‌گویم، اگر فقه موجود به عنصر انعطاف اهمیت بدهد و هیچ متغیر مزاحمی چون سیاست و اقتصاد نداشته باشد، معتقدم در جهان آینده فقه همچنان باشکوه و فعال خواهد بود. اجتهاد: آیا چنین رویکردی به فقه، منجر به سکولار شدن آن نمی‌شود؟ صادق‌نیا: معنای فقه سکولار چیست؟ فقه سکولار فقهی است که راه رسیدن به خدا را نشان می‌دهد یا فقهی است که مالیات وضع می‌کند! می‌خواهم بگویم فقهی که مالیات و عوارض وضع کند این فقه سکولار است! چون این فقه بحث درباره‌‌ خدا را کنار گذاشته و به این جهان چسبیده و الا فقهی که راه‌های رسیدن به خدا را به ما نشان می‌دهد، سکولار نیست. بله فقه به حوزه‌های سیاست، اقتصاد و … می‌پردازد، مثل فقهی که معطوف به حکومت است، نه فقهی که با آن حکومت کنیم. فقه در حوزه حکومت و قدرت داریم، اینکه اساساً این مدل از بیمه، وام و یا مردم‌داری، با حکم خدا می‌سازد یا خیر! یا مثل فقه پزشکی که معطوف به طبابت، نه اینکه آن فقه درمانگر باشد. دوستانی که این برداشت را، فقه سکولار معنا می‌کنند وقتی برای سؤالی به سنت و روایات مراجعه کرده و پاسخی یافت نمی‌کنند مجبور هستند از منابع دیگری همانند اهل‌سنت استفاده و به‌صورت ذهنی پاسخ دهند و به نام فقه، به مردم قالب کنند! اجتهاد: خطری این وسط حس می‌شود که فقه منعطف ناگاه به سمت فقه مطلوب شخص حرکت ‌کند و از فقه جواهری دور شویم! صادق‌نیا: ما از فقه جواهری هرگز دور نمی‌شویم، ما فقه جواهری را به شرایط مختلف تطبیق می‌دهیم. کار فقه در طول تاریخ تسهیل امر دین‌داری بوده است. فقیهان کسانی بودند که به مردم کمک می‌کردند که در شرایط مختلف چگونه دین‌دار بمانند، پس فقه ما باید منعطف و ناظر به واقعیات باشد. ملاحظه کنید، قرن یک پیش از میلاد، گروهی از یهودیان بنام صدوقیان Sadducees در اورشلیم زندگی می‌کردند که اجتهاد و انعطاف را قبول نداشتند، می‌گفتند دین‌داری یهود همین چند عمل قربانی در معبد، طهارت و … است. سال ۷۰ میلادی معبد تخریب شد، گفتند که معبد که تخریب شده پس ما قربانی را نمی‌توانیم انجام دهیم و قربانی باید در معبد باشد، طهارت هم مربوط به معبد است، الآن چگونه یهودی باقی بمانیم؟ جواب این بود که هیچ راهی برای ادامه یهودیت وجود ندارد لذا صدوقیان در همان تاریخ ماندند و از بین رفتند؛ ولی گروهی به نام فریسیان pharisæus که اجتهاد را قبول داشتند، گفتند ما مأمور به اطاعت هستیم، اطاعت از خدا در شرایطی که معبد سالم بوده، با قربانی انجام می‌شده، حالا که معبد نیست، چیزی را جایگزین می‌کنیم و آن قربانی زبان است، یعنی ذکر گفتن و نماز خواندن. اجتهاد: در پایان بفرمایید نگاه شما به این فقه منعطف در جامعه، حداکثری است یا حداقلی؟ صادق‌نیا: من فقه را حداکثری می‌دانم به این معنا که پاسخ فقهی هر مسئله‌ای در هر حوزه‌ای از زندگی انسان‌ها را می‌تواند بدهد، اما به این معنا که پاسخ چگونگی انجام یک عمل را به لحاظ سیستمی بدهد را قبول ندارم و اصلاً مسئولیت فقه نمی‌دانم. انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.