تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گزارشی از نشست سینمایی همایش خانواده مقاوم؛ واکاوی شکل، جایگاه و نقش خانواده در فیلم‌های ۱٠ ساله اخیر سینمای ایران/ سپهر فرهنگی عناصر نفوذی ناهمخوان در فرهنگ را خود به خود دفع می‌کند نخستین جلسه از سلسله نشست‌های سینمایی همایش خانواده مقاوم با عنوان «سینما و خانواده؛ واکاوی شکل، جایگاه و نقش خانواده در فیلم‌های ۱٠ ساله اخیر سینمای ایران» با حضور جمعی از کارشناسان رسانه، پژوهشگران عرصه خانواده و طلاب و دانشجویان در تهران برگزار شد و محورهای متعددی از جمله سیطره ساختارهای نوسرمایه‌داری بر فرهنگ، اختلاف نظرها در حوزه‌های هنری، سپهر فرهنگی و برخورد آن با عناصر غیرهمخوان با فرهنگ و ... مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از روابط عمومی پژوهشکده زن و خانواده، نخستین جلسه از سلسله نشست‌های سینمایی همایش خانواده مقاوم با عنوان «سینما و خانواده؛ واکاوی شکل، جایگاه و نقش خانواده در فیلم‌های ۱٠ ساله اخیر سینمای ایران» روز دوشنبه ۲۶ تیر ماه ۱۴٠۲ با حضور جمعی از کارشناسان رسانه، پژوهشگران عرصه خانواده و طلاب و دانشجویان در تهران برگزار شد.

*ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تحت سیطره ساختارهای نوسرمایه‌داری هستند

حجت الاسلام محمدرضا زیبایی‌نژاد رییس پژوهشکده زن و خانواده در ابتدای این نشست عنوان کرد: ابتدا بحث را بر اساس کتاب «عصر ارتباطات» پیش می‌برم، در این کتاب آمده است « در قرن‌های اخیر با وضعیتی استثنایی در طول تاریخ مواجه هستیم، در طول تاریخ ساختارهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ... مسیر خود را می‌رفتند و اتفاقی که امروزه افتاده این است که ساختار اقتصاد نوسرمایه‌داری نقشی تعیین کننده برای سایر عرصه‌ها از جمله فرهنگ، سیاست، اجتماع و سایر ساختارها پیدا کرده است.» از این عبارت الهام می‌گیرم برای این نکته مهم که در طول تاریخ بشریت همواره با چالش در عرصه خانواده مواجه بوده‌ایم، چه در زمینه تربیت فرزندان، چه در مواردی که نهادهای تعلیم و تربیت، کنشگران، مبلغان و... با فرزندان ما مواجه می‌شده است؛ اما رویداد جدیدی که در فرایند مدرن شدن و مخصوصا فرایند جهانی‌شدن پیش آمده است سیطره ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نوسرمایه‌داری و نولیبرالیسمی است. به بیانی روشن‌تر باید گفت که امروزه خانواده تحت سیطره جهانی نسبیت‌گرایی ارزشی و نولیبرالیسم اخلاقی قرار گرفته است. در این شرایط انتقال ارزش‌های اخلاقی مانند عفت، قناعت و ... به فرزندان به سختی امکان‌پذیر است چرا که یک پیام حاوی ارزش اخلاقی از ما می‌گیرد و ده‌ها پیام معارض اخلاقی از گوشه و کنار به او می‌رسد.

*تقویت فرصت‌ها برای غلبه بر تهدید ابرچالش‌ها در مسیر حفاظت از اخلاقیات خانواده

وی ادامه داد: پرسش این است که در شرایطی که مفاهیم معارض با ارزش‌های خانواده بر کل عالم سیطره می‌اندازد، خانواده چگونه می‌تواند از هویت، ارزشها و اخلاقیات خود محافظت کند و چگونه می‌تواند از وجه فرصت این ابرچالش که به منزله سیل بنیان‌کن است استفاده کند و آن را تقویت کند تا بر بخش تهدیدی آن غلبه کند. در مواردی که درک کرده‌ایم در شرایط تهدید قرار داریم و واقعیت چالش‌ها را شناخته‌ایم توانسته‌ایم با برنامه‌ریزی دقیق از فرصت‌های خود برای عبور از چالش‌ها به خوبی استفاده کنیم و به رشد برسیم. مانند دوران دفاع مقدس که به محدودیت‌های ابزاری و نظامی خود پی بردیم و برای رشد همه جانبه آن‌ها گام برداشتیم ولی در عرصه‌های هنری و فرهنگی هنوز در خصوص وجود چالش فهمی شکل نگرفته است. همایش خانواده مقاوم بر محوریت این مسئله واقع شده است که خانواده در موقعیت جدید، چه چالش‌هایی را پیش رو دارد و چگونه می‌تواند برای حفظ ارزش‌های خود و غلبه بر این چالش‌ها توانمند شود. متناسب با مسئله اصلی همایش، برش‌های تخصصی نیز به بحث می‌خورد که برش سینمایی نیز از برش‌های تخصصی است که به بحث می‌خورد. از جمله سؤوالاتی که در برش تخصصی سینما در موضوع خانواده مطرح است این است که «چه تصویری از خانواده، اخلاق و مقاومت اخلاقی خانواده در رسانه‌های ما برساخت می‌شود؟»، «چگونه خانواده به تصویر کشیده شده است؟» و «چگونه سینما و هنر هفتم  به مثابه یک ظرفیت می‌تواند در خدمت بحث ارزش‌های اخلاقی خانواده و تقویت مقاومت اخلاقی خانواده واقع شود؟»

*حذف هدفدار نشانه‌های فرزندآوری و شبکه ارحام از سینمای ایران

دکتر محمدتقی کرمی عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه این جلسه بیان کرد: به عنوان یک مخاطب سینما که از سال‌های 1365- 1366 به صورت حرفه‌ای به تماشای سینما پرداختم تا بعدها که به عنوان عضو هیأت علمی بخش مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبایی درگیر بحث جنسیت، زن و خانواده در سینما و همچنین مفهوم بازنمایی در سینما شدم، مسیری از حیرت برای من شکل گرفت بر این اساس که سینمای ایران از سینمای دوم خرداد یا نوعی از سینمای دختر پسری که از حوالی سال 1376 شروع شد و بعدها تبدیل شد به سینمای خیانت و این مسیر تداوم پیدا کرده است تا کنون، اصرار بر حذف نشانه‌های خانواده از سینما دارد. تولیدات دهه 1370 و چند سال نخست دهه 1380 را که نگاه کنید با این مسئله مواجه می‌شوید که خانواده یعنی یک مرد جوان و زن جوان که با هم زیر یک سقف زندگی می‌کنند و به دلیل محدودیت‌های جامعه ایرانی به آنان زن و شوهر می‌گویند و اگر این محدودیت‌ها نبود گاهی آنان در قالب‌های دیگر روایت می‌شدند. در سینما از فرزند، فرزندآوری و شبکه ارحام هیچ نشانی نمی‌بینید. به تصویر کشیدن این نشانه‌ها الزاما به منزله هنجاری نیست و می‌توان در سینما مثلاً شبکه‌ای از روابط فامیلی را نشان داد و به انتقاد کشید یا مثلا وجهی از فرزندآوری را نشان داد و انتقاد کرد. ولی اراده وجود دارد که داستان حول وجود کودک شکل نگیرد. مدتی که بگذرد مخاطب شاید فکر کند اساساً جنس سینما همین است ولی در حقیقت جنس سینما این نیست. سریال‌های آمریکایی را ببینید که در خدمت دو الی سه مفهوم محوری هستند؛ نخست «ایده آمریکا» مانند داستان‌هایی که در سریال 24 است و خبیث‌ترین افراد نیز انگیزه خود را صلاح و مصلحت آمریکا بیان می‌کنند. دوم «ایده خانواده» است مانند سریال فرار از زندان که مجرم به خاطر خانواده خود مرتکب جرم و جنایت می‌شود و مخاطب با او همدلی می‌کند که بخاطر وجود دختر، پسر و خانواده خود به سمت جرم کشیده می‌شود. ما در کدام تولید سینمایی خود شاهد چنین عناصری به نفع کشور و خانواده هستیم؟ البته انتظار نمی‌رود که یک سینمایی متکثر به بیان ایدئولوژیک بپردازد ولی چه چیزی این کاروان به شدت متکثر را در آن سمت اینگونه به اجماع کشانده است!

*سینمای ایران مناسک مثبت جامعه را مورد تمسخر قرار می‌دهد

وی تشریح کرد: البته در سینمای ایران فقط اجماع بر حذف نشانه‌های خانواده صورت نگرفته است بلکه تمسخر بسیاری از مناسکی که در جامعه ما کارکرد مثبت دارند نیز جزو این موارد است مانند مناسک عزاداری. مناسک عزاداری هم برای خانواده متوفی کارکردهایی دارد و هم برای انسجام اجتماعی مفید است. حتی صداوسیما هم در این مورد با سینما همراه است و در این زمینه شاهد تولیداتی چون مجموعه «پیامک از دیار باقی» و ... هستید.

عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: اگر گفته شود سینما کارگردان، تهیه کننده و دیگر دست‌اندرکارانی دارد که سبب تکثر تولیدات مختلف می‌شود باید گفت که این تکثر مورد قبول است ولی اجماع بر حذف و تخریب و همچنین ندیدن قابلیت‌های خانواده از کجا می‌آید؟ در بحث نخست با نگاهی آسیب‌شناسانه بحث را مطرح می‌کنم و در بحث‌های بعدی به بیان شواهد و مصادیقی خواهم پرداخت مبنی بر اینکه توانسته‌ایم قصه‌های خوبی روایت‌کنیم و در دل این قصه‌های خوب رسالت‌های حداقلی که از سینما طلب داریم را تماشا کنیم.

دکتر کرمی اضافه کرد: وقتی به سراغ بررسی خانواده در سینمای ایران برویم مسئله عجیب دیگری نیز نمایان می‌شود مانند استراتژی‌های مقاومت خانواده در سینمای ایرانی یا به بیانی دیگر چگونگی آنچه سینمای ایرانی در خصوص دست و پا زدن‌های خانواده برای حفظ و بقای خود روایت می‌کند.

*ضرورت تمرکز بر مخاطبان و خالقان هنر

دکتر شهاب‌الدین اسفندیاری رییس دانشگاه صداوسیما نیز در ادامه این جلسه بیان کرد: تصویر خانواده در سینمای ایران از منظر ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی ما مطلوب نیست و باید به این پرسش پاسخ داد که دلیل این مسئله چیست؟ چرا نهادهای تأثیرگذار در تحکیم خانواده آنگونه که شایسته است در این راستا اقدامی نکرده‌اند؟ برای پاسخ به این سؤوالات نیازمند دانش جامعه‌شناسی هنر و دانش جامعه‌شناسی سینما هستیم که پی ببریم چرا این اتفاق نیفتاده است. تمرکز در حوزه علم جامعه‌شناسی سینما در ایران بر تحلیل فیلم‌ها است ولی جامعه‌شناسی هنر نگاهی فراتر دارد مانند ایده الماس فرهنگی، جامعه‌شناسی هنر فقط به دنبال بررسی تأثیر هنر بر جامعه یا تأثیر جامعه بر هنر نیست. در مدل الماس فرهنگی گفته می‌شود که غیر از رابطه مستقیم هنر و جامعه، باید بر مخاطبان و خالقان هنر تمرکز داشت چون اینگونه نیست که همه جامعه یکسره مخاطبان هنر باشند و همچنین اینگونه نیست که تمامی نهادهای هنری خالقان هنر باشند.

رییس دانشگاه صداوسیما ادامه داد: در مدل الماس فرهنگی بین چهار رأس‌ مختلف یعنی جامعه، هنر، مخاطبان هنر و خالقان هنر یک مرکز نیز با عنوان «نهاد توزیع» قائل شده‌اند که مهم است و به این می‌پردازد که چگونه آثار هنری به مخاطبان می‌رسد، چه دروازه‌بانانی هستند، چه فیلترهایی وجود دارد، نقش سرمایه‌گذاری و اکران در این زمینه چیست و ...؛ آنچه در جامعه‌شناسی هنر مغفول مانده است جامعه‌شناسی خالقان هنر است با وجود اینکه جامعه شناسی هنرمندان مسئله مهمی به حساب می‌آید. عدم انجام این تحقیق شاید به دلیل تن ندادن هنرمندان به اقتضائات این تحقیق که مصاحبه‌های عمیق است باشد. در حقیقت تحقیق خاصی صورت نگرفته است بر این اساس که هنرمندان ایران را بر اساس خصلت‌ها و ویژگی‌های طبقه اجتماعی، تحصیلات، محل زندگی یا سایر موارد مورد بررسی قرار دهد.

*جامعه‌شناسان ایرانی در ساختن تصویر جامعه برای هنرمندان مؤثر هستند

دکتر اسفندیاری اذعان کرد: برخی مخاطبان بر این گمان هستند که آنچه روی پرده سینما مشاهده می‌کنند یک حقیقت غیر قابل خدشه، جامع و کامل از جامعه است و هیچکس تردیدی در این زمینه نمی‌کند که آنچه مشاهده می‌کند یک برساخت اجتماعی و محصول ذهنی هنرمند است که البته محصول ذهنی هنرمند گرچه متأثر از طبقه اجتماعی، محل زندگی، باورها، نگرش‌ها و ... مربوط به او است ولی در نهایت از صافی ذهن او عبور کرده و برخی موارد از قاب ذهن او بیرون مانده است. مخاطب به این نمی‌اندیشد که هنرمند تمایل داشته به مسئله‌ای خاص، قشری خاص، لهجه‌ای خاص یا قومیتی خاص بپردازد، همه این موارد جای تحلیل دارد ولی برخی با استناد به این تصاویر منعکس شده قضاوت می‌کنند که وضع جامعه به این شکل است.

وی تشریح کرد: ذهن هنرمند به جز تجربه‌های برآمده از زیست اجتماعی و یافته‌های عینی، متأثر از گفتمان حاکم بر فضای روشنفکری جامعه است. در نشریات هنری، فضای روشنفکری و جشنواره‌ها مواردی هست که مورد تشویق قرار می‌گیرد، هنجارهایی معرفی می‌شود، چیزهایی نادیده گرفته می‌شود و اثرگذاری فوق‌العاده‌ای بر محصولات نهایی دارد. جامعه‌شناسان در ساختن تصویر جامعه برای هنرمندان مؤثر هستند و مشکل دیگر این است که متأسفانه جامعه‌شناسان کشور نیز تصویرشان در خصوص جامعه، تصاویری نزدیک به واقعیت نیست. در جامعه‌شناسی ایرانی، گفتمانی انتزاعی و دور از واقعیت‌های میدانی رایج است و گاهی ادبیات استعاری تشویق هم می‌شود. مطالب استعاری در قالب روانشناختی قرار می‌گیرد و ذهنیت می‌دهد متأسفانه مثلاً گزاره «فروپاشی اجتماعی» نیز که مرتب در ذهن نخبگان جامعه پمپاژ می‌شود تصویرسازی اشتباه است و نتایج اینگونه استعاره‌های اجتماعی که پرشمار هم هستند می‌شود جوانان ناامیدی‌ها، خودکشی‌ها، فروپاشی‌ها و نابودی‌ها. سخن مستند باید بر اساس تحقیقات، نگرش‌سنجی و ارزیابی‌های دقیق صورت گیرد تا تصویرسازی درست و قضاوت صحیح صورت گیرد.

*نشانه‌شناسی فرهنگی در واقع فرهنگ را متکثر می‌بیند

دکتر رامتین شهبازی عضو هیأت علمی دانشگاه سوره در ادامه این جلسه تشریح کرد: شاخه‌ای در مطالعات علوم انسانی وجود دارد که در هنر هم زیاد مورد استفاده قرار می‌گیرد با عنوان نشانه‌شناسی. یک حوزه در نشانه‌شناسی است به نام نشانه‌شناسی فرهنگی که البته در این خصوص بحث وجود دارد که نشانه‌شناسی فرهنگ درست است یا نشانه‌شناسی فرهنگی. بسته به روش می‌تواند این واژه‌ها متفاوت باشد. سارختارگرایان معتقدند که فرهنگ برساخته از یک متن است. در کتاب «نشانه‌شناسی فرهنگی تاریخ و ادبیات تئاتر ایران» که نوشتم تا سال 1960 بیش از 100 تعریف در خصوص فرهنگ وجود دارد. یک تعریف درباره فرهنگ وجود ندارد که بتوان به آن استناد کرد. نگاه ساختارگرا فرهنگ را به یک متن تبدیل می‌کند و می‌گوید وقتی نشانه‌شناسی در پیش گرفته می‌شود باید ارجاع به آن تعریف خاص از فرهنگ صورت گیرد. اما نشانه‌شناسی فرهنگی در واقع فرهنگ را متکثر می‌بیند. بنابراین با مسئله‌ای مواجه هستیم که با تنوع و گستردگی مواجه است و در اینجا برخی واژه‌های قدیمی مانند خرده فرهنگ دیگر جای ندارد. یک مقوله فرهنگی داریم ولی می‌تواند متکثر باشد و امروزه با چیزی به نام خرده فرهنگ مواجه نیستیم. از ساختگرایی عبور می‌کنیم و به پساساختگرایی میرسیم با نگاه انتقادی. پساساختگرایی را به مثابه یک بازه زبانی در نظر می‌گیریم و درصدد ارزشگذاری برای آن نیستیم.

وی با بیان اینکه نشانه‌شناسی به عنوان یک روش برای دستیابی به موارد دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد اضافه کرد: اگر نشانه‌شناسی را به عنوان یک روش در نظر بگیریم و این را به مقوله فرهنگ بچسبانیم، نکته‌ای که حاصل می‌شود این است که فیلمهای سینمایی متون قابل ارجاعی هستند برای اینکه ببینیم چه اتفاقی در فرهنگ یک جامعه دارد رخ می‌دهد. این عبارت در بلوک شرق با عنوان بحث سپهر فرهنگی مطرح است که از بحث سپهر نشانه‌ای گرفته شده است و این خود، برگرفته از حوزه علوم تجربی و عبارت بیوسفر است. بیوسفر چیزی است که اطراف زمین را فراگرفته است و هر چیزی از عناصر زیستی که از بیرون کره زمین بخواهد وارد کره زمین شود ترجمه می‌شود به چیزی که برای اهالی کره زمین قابل استفاده است. این ساز و کار در حوزه علوم فرهنگی نیز وجود دارد.

*سپهر فرهنگی عناصر نفوذی ناهمخوان در فرهنگ را خود به خود دفع می‌کند

معاون هنر دانشگاه سوره تشریح کرد: یک سپهر فرهنگی وجود دارد که تعریف آن بسیار دشوار است و هر چه زمان پیش می‌رود تعریف این سپهر فرهنگی دشوارتر می‌شود. این سپهر فرهنگی را چگونه باید تعریف کرد؟ آیا فیلترهایی برای تعریف سپهر فرهنگی وجود دارد؟ شورای فرهنگ عمومی سپهر فرهنگی را تعریف می‌کند یا عرف؟ در کشور ما معمولا سپهر فرهنگی بر اساس عرف اجتماعی تعیین می‌شود، همچنین در سال‌های اخیر این تعریف آمیخته شده است با آموزه‌هایی که انقلاب برای ما به ارمغان آورده است. نهادهای بالادستی نیز در این زمینه تأثیرگذار هستند.

دکتر شهبازی با اشاره به بحث های اخیر رایج در فضای عمومی ایران و گسست فرهنگی که در این زمینه دارد گریبان کشور را می‌گیرد عنوان کرد: جاهایی که سپهر فرهنگ ما دچار ترک شود، عناصری که به فرهنگ ما قابل ترجمه نباشند نفوذ می‌کنند و سعی می‌کنند خود را به عناصر قابل ترجمه در فرهنگ ما تبدیل کنند. این موارد ممکن است گاهی بتوانند بروز پیدا کنند ولی چون با فرهنگ عمومی که وجود دارد همخوان نمی‌شوند آرام دفع می‌شوند و از سپهر فرهنگی خارج می‌شود. البته اگر ساز و کار سپهر فرهنگی انعطاف لازم را نداشته باشد این خطر وجود دارد که آن‌ها غالب شوند. سپهر فرهنگی باید انعطاف داشته باشد که این انعطاف بتواند هر آن چیزی که ضدش است را آرام آرام خارج کند. باید اجازه داد این موارد بیایند و بروند. ساز و کار سپهر فرهنگی همین است که آنچه بتواند ترجمه کند را تبدیل به متن می‌کند و آنچه را نتواند ترجمه کند دفع می‌کند. البته ورود و خروجش ممکن است زمان ببرد. حال با سینمایی مواجه هستیم که تحت تأثیر این عناصر مختلف فرهنگی قرار دارد. سینما و هر متن هنری دیگری از عنصری به نام روایت استفاده می‌کند که هر آنچه را که دارد شکل می‌دهد یا از آن تأثیر می‌پذیرد، مرتبط هستند با دو نظریه معروف بازتابی و تأثیرگذاری و شکل‌دهی؛ که البته امروزه این دو نگاه را منسوخ می‌دانند و آن را نقد می‌کنند. بحث فرهنگ که به شیوه زیستی در حال تأثیرگذاری است این است که فرهنگ دیکته نمی‌شود بلکه زیست می‌شود یعنی فرهنگ انسان و زندگی انسان را به وجود می‌آورد و زندگی انسان هم فرهنگ را به وجود می‌آورد. در نشانه‌شناسی فرهنگ به این تعامل و گفت‌وگو اعتقاد داریم و با آن همراستا می‌شویم. اینگونه نیست که گفته شود فلان مسئله فرهنگ است و باید تبدیل به متن شود، آنوقت عدم تابعیت از آن می‌تواند جامعه را با خطراتی مواجه سازد؛ ولی وقتی گفته شود زیست و فرهنگ، آنوقت هر آنچه را که با سپهر فرهنگی ما مطابق نیست خود به خود دفع می‌شود.

*سینماگر بین توجه به نیاز مخاطب، سفارش سینمادار، الزامات ممیزی و ... گیج می‌شود

وی اذعان کرد: با سینمایی مواجه هستیم که سینماگر از سویی با مخاطب طرف است و باید به جذب مخاطب و رونق گیشه بیندیشد، در این شرایط نمی‌آید به پژوهشگر دانشگاه‌ها بگوید بروید بررسی کنید ببینید مخاطب من به چه نیاز دارد، سفارش فیلم را گیشه‌ و سینمادار می‌دهد که من چه می‌خواهم و فیلم تو را در چه گستره‌ای اکران می‌کنم. سینمای دولتی را اینجا کنار می‌گذاریم و وارد بحث نمی‌کنیم چون آن‌ها دخل و خرجشان مشخص است و سود فیلم در مرحله تولید کسب می‌شود. سینماها برای فروش بیشتر به سراغ فیلم‌های پرمخاطب مثل کمدی می‌روند و فیلم‌های دارای محتوای فرهنگی کمتر مورد استقبال قرار می‌گیرد و این سبب می‌شود سپهر فرهنگی که در سینما داریم دائم محدودتر شود و همچنین سبب تعارض می‌شود یعنی مخاطبان یک عده به سینما حمله می‌کنند و یک عده در گوشه عزلت قرار می‌گیرند. در این اوضاع سینماگر هم گیج می‌شود و نمی‌داند حواسش به مخاطب باشد یا گیشه یا ممیزی یا اوضاع مردم. همین سبب می‌شود که سینمایی داشته باشیم که یک دفعه سرش بزرگ می‌شود، یک دفعه دستش و یک دفعه تنش و به اوضاع نامتقارن می‌رسیم.

معاون هنر دانشگاه سوره بیان کرد: سپهر فرهنگی در سینمای ما کامل نیست و ناقص است و این‌ها خودش را در فیلم‌ها نشان می‌دهد و اتفاقا یکسری فیلم‌های انتقادی ساخته می‌شود که فیلم‌های به شدت بدی است و این فیلم‌های بد به خاطر لحن تندی که به لحاظ اجتماعی دارند تبدیل به یک فیلم برند می‌شوند، مانند فیلم من عصبانی نیستم، این فیلم از هر لحاظ از جمله تدوین، پلان‌ها و ... به گونه‌ای است که وقتی در سالن سینما هستی حتی اگر آرامش هم داشته باشی با عصبانیت از سالن سینما خارج می‌شوی. اسم این فیلم عصبانی نیستم است و قرار است جریانی را نقد کند که فیلم درباره‌اش صحبت می‌کند ولی نه تنها به نقد نمی‌پردازد بلکه با لحن آشفته‌ای که دارد به ضد خودش تبدیل می‌شود؛ یا فیلم خانم بنی‌اعتماد، فیلمی پاره پاره، فیلمی که برخلاف اینکه ادعا می‌کند دارد چیزی را نقد می‌کند ولی نقد نمی‌کند. همه این موارد را زیر چتر فرهنگ می‌بینم. وقتی سپهر فرهنگ شکل نمی‌گیرد با سینمایی مواجه می‌شویم که ادعا می‌کند تحلیل دارد ولی هیچ تحلیلی ندارد. البته سینما لزوماً نباید تحلیل داشته باشد و این به نحوه ورود سینما به ایران برمی‌گردد.

دکتر شهبازی خاطرنشان کرد: در ادامه بحث وارد مقوله دیگری می‌شویم با عنوان ویتگنشتاین متأخر، که اعتقاد ویتگنشتاین این است که وظیفه فیلسوف تحلیل نیست بلکه توصیف است و اگر بتواند توصیف درست ارائه کند تمام مسؤولیت خود را درست انجام داده است. ما حتی به برخی از این توصیفات هم نرسیده‌ایم، اگر سینمای ما در عرصه خانواده، جنسیت یا هر موقعیت دیگر به این سمت می‌رفت خیلی وضعیت روشن‌تر و بهتر بود. در پایان‌نامه‌ای که امروز در خصوص آن صحبت شد به بازی زبانی در حوزه امید پرداخته شده است و تحلیل هم ارائه شده که اتفاق خوبی است چرا که بازی‌های زبانی که وجود دارد به سپهر فرهنگی کمک می‌کند.

گفتنی است در بخش دوم این نشست، حضار  پرسش های خود را پیرامون مباحث مطرح شده و موضوع نشست بیان کردند و اساتید بنا به حوزه تخصصی خود این پرسش ها را پاسخ دادند.

همچنین در خلال نشست، مجتبی مدنی پژوهشگر عرصه رسانه مدنی که در چند سال گذشته در قالب یک پایان‌نامه درخصوص موضوع بازنمایی امید در شخصیت‌های جوان سینمای دهه 1380 و 1390 کار کرده است به ارائه نتایج پژوهش خود پرداخت. مهم‌ترین عوامل پدیدآورنده ناامیدی در جوانان  و نیز بررسی سطح امیدواری شخصیت‌های اصلی تعدادی از فیلم‌های دهه 80 و 90 از جمله سرفصلهای ارائه شده توسط این پژوهشگر بود.

لازم به یادآوری است همایش بین المللی "خانواده مقاوم: چالشهای اخلاقی در جهان متحول" به همت پژوهشکده زن و خانواده اول و دوم اسفندماه در تهران و قم برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.