وی با بیان اینکه خود علوم انسانی پایه، نیز متأثر و مبتنی بر بنیانهای معرفتشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی و ارزششناسی هستند، گفت: یعنی با تفاوت نگاهها به این بنیانها، نظریهها و داوریهای ما در این نوع علوم انسانی و به طریق اولی در علوم انسانی پیرو متفاوت و متغیر خواهد شد.
حجت الاسلام و المسلمین شریفی ادامه داد: درباره تأثیرپذیری نظریههای اقتصادی از نظام ارزشی و اخلاقی، نظریهپردازان کتابهای تحقیقی فراوانی نوشته شده است؛ آمارتیا سن، در On Ethics and Economics؛ که توسط جناب حسن فشارکی ترجمه شده به تبیین بار ارزشی رفاه و عقلانیت اقتصادی و تشریح نقش ارزشها در اقتصاد پرداخته است. کمپل و راس، دو محقق مشهور اقتصاد، در مقالهای با عنوان The Utilitarianism of Adam Smith's policy Advice؛ سودگرایی سیاست توصیهای آدام اسمیت، تلاش کردهاند نشان دهند که نظریه ارزشی حاکم بر اقتصاد سیاستی آدام اسمیت، نظریة سودگرایی بوده است؛ یعنی همه توصیههای اقتصادی آدام اسمیت بر پایة پذیرش این مبنای ارزشداوری است که ملاک خیر و خوبی عبارت است از «بیشترین خیر و خوبی برای بیشترین افراد» یعنی هر کاری که بیشترین خیر را برای بیشترین افراد جامعه داشته باشد، از نظر اخلاقی خوب است.
رئیس دانشگاه قم افزود: پترسون و دیویس در نوشتاری با عنوان (Consequences, Rights and Virtues: Ethical Foundations for Applied Economics) نشان دادهاند که تحلیلهای اقتصادی و به طور کلی اقتصاد کاربردی به شدت متأثر از نظام ارزشی و اخلاقی تحلیلگران است. یعنی تحلیلگران اقتصادی با تکیه بر مبانی ارزشی و اخلاقی خودشان به تحلیل و تبیین و توصیف مسائل اقتصادی میپردازند. و بالاخره اینکه دانیل هاسمن و مایکل مکفرسون در کتابی با عنوان (Economic Analysis, Moral Philosophy, and Public Policy؛ تحلیل اقتصادی، فلسفه اخلاق و سیاست عمومی) نشان دادهاند که چه ارتباطی میان ملاک ارزشداوری و سیاستگذاریهای اخلاقی و همچنین تحلیلهای اقتصادی وجود دارد. نشان دادهاند که رابطهای تنگاتنگ میان نظریههای موجود در علم اقتصاد و نظریههای اخلاق هنجاری وجود دارد.
وی با بیان اینکه برخی گمان کردهاند که علم اقتصاد و عالم اقتصاد صرفاً به توصیف پدیدهها و کنشهای اقتصادی میپردازد و در این توصیف نظام ارزشی و اعتقادی و جهاننگری او هیچ تأثیری ندارند، اظهار کرد: برای ارائه پاسخی عالمانه به این حرف، باید کارکردهای علوم انسانی را شناخت؛ توصیف، تفسیر، تبیین، پیشبینی، ارزشداوری و کنترل ؛ براین اساس اولاً، همان توصیف و تبیین و پیشبینی کنشها و پدیدههای اقتصادی نیز به شدت متأثر از نظام ارزشی و اخلاقی پژوهشگر است، ثانیاً، فیالواقع توصیف و تبیین و پیشبینی پدیدههای اقتصادی، همگی مقدمهای برای توصیه و تجویز و بیان هنجارهای اقتصادیاند.
رئیس دانشگاه قم اضافه کرد: اگر اقتصاددانی به توصیف و تبیین وضعیت موجود بپردازد و حتی اگر به پیشبینی وضعیت آینده کنشهای اقتصادی بپردازد و با این ادعا که کار من در همین حد است و هیچ داوری مشخصی درباره خوبی یا بدی وضعیت موجود و در صورت خوبی، راههای تقویت آن و در صورت بدی، راههای تضعیف یا از میان برداشتن آن ارائه ندهد، ما هرگز نمیتوانیم او را به عنوان یک متخصص علم اقتصاد به شمار آوریم. درست مثل پزشکی میماند که فقط به توصیف بیماری ما و بیان علت آن میپردازد و با این بهانه که کار علم، صرفاً توصیف و تبیین است و نه بیان هنجار و دستورالعمل، از ارائه نسخه پرهیز میکند! آیا ما چنین فردی را پزشک میدانیم؟!
حجت الاسلام و المسلمین شریفی ادامه داد: ثالثاً علم اقتصاد به اعتباری، به سه شاخه عمده تقسیم میشود؛ اثباتی، هنجاری و دستوری یا مدیریتی؛ بنابراین هرگز چنین نیست که نظریههای اقتصادی فارغ از ارزش باشند، بلکه به شدت متأثر از نظام ارزشی محققان هستند. فی المثل آیا توصیفات و توصیههای اقتصادی فردی مثل برنارد ماندویل که حرص و طمع و ولع را از فضایل اقتصادی و اجتماعی میداند، با توصیفات و توصیههای اقتصادی یک اقتصاددادن معتقد به ارزشهای اسلامی که این امور را از بدترین رذایل اخلاقی میداند، یکسان است؟ هرگز.
انتهای پیام/