تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
حجت‌الاسلام علی رجب‌زاده مدیر گروه معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی: متأسفانه جنبه تربیتی در دانشگاه مورد غفلت واقع شده است و ما صرفاً به جنبه تعلیمی توجه کردیم/ کتب معارفی دانشگاه با توجه به تغییر نسل‌ها نیاز به بازنویسی دارند بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۸۳ دروس عمومی معارف اسلامی شامل گرایش‌های مبانی نظری اسلام، تاریخ و تمدن اسلامی، انقلاب اسلامی، اخلاق اسلامی، آشنایی با منابع اسلامی و درس دانش خانواده و جمعیت مورد تصویب قرار گرفت که هر کدام از این گرایش‌ها شامل عناوین درسی بوده که دانشجویان می‌بایست الزاماً این دروس را در طی دوران تحصیل خود بگذرانند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از مهر؛ حجت‌الاسلام رستمی رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها از ابتدای مسئولیت خود بر ضرورت بازنگری عناوین، روش و محتوای دروس معارف اسلامی تاکید داشت و از تدوین سه برنامه تحولی دروس معارف تا سال ۱۴۰۲ خبر داد. از نظر او با توجه به تغییرات و تحولات به وجود آمده در جامعه، دروس معارف باید منطبق با نیازهای هویتی و معرفتی دانشجویان مورد بازبینی قرار بگیرند. روزهای نخست ماه مهر، همزمان با بازگشایی مجدد دانشگاه‌ها و برگزاری کلاس‌های درس است.

در همین راستا و به منظور بررسی کیفیت کتب معارفی که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود با حجت‌الاسلام و المسلمین علی رجب‌زاده مدیر گروه معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی گفت‌وگو کردیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید؛

* آیا تصویری که از دین توسط کتب معارفی دانشگاه‌ها برای دانشجویان ترسیم می‌شود از جذابیت و مقبولیت کافی برخوردار هست تا بتوانیم ادعا کنیم که توانستیم از ظرفیت دروس معارف برای تقویت باورهای دینی دانشجویان به خوبی استفاده کنیم یا خیر؟

در خصوص تأثیرگذاری دروس معارف در دانشگاه‌ها باید عرض کنم بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی که اشعار دارد این دروس توسط نهاد رهبری در دانشگاه‌ها تدوین شود و بر آنها نظارت شود و تأمین استاد شود، قدم‌های بسیار خوبی در طی سالیان گذشته برداشته شده که لازم بوده اما کافی نیست؛ یعنی هر مقدار در این حوزه تلاش کنیم نتوانستیم حق مطلب را ادا کنیم چون نظام جمهوری اسلامی برخواسته از کلمه توحید و قرآن کریم است و خداوند متعال در قرآن این وظیفه را بر دوش بندگان قرار داده است که هم «یزکیهم» باشند و هم «یعلمهم» باشند یعنی هم تعلیم را جدی بگیرند هم تزکیه را جدی بگیرند لذا تزکیه در آیه شریفه قرآن بر تعلیم تقدم پیدا کرده است: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ». با توجه به آیات شریفه قرآن، در کنار اینکه در دروس معارف باید جنبه علم‌آموزی تقویت شود باید بر جنبه تزکیه و تربیت دانشجو تاکید شود، تربیتی که مبتنی بر مبانی اسلامی و مقام توحید باشد.

در سال‌های گذشته در حوزه دروس معارف تلاش‌های زیادی شده و کتبی تدوین شده است. این کتب شاید در زمان خودشان جذابیت داشته و تأثیرگذاری خودش را انجام داده است اما با توجه به گذشت زمان و تغییر نسل‌ها و نگاه‌ها نیاز به بازنویسی دارند. امروز دانشجویان ما دانشجویان دوره اندروید و متاورس هستند و باید متناسب با مخاطبین و فضای فکری آنها دروس معارف را بازسازی و بازنمایی کنیم که طبیعتاً پایه‌اش همان معارف توحید و نبوی و علوی خواهد و این مسئله تغییر پیدا نمی‌کند اما در جلوه دادن معارف باید تغییراتی ایجاد کنیم به نحوی که این معارف به لسان قوم باشد یعنی با زبان دانشجویان امروز نوشته شود.

سابقا اینطور بود که اگر استاد مطلبی یا حدیثی را در سر کلاس نقل می‌کرد دانشجو سند این حدیث یا مطلبی که استاد می‌گوید را نداشت لذا قبول می‌کرد ولی الآن هنوز من حدیث را نخواندم دانشجو آن را جست‌وجو می‌کند و مثلاً می‌گوید این حدیث سندش صحیح نیست یا مثلاً اگر مطلبی از امام خمینی مطرح می‌کنم دانشجو می‌گوید امام این مطلب را در فلان تاریخ راجع به فلان مسئله گفته است. این نشان می‌دهد حافظه دانشجوی ما تغییرات جدی پیدا کرده است و به حافظه جهانی متصل شده است و ما متناسب با حافظه جهانی باید مطالب را به روزرسانی کنیم و البته این کار، کار سختی است.

بنابراین باید نهاد رهبری در دانشگاه‌ها دستور بازبینی هر ساله این کتب را به دانشگاه‌ها بسپارد و مثل دروس دیگری که هر چند وقت یکبار مورد بازبینی قرار می‌گیرند، این دروس نیز مورد بازنگری قرار گیرند. نکته دیگر این است که این ماجرا باید در کف دانشگاه اتفاق بیفتد نه اینکه گروهی را در یک مرکزی انتخاب کنیم که بر اساس تصورات نسلی خودشان مطلبی آماده کنند و به دانشگاه بفرستند که نهایتاً جذابیت لازم را نداشته باشد. ما باید این اختیار را به دانشگاه‌ها و گروه‌های معارف تفویض کنیم و مأموریت دانشگاهی به آنها بدهیم تا استاد وقتش را برای خروجی مشخصی تنظیم کند. آن وقت شاهد خواهیم بود که در هر استان در مورد یک واحد درسی ۲۰ کتاب چاپ شده و این کار به شدت توسعه پیدا می‌کند و خودش نهضت بزرگی در تدوین کتب معارف محسوب می‌شود.

الآن ما گفتیم فقط نشر معارف و تعداد محدودی از افراد که با نشر معارف همکاری دارند این کار را بکنند و بقیه هم آن را تدریس کنند. طبیعتاً این کار، کار کاملی نخواهد بود. البته نمی‌گویم هر کس برای خودش کتاب بنویسد بلکه این کار باید از طریق نهاد رهبری مدیریت شود ولی توسط دانشگاه‌ها انجام شود و نهاد با همکاری دانشگاه‌ها کتاب‌ها را چاپ کند. به نظرم اگر این اتفاق بیفتد اتفاق مبارکی خواهد بود.

* شما به دو نکته مهم اشاره کردید یکی لزوم تغییر در کتب معارف و دوم اینکه این تغییر توسط خود دانشگاه اتفاق بیفتد. این مطلبی که گفتید این نکته را به ذهن من آورد که الآن در دانشگاه‌های مختلف گروه‌های درسی مختلف داریم که دانشجویان هر کدام از گروه‌ها سلایق و علایق مختلفی دارند. آیا در تدوین کتب معارف موجود به این سلایق متنوع توجه شده است؟

الآن قدم‌هایی برداشتند که دروس معارف را متناسب‌سازی کنند ولی هنوز قدم‌های اولیه است. این زمانی کامل می‌شود که این اختیار به صورت کار علمی و مأموریتی به اعضای هیئت علمی گروه‌های معارف سپرده شود و آنها متناسب با گفتمان دانشگاه محل خدمتشان کتب را به روزرسانی کنند مثلاً از گفتمان دانشکده‌های فنی و کشاورزی و … استفاده کنیم و این کار را انجام دهیم. طبیعتاً وقتی مسیر را بستیم و اجازه این کار ندادیم نیاز چنین انتظاری نیز داشته باشیم. به هر صورت الآن کتاب‌هایی با این عناوین توسط نهاد رونمایی شده ولی اینکه چقدر مؤثر است نیاز به بررسی دارد.

* با توجه به اینکه دامنه معارف اسلامی گسترده است در کتب معارف باید کدام یک از جنبه‌های دین بیشتر برجسته شود و کدام بخش از دین برای دانشجو جذابیت بیشتری دارد؟

متأسفانه جنبه تربیتی در دانشگاه مورد غفلت واقع شده است و ما صرفاً به جنبه تعلیمی توجه کردیم. بنده اشاره کردم که در آیات قرآن هم «یزکیهم» آمده و هم «یعلمهم». در دانشگاه‌ها مخصوصاً دروس معارف جنبه تربیتی خیلی اهمیت دارد لذا معاونت آموزش وزارت علوم طرحی دارد که در آن جنبه تربیتی موضوع را پیش کشیدیم و داریم روی آن کار می‌کنیم. به نظرم حلقه مفقوده که در دانشگاه باید مورد توجه باشد این جنبه است.

ما این همه فرماندهان جنگ داشتیم، این همه بزرگان در عرصه دین و مدیریت کشور داریم، همه اینها جنبه تربیتی‌شان پررنگ است و الا این علوم همه جای دنیا یافت می‌شود. آنچه شهید چمران را از دیگران متمایز می‌کند، آنچه شهید قاسم سلیمانی را متمایز می‌کند جنبه تربیتی کار است. پس حلقه مفقوده‌ای که باید مورد توجه باشد همین است. اتفاقاً در دوره کارشناسی در این زمینه آئین‌نامه داریم و خلأ آئین‌نامه نداریم. در آنجا گفته شده دانشجو باید استاد راهنمای مشاور داشته باشد ولی عملاً این اتفاق نیفتاده است. ما آمدیم جریان استاد مشاور را حداقل در دروس معارف پررنگ کردیم. البته این کار باید توسعه پیدا کند.

ما حتی اگر بهترین کتاب را برای تدریس بنویسم از قرآن کریم که نمی‌توانیم بهتر بنویسیم، پس ما متن خوب را داریم منتهی در نحوه اجرا مشکل داریم. استاد هم اگر استاد قوی باشد می‌تواند متن ضعیف را خوب بگوید ولی اگر استاد ضعیف باشد بهترین متن را هم در اختیارش قرار دهید نمی‌تواند خوب ارائه کند. ما باید استادانی تربیت کنیم هم «یزکیهم» باشند و هم «یعلمهم» تا بتوانند متن ضعف را هم خوب ارائه دهند. درست است که ما در متن آموزشی اشکالاتی داریم ولی اشکالات به حدی نیست که مأموریت خودمان را در حوزه معارف اجرا نکنیم. مشکل ما در جنبه تربیتی است که بتوانیم دانشجو را به درستی مشاوره دهیم، تربیت کنیم و در این زمینه از روش روز استفاده کنیم. طبیعتاً استادی که نتواند از گوشی اندروید استفاده کند، نتواند از دانش روز استفاده کند نمی‌تواند به راحتی با دانشجو ارتباط بگیرد.

* شما سال‌ها است این کتاب‌ها را در دانشگاه تدریس می‌کنید. به نظر شما این کتاب‌ها چقدر در اصلاح باورهای دینی دانشجویان اثرگذار بوده است؟

ما نمی‌توانیم درصد مشخص اعلام کنیم و این کار نیاز به پرسشنامه، مصاحبه و کار میدانی دارد تا آمار دقیقی دربیاوریم. به طور نسبی می‌توان گفت موفقیت ما نسبی بوده یعنی نه می‌توانیم بگوییم موفق نبودیم و نه اینکه کاملاً موفق بودیم. ضمن اینکه این مسئله دانشگاه به دانشگاه متفاوت است. برخی دانشگاه‌های کم‌برخوردار که در استان‌های مرزی قرار دارند استادان قوی ندارند لذا هم ضعف در استاد دارید و هم ضعف ارتباط با دانشجو. در این استان‌ها بیش از آنکه در متن مشکل داشته باشیم در داشتن استادان توانمند با نگاه تربیتی مشکل داریم و پس از آن به مشکل در متن می‌رسیم.

انتقاد ما این است متن‌های ما به‌روز نیست یعنی برای نسل جدید پاسخگو نیست. نسل امروز نسل z است و باید بر اساس تفکر آنها غذای فکری و روحی تأمین کنیم و مهمترین مسئله نیز نحوه ارتباط با دانشجو و مدیریت فکری دانشجو و نحوه تربیت دانشجو است. لذا ما درس‌ها و کتاب‌هایمان نیاز به بررسی جدید دارد البته تدوین هر کتاب وقت می‌برد، هزینه می‌برد که باید توسط دانشگاه‌ها یا نهاد رهبری تأمین شود تا گروه‌های معارفی در قالب کار پژوهشی این مأموریت را انجام دهند و برای دروس مختلف کتاب تدوین کنند. البته خیلی جاها نیاز به پول نداریم و مشکل مدیریتی مطرح است. باید این کتاب‌ها هر سال تجدید شود، به روزرسانی شود و بازخوردهای دانشجویی مورد بررسی قرار بگیرد. متولیان این امر باید دست به قلم شوند، دستورالعمل صادر کنند و بر اجرای دستورالعمل تا انتها نظارت داشته باشند تا بعد از مدت کوتاهی کتب ارزنده‌ای در این حوزه چاپ شود و بخش بزرگ خلأ معلوماتی نسل جدید را پوشش دهد.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.