تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
تحلیل محمدتقی کرمی از وضعیت «بی‌ارزشی» در بخشی از جامعه ایران؛ رقبای نهاد خانواده درایران در حال گسترش هستند/مساله سکشوالیته جامعه ایرانی تبدیل به موضوعی برای گفتگوی ملی شود/ تنها چیزی که در جامعه ما هنوز زنده و سرپاست خانواده است دانشیار گروه مطالعات جنسیت دانشگاه علامه طباطبایی وضعیت بی‌ارزشی در همه ابعاد سبک زندگی جامعه ایرانی را محور تحلیل برخی تحولات دانسته و متورم شدن امر جنسی را آسیب اساسی این حوزه تلقی می‌کند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از عطنا؛ تحولات پرشتاب در ساحات مختلف زندگی انسان ایرانی و به‌ویژه ساحت زیست جنسی، نگرانی‌هایی را در میان نخبگان اجتماعی ایجاد کرده و مباحثات و مناقشات مختلفی را در این زمینه رقم زده است. نحوه مواجهه و سیاست‌گذاری در زمینه سکشوالیته ایرانی دغدغه‌ای برای گفتگو با کارشناسان و صاحب‌نظران این عرصه شد. در این راستا گفتگویی بامحمدتقی کرمی دانشیار گروه مطالعات جنسیت دانشگاه علامه طباطبایی صورت داده‌ایم که نحوه و منظر فهم تحولات زیست جنسی و کیفیت مداخله در آن موضوع این گفتگو بوده است. ایشان وضعیت بی‌ارزشی در همه ابعاد سبک زندگی جامعه ایرانی را محور تحلیل این تحولات دانسته و متورم شدن امر جنسی را آسیب اساسی این حوزه تلقی می‌کنند.

محمد تقی کرمی دانشیار گروه مطالعات جنسیت دانشگاه علامه طباطبایی درباره  تحولات ارزش ها و رفتار در زیست جنسی جامعه ایرانی در سالهای اخیر تحولات اظهار داشت: من اگر بخواهم از منظر جامعه‌شناختی به تحولات اخیر سبک زندگی به طور کلی و مقوله زیست جنسی به شکل خاص نظر کنم، ترجیح می‌دهم عینک آسیب‌شناسی به چشم بزنم و به چالش‌های وضع کنونی جامعه اشاره کنم. زیرا معتقدم این چالش‌ها به عنوان ابعاد تاریک و ناهنجار زیست جنسی در حال حاضر در سطحی از مساله‌مندی قرار دارند که به زودی تبدیل به بحرانی برای کلیت نظام اجتماعی و هنجاری ما خواهد شد. حتی اگر در حال حاضر این چالش‌ها را بتوانیم انکار کنیم یا نسبت به آن تغافل بورزیم و اهمیتش را نادیده بگیریم، قطعا در آینده نزدیک مجبوریم به مثابه وضع آنومیک به آن توجه کرده و برای آن چاره‌ای بیاندیشیم.

 وی ادامه داد: من اگر بخواهم نقطه‌ی مرکزی این تحولات را روایت کنم و به عنصر اساسیِ چالش‌های مذکور اشاره کنم، به شما می‌گویم که ما دچار وضعیت «بی‌ارزشی» در کلیت سبک زندگی خود شده‌ایم. تاکید می‌کنم که این توصیف من شامل بخش عمده جامعه نیست بلکه ناظر به بخشی از عینیت اجتماعی ماست که حتی اگر الان بتوانیم آن را انکار کنیم یقینا به زودی مجبوریم آن را به رسمیت بشناسیم. تعریف من از وضعیت بی‌ارزشی ناظر به شرایطی است که در آن حرف زدن از ارزش‌ها و دفاع کردن از آنها دشوار شده است. استدلال آوردن برای اثبات ارزش‌ها سخت و بدون فایده شده است. یعنی مثلا وقتی به کسی می‌گویید فلان کار گناه است به شما می‌گوید گناه یعنی چه؟ من با این کار اوکی هستم! حالم خوبه. این نوع مواجهه با ارزش‌ها ناشی از فضای نسبی‌گرایی است که در زمانه پست مدرن به آن دامن زده شده و به جامعه ما نیز وارد شده است.

 کرمی عنوان کرد: چنین جامعه‌ای تنها به ارزش «انسانیت» پایبند است و معتقد است هیچ مقوله‌ای نمی‌تواند فراتر از ارزش انسانیت بر کنش افراد حد و قید بزند. تعریف این جامعه جدید از مقوله انسانیت نیز کاملا سیال و انعطاف‌پذیر و تابع توافقات بینافردی آنها است. تا حدی که در عمل همان شرایط فقدان ارزش را شاهد هستیم. این شرایط فقدان ارزش در بسیاری از عرصه‌ها و ساحات زندگی انسان جدید اعم از اقتصاد، خانواده، امر جنسی و... ایجاد مساله و بحران نموده است.

دانشیار گروه مطالعات جنسیت دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: در زمینه امر جنسی مشکلی که ایجاد شده این است که از یک سو امر جنسی در حال گسترش یافتن و متورم شدن است و از سوی دیگر در مسیر تبدیل شدن به «فراارزش» یا ارزش محوری زندگی افراد قرار دارد. یعنی رضایت‌مندی و ارزش‌مندی زندگی در عرصه‌های مختلف در حال پیوند خوردن با امر جنسی است. یعنی رضایت‌مندی ما از شرایط مختلف زندگی به رضایت ما در این عرصه گره خورده و آن را تحت تاثیر قرار داده است. بسیاری از ما به اشتباه فکر می‌کنیم که همیشه اینطوری بوده است. یعنی در سنت اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی نیز همین شرایط وجود داشت. در حالیکه انسان سنتی اساسا امر جنسی برایش مساله نبوده است. رضایت جنسی، شریک جنسی، فانتزی جنسی و مقولاتی از این دست به هیچوجه در جامعه سنتی مساله‌ای متورم نیست. نه اینکه اساسا مطرح نباشد. نه. مساله نیست. یعنی آنطوری که برای زن و مرد جوان امروز مساله رضایت از رابطه زناشوئی مساله است برای قدیمی‌ها چندان اهمیتی نداشت.

کرمی  افزود: عمده و متورم شدن امر جنسی در زندگی امروز ما به این معناست که یعنی حجم زیادی از فکر، زبان و دیالوگ، مصرف فرهنگی، رسانه و... درگیر امر جنسی هستند و ما در تجربه زیسته خودمان نیز می‌توانیم این متورم شدن را فهم و تایید کنیم. اما آن چیزی که اینجا برای من مهمتر است و مورد بحث من خواهد بود، محور شدن امر جنسی در مناسبات زندگی روزمره ماست. در گذشته امر جنسی در نسبت با خانواده و تولید نسل تعریف می‌شد با این نسبت که امر جنسی در خدمت خانواده و باروری بود.

وی بیان کرد:  اما امروزه تفکیکی میان امر جنسی و خانواده صورت گرفته است. نکته مهم اینجاست که رضایتمندی در امر جنسی تعیین کننده رضایت ما در سایر عرصه‌های زندگی قرار گرفته و سایر ارزش‌های موثر در گذشته را تحت‌الشعاع خود قرار داده است. به عنوان مثال در حال حاضر یکی از راهکارهای نظام مشاوره مدرن در جامعه ما به خانم شوهرداری که تجربه عشقی موازی دیگری دارد در بهترین حالت طلاق از شوهر و در موارد زیادی متاسفانه پیگیری رابطه عشقی موازی خود در غیاب همسر است! با این توجیه که این عشق حال خوب برای تو ایجاد می‌کند و حال خوب باعث بهتر شدن رابطه با شوهرت می‌گردد! تنها ارزش یا بهتر بگویم فراارزشی که امر جنسی را محدود کرده و لگام می‌زند، توافق افراد است. راه حل این موضوع این نیست که دفاتر مشاوره را جمع کنیم! زیرا گفتمان توافق فراتر از یک یا صدتا دفتر مشاوره خانواده است و هوایی است که افراد در حال تنفس کردن آن هستند. من نمی‌خواهم ادعا کنم که گفتمان توافق و نفی سایر ارزش‌های مسلط در حوزه امر جنسی روند غالب (MAIN STREEM) جامعه ماست. اما در حال افزایش بوده و طیفی از آن در همه افراد جامعه چه مذهبی و چه غیرمذهبی وجود دارد. یعنی در افراد غیر مذهبی به صورت نفی ارزش‌ها و هنجارهای مسلط ظهور می‌کند و در افراد مذهبی با تفسیر ارزش‌ها بروز می‌کند.

کرمی درباره پذیرش نظرات برخی از نخبگان و کارشناسان  اجتماعی عنوان کرد: من این اشکال را به خودم وارد می‌دانم. من صبح تا شب با جماعت روشنفکر و هنری نشست و برخاست دارم و این سبک زندگی که دارم روایت می‌کنم بیشتر متعلق به این طیف است. من هم ادعا نکردم که روایت من ناظر به کل جامعه است بلکه عرض کردم در طیف‌های مختلف جامعه سطحی از این بی‌ارزشی را می‌توانیم مشاهده کنیم. در میان دانشجویان من که غالبا روشنفکر هستند ازدواج ضد ارزش است و در بچه‌های هیئتی و بسیجی با تفاسیر دیگری به تعویق می‌افتد! اما اصلا فرض کنیم که در طیف مذهبی جامعه که به اذعان دیگران 90 درصد جامعه ایرانی را تشکیل می‌دهند! این پدیده اساسا وجود ندارد و فقط ده درصد جامعه ما در گیرودار نفی ارزش‌های مسلط هستند و من دارم آنها را روایت می‌کنم. حتی در این شرایط هم باید این تحلیل را جدی گرفت و نباید آن را نفی کرد زیرا به هرحال این پدیده در حال گسترش و رشد است و خطری برای گفتمان مسلط محسوب می‌شود. من اینجا در مقام روایت و تبیین پدیده‌ای هستم که در آینده نه چندان دور ممکن است گفتمان مسلط را به چالش بکشد. اگرچه من معتقدم همین الان این چالش و مواجهه ایجاد شده و طیف مذهبی جامعه نیز درگیر این بی‌ارزشی یا تفسیر ارزش‌ها هستند. همین الان در بدنه مذهبی جامعه مگر پدیده خیانت زناشویی وجود ندارد؟ صیغه‌بازی وجود ندارد؟ اینها که واقعیتی هستند که ما به عنوان طیف مذهبی جامعه نمی‌توانیم آن را انکار کنیم. اینها ناشی از همان تفسیر ارزش‌هاست که من عرض کردم.

وی عنوان کرد: واضح است. چون اینها معارف دهشتناک است! پذیرش اینها جرات می‌خواهد. ببینید وقتی رهبر معظم انقلاب در جمع مسئولان می‌فرمایند اعتماد عمومی قدری آسیب دیده است این را ما باید طور دیگری بفهمیم. یعنی اعتماد عمومی در حال ویران شدن است. اینکه رهبری انقلاب بگوید قدری آسیب دیده به دلیل جایگاهی است که باید به مردم امید بدهد و ملاحظات سیاسی را در نظر بگیرد و... اما ما به عنوان شنونده‌ی عاقل باید بفهمیم که وضع سرمایه اجتماعی نظام خوب نیست که رهبری هم به زبان آمده است. لذا به نظر من کسانی که نمی‌خواهند بپذیرند جامعه ما در حوزه زیست جنسی به سمت نوعی بی‌ارزشی سوق پیدا کرده است دلیلش عدم شجاعت و ترس از مواجهه با واقعیت است. من به عنوان یک جامعه‌شناس وظیفه دارم که بگویم این فاضلاب و لجن در مسیر وارد شدن به آب شرب شماست. دیر یا زود آب شرب جامعه را آلوده خواهد کرد. حالا خود دانید. یا انکار کنید یا چاره کنید!

دانشیار گروه مطالعات جنسیت دانشگاه علامه طباطبایی ظرفیت‌ها و فرصت‌های جامعه ایرانی در عرصه زیست جنسی کدامند که باید از منظر سیاست‌گذاری اجتماعی بدان توجه کند، بیان کرد: واقعیت این است که تنها چیزی که در جامعه ما هنوز زنده و سرپاست خانواده است. این هم یک تعارف نیست. نمی‌گویم خانواده هیچ خللی بهش وارد نیست. الان اگر شما بیمار شوید تنها پشتیبان و نگران شما خانواده و اعضای آن است و رفیق و همکار و همکلاسی به درد آدم نمی‌خورد. یا اگر تمام رفقای آدم به آدم نارو بزنند برادر و خواهر نمی‌زنند. ارزش مودت و رحمت در همه خانواده‌ها وجود دارد چون ودیعه الهی است. و جعل بینکم مودت و رحمه. من در ماجرای رومینا خیلی مخالف برساخت رسانه‌ای آن بودم. نظرم این بود که اینکه یک پدری دخترش را با داس می‌کشد قطعا جنایت است و باید آن را محکوم کرد اما اینکه از میان میلیون‌ها پدر چندتا پدر سنگدل این کارها را بکنند اصلا دلیل موجهی برای تضعیف جایگاه پدر نیست. زیرا این کار به تضعیف نهاد خانواده می‌انجامد.

وی افزود: به نظر من وضعیت خانواده در ایران نه یک دست سفید است و نه یک دست سیاه. در خانواده ایرانی ارزش‌های جنسی کماکان وجود دارد اگرچه انحراف از ارزش‌ها نیز در ساحت رفتار جنسی اعضای خانواده به چشم می‌خورد. یعنی خانواده هنوز در مقام باور و اعتقاد به بسیاری از ارزش‌های جنسی پایبند است اما ممکن است گاهی دچار لغزش و انحراف از این معیارها در عرصه عمل بشود اما نسبت به اینکه دچار انحراف شده کاملا خودآگاه است.

البته این نکته را نیز باید تاکید کرد که اگرچه نهاد خانواده در ایران کماکان پابرجا و مسلط است اما رقبای نهادی آن نیز در حال بروز و گسترش هستند. مثل ازدواج سفید، هم‌باشی، همجنس‌گرایی و...

اما به هر حال خانواده هم ارزش است و هم ظرف ارزش است. جالب است که بدانید براساس پیمایش‌های میدانی یکی از مواردی که بالاترین اجماع روی آن وجود دارد ارزش‌های خانواده است. یعنی ممکن است من به اسلام اعتقاد نداشته باشم اما به رزق حلال باور داشته باشم. یا مثلا نسبت به ارزش حلال‌زادگی بالای 90 درصد توافق وجود دارد.

در زمینه ارزش‌های جنسی و جنسیتی نیز اگرچه گفتمان‌های متخاصم و رقیب و خرده‌فرهنگ‌های مختلف در جامعه ایرانی وجود دارد اما باید پذیرفت که حجاب هم به عنوان یک گفتمان هنوز قدرت و هژمونی خود را در میان بدنه اعظمی از جامعه دارد. تصور ما از وضعیت حجاب و عفاف جامعه نباید منحصر با فضای مجازی باشد زیرا اساسا در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی امکان وایرال شدن گفتمان حجاب وجود ندارد و آن چیزی که بیشتر تکثیر یافته و دست به دست می‌شود دلالت‌ها و نشانه‌های گفتمان مغایر با حجاب است. اما واقعیت جامعه ایرانی را فقط در فضای مجازی نباید جستجو کرد

کرمی درباره مداخله حاکمیت در زیست جنسی جامعه با هدف تقویت نهاد خانواده عنوان کرد:  مداخله سطوح مختلفی دارد که باید مشخص کنیم درباره چه سطحی از مداخله صحبت می‌کنیم. سطحی از مداخله ناظر به رفع موانع ساختاری از پیش روی نهاد خانواده است که من نه تنها با آن موافقم بلکه آن را وظیفه مهم و ذاتی حکومت و دولت می‌دانم. دولت باید بستر و زمینه تقویت و ارتقای نهاد خانواده را فراهم کند. به عنوان مثال دولت وظیفه دارد موانع اقتصادی پیش روی ازدواج جوانان را برطرف کند. اشتغال را سامان بدهد، مسکن ایجاد کند و... اما سطحی از مداخله ناظر به تصدی‌گری در زمینه کارکردهای خانواده است. یعنی دولت جانشین نهاد خانواده در ایفای نقش‌های تربیتی، حمایتی و... آن شده و عرصه کنشگری نهاد خانواده را محدود می‌کند که من با این نوع مداخله مخالفم. یعنی من معتقدم دولت باید معیشت خانواده را تامین کرده و در سایر مناسبات خانواده در کنار آن قرار گرفته و پای خود را از دایره مناسبات خانواده بیرون بکشد. افزایش جمعیت و باروری تصمیمی کاملا متعلق به خود خانواده است و مداخله در این فضا از نظر من مردود و محکوم به شکست است.

وی در پاسخ به سوال آیا شما مثلا با مدیریت فضای مجازی برای جلوگیری از بحران‌های زیست جنسی نوجوانان مخالفید؟ بیان کرد: به سبکی که تاکنون دیده‌ایم و تجربه کرده‌ایم بله. اما به طور کلی و فارغ از تجربه موجود، حتما قائل به مداخله هستم. یعنی اینکه شما اینستاگرام یا توییتر و تلگرام را فیلتر کنید و از مردم بخواهید به سروش و روبیکا بپیوندند قطعا شما محکوم به شکست هستید زیرا مداخله شما به این دلیل که در یک فضای غیررقابتی و با اهرم فیلترینگ و زور اتفاق افتاده نه تنها به همراهی مردم نمی‌انجامد بلکه موجب سرخوردگی و اعتراض آنها نیز می‌گردد. اما اگر شما یک بدیل مناسب و استاندارد برای اینستاگرام ایجاد کنید حتی اگر اینستاگرام را هم فیلتر نکنید باز هم شاهد تغییر رفتار کاربران و استقبال آنها از فضاهای بومی ایجاد شده خواهید بود. لذا من روی کاغذ مخالف مداخله نیستم. در لیبرال‌ترین حکومت‌های جهان نیز مداخله منتفی نیست. بلکه من با مداخلات بدون پشتوانه نظری و تدبیر مخالف هستم. زیرا بیشتر باعث عصبی کردن مردم و افزایش لجبازی آنها با ارزش‌های مورد نظر حکومت می‌شود.

کرمی به سوال چه راهکارها و الزاماتی را برای تنظیم و کنترل این تحولات در عرصه امر جنسی را پیشنهاد می‌کنید؟ پاسخ داد : به طور کلی یکی از راهکار موثری که برای تنظیم رفتار افراد جامعه متناسب با ارزش‌های دینی به ذهن من می‌رسد این است که سرمایه اجتماعی و اعتماد از دست رفته مردم نسبت به حکومت و دولت اسلامی را دوباره احیا کنیم. وقتی مردم نسبت به حاکمان خود اعتماد داشته باشند نسبت به ارزش‌ها و منویات آنها نیز همراهی و سازگاری بیشتری خواهند داشت. اما اگر اعتماد از بین برود وضعیتی را شاهد خواهیم بود که هر چه حکومت بگوید مردم دقیقا عکس آن را انجام می‌دهند.

اما در خصوص امر جنسی به نظر من تا مساله سکشوالیته جامعه ایرانی تبدیل به موضوعی برای گفتگوی ملی نشود و این امر از حالت تابو بودن خارج نگردد، نمی‌توانیم ادعای سیاست‌گذاری در این عرصه داشته باشیم. کارهای اندکی هم که در این زمینه انجام شده است اساسا سیاست‌گذاری نیستند بلکه تصمیمات و آزمون و خطاهایی هستند که ما براساس ارتکازات شخصی به آن رسیده‌ایم. وگرنه فهم جمعی و مطابق با واقع از امر جنسی در جامعه ایرانی حاصل نشده و باید این فهم از رهگذر گفتگوهای ملی در این باره ایجاد شود.

نکته دیگر هم این است که ما باید امر جنسی و وضعیت آن در جامعه ایران را واقعی تحلیل کنیم و افراط و تفریط در این زمینه می‌تواند بستر بروز خطاهای راهبردی گردد. یعنی اینکه ما نه باید درباره بحرانی بودن امر جنسی غلوّ و بزرگنمایی کنیم و نه باید تقلیل‌گرایانه با این مساله برخورد کنیم. من معتقدم وضعیت زیست جنسی جامعه ما به هیچ وجه بحران‌زده و از دست رفته نیست و به این موضوع هم به عنوان مساله حاد و گفتمان غالب نگاه نمی‌کنم. هر چند معتقدم که وضع بهنجاری هم در این زمینه نداریم و ارزش‌ها و هنجارهای مسلط با چالش‌های جدی مواجه شده‌اند. در مجموع من نسبت به این وضع موجود نگران نیستم و نگرانی بیش از حد را رهزن می‌دانم چون معتقدم جامعه ایرانی حرف می‌زند اما عمل نمی‌کند. ما هنوز با آن نقطه که تمام فانتزی‌های جنسی موجود در فضای مجازی در رفتار جامعه ایران محقق شود بسیار فاصله داریم.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.