تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
در نشست «رویکرد نظری به مسئله دین و تمدن» مطرح شد؛ در رابطه با دین وتمدن با فقر شدید پژوهشی مواجه هستیم/ ظرفیت تام وتمام دین برای تمدن سازی/ تبعات نگاه حداقلی به دین کدام است؟ کرسی علمی- ترویجی با موضوع “رویکرد نظری به مسئله دین و تمدن” روز یکشنبه ۱۶ مهرماه سال جاری توسط گروه علمی مطالعات تمدن نوین اسلامی مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در این کرسی علمی، دکتر سید رضا مهدی نژاد به عنوان ارائه دهنده، دکتر حسین رمضانی و حجت‌الاسلام دکتر حبیب الله بابایی به عنوان ناقد حضور خواهند داشت.

 دکتر سیدرضا مهدی‌نژاد، عضو هئیت علمی جامعه المصطفی در ابتدای جلسه اظهار کرد: وقتی از تمدن اسلامی سخن می‌گوییم، پایه و رکن اصلی آن دین است. از سوی دیگر با شبهاتی درباره رابطه تمدن و اسلام مواجه هستیم که باید به آنها جواب دهیم. پاسخگویی به این شبهات نیازمند طرح مباحثی همانند بحث امروز یعنی رابطه دین و تمدن است. با فقر شدید پژوهش‌ علمی در این زمینه مواجه هستیم. علی‌رغم اینکه کارهایی صورت گرفته، اما مطالعات علمی منسجمی نبوده است. از این نظر با یک پیشینه‌ غنی مواجه نیستیم. نکته دیگر درباره ابعاد موضوع است که گستردگی زیادی دارد.

رابطه دین و تمدن تابع چه متغیرهایی است؟

وی افزود: در پژوهشم مسئله خود را بررسی دلایل تفاوت نگرش‌ها انتخاب کرده‌ام و سؤالم این است که رابطه دین و تمدن تابع چه متغیرهایی است؟ طبیعتاً متغیر اول، نوع نگرشی است که به خود دین وجود دارد و نیز برداشتی است که از تمدن وجود دارد. عمده تفاوت نگرش‌ها به همین موضوع برمی‌گردد. درباره تفاوت رویکرد و رهیافت باید گفت که رهیافت را به معنای علمی آن در نظر گرفته‌ایم و منظور این است که آیا رهیافت به دین و تمدن روانشناختی، جامعه ‌شناختی یا… است؟ رویکرد نسبت به رهیافت عام‌تر است و شمولیت بیشتری دارد. در بحث رویکردها نوع نگرش‌های کلان به دین همانند رویکردهای درون‌دینی یا برون‌دینی را مد نظر قرار می‌دهیم.

مهدی‌نژاد بیان کرد: رویکردهای کلان در تعریف تمدن و رابطه آن با دین را می‌توان به دو رویکرد مادی و دو بعدی تعریف کرد. در رویکرد مادی به تمدن، نگاه به تمدن به مثابه یک پدیده صرفا مادی است که در مظاهری همانند علوم و فنون، معماری، صنعت و امثالهم ساختار پیدا می‌کند و اتفاقاً بسیاری در تعریف تمدن، این موارد را برجسته می‌کنند و مؤلفه‌های غیرمادی همانند دین، اخلاق و فرهنگ وجود ندارند یا بسیار کم‌رنگ هستند. رویکرد دیگر این است که تمدن را پدیده‌ای دو بعدی در نظر بگیریم که هم ابعاد مادی و هم غیر مادی در آن وجود دارد. در این رویکرد ابعاد و مؤلفه‌های غیرمادی زیربنا و به تعبیری معیار تمدن شمرده می‌شوند و ابعاد مادی عمدتاً به عنوان مظاهر و تجلیات بیرونی در نظر گرفته شده‌اند؛ یعنی فکر، فرهنگ و دین منجر به شکل‌گیری تمدن می‌شود.

عضو هیئت علمی جامعه المصطفی افزود: غالب تمدن‌پژوهان غربی نگاه مادی به تمدن دارند و آن را برجسته و پررنگ می‌کنند. این رویکرد به برخی از دانشگاهیان مسلمان تسری پیدا کرده است و می‌گویند اگر جامعه‌ای در ابعاد مادی پیشرفت کند، می‌توان آن را متمدن نامید. از تلاقی این دو رویکرد به دین و تمدن، به نظر می‌رسد چند دیدگاه قابل برداشت است. یک دیدگاه، حداکثری است که تعریفی دو بعدی از تمدن دارد. آنهایی که نگاهشان به دین و تمدن حداکثری است معتقد به دین حداکثری و تمدن‌ساز هستند و اعتقاد دارند که دین در هر زمان و مکانی می‌تواند منجر به تمدن‌سازی شود و حتی نمونه‌های تاریخی را برای دیدگاه خود ارائه می‌دهند.

وی بیان کرد: دیدگاه دیگر، نفی رابطه است که حاصل تلاقی رویکرد حداقلی دین با رویکرد حداقلی به تمدن است. وقتی دیدگاه دین و تمدن را محدود کنیم، دیگر جایی برای رابطه آنها باقی نمی‌ماند. بنده در مقاله‌ام به برخی مصادیق این نگاه اشاره کرده‌ام. نوع نگاه به دین و تمدن می‌تواند منجر به دو نوع نگاه به تمدن دینی هم شود.

ظرفیت تام وتمام دین برای تمدن سازی

مهدی‌نژاد تصریح کرد: ‌گاهی از تمدنِ دینیِ مطلوب صحبت می‌کنیم. کسانی که از این تمدن صحبت می‌کنند نگاهی حداکثری به دین دارند و معتقدند دین ظرفیت تام و تمام برای تمدن‌سازی دارد و باید تمدنی بسازیم که همه اجزا و عناصر آن برگرفته از دین باشد. در واقع تصویری مطلوب و ایده‌آل از تمدن دینی ارائه می‌دهند. دیدگاه دیگر، تمدنِ دینیِ محقق یا تمدن دینیِ مسلمانان است. در اینجا نگاه مبتنی بر یک نگرش حداقلی یا میانه به دین است، چراکه نگاهی واقع‌گرایانه و تاریخی به دین دارد و بررسی می‌کند که آنچه در عرصه واقعیت محقق شده چه بوده است.

عضو هیئت علمی جامعه المصطفی گفت: این مقاله درآمدی بر رابطه دین و تمدن است و ایده‌ای را مطرح کرده‌ام و می‌توان با توجه به پیچیدگی رابطه دین و تمدن از منظرهای دیگری هم آن را بررسی کرد. دیدگاهی که آن را مطرح کردم قطعاً می‌تواند قابل نقد و مناقشه باشد.

تبعات نگاه حداقلی به دین کدام است؟

حجت‌الاسلام والمسلمین حبیب‌الله بابایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، به عنوان ناقد اظهار کرد: معتقدم موضوع قدیمی اما همچنان زنده است و هنوز موضوع دین در هر وضعیت بحرانی دوباره به صحنه می‌آید. ویل دورانت می‌گوید دین همانند یک هیولای چند سر است که هر سر آن را که قطع کنید سر جدیدی برای آن پیدا می‌شود. به رغم اینکه دنیای امروز و مخصوصا دنیای غرب از عصر سکولار سخن می‌گوید، اما بشر به این وضعیت راضی نمی‌شود و پشت دیوار حقیقتی است؛ هرچند در تجربه سکولار آن را از بین برده‌اند.

وی افزود: همین حس که حقیقتی پشت دیوار و در ورای آسمانهاست، برای انسان سکولار امروزی در غرب یک فشار قیچی‌وار ایجاد می‌کند و انسان در دوگانه بین زمین و آسمان بین طبیعت و ماورای طبیعت در وضعیت تعلیق است. از این نظر بحث بسیار ارزنده‌ای صورت گرفت و آقای دکتر مهدی‌نژاد به خوبی بر نقطه مرکزی تمرکز کردند و تمدن‌ها را در حوزه ساختارها، نهادها و ظواهر اجتماعی در نظر نگرفتند، بلکه از آن عبور و بر مغز اصلی تمدن تأکید کردند. چنین رویکردی می‌تواند یک گام ما را به رابطه دین و تمدن نزدیک‌تر کند.

حجت‌الاسلام والمسلمین بابایی بیان کرد: پیشنهاد می‌کنم تا این کار در گام‌های بعدی تفصیل بیشتری پیدا کند. سکولار شدن تمدن را می‌توانیم در مقام نظر، تصور کنیم اما مخصوصا ما که در فضای دینی زندگی می‌کنیم، در مقام حس و تجربه، تمدن سکولار را به خوبی حس نمی‌کنیم، همان‌گونه که اگر کسی در فضای سکولار زندگی می‌کند به خوبی شیرینی‌های فضای دینی را درک نمی‌کند. لذا هرچقدر بیشتر وارد عمق ماجرا شویم، می‌توانیم به خوبی سکولار شدن را در عرصه حیات درک کنیم و آورده‌های دین برای تمدن را بسط دهیم.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت:‌ می‌توانیم به صورت کلی از حوزه دین عبور کنیم و وارد مسائل ریزتر دینی شویم؛ مثلاً ذیل دین، مقوله ایمان و رابطه آن با تمدن یا احیاناً چالش‌های تمدن برای ایمان را بررسی کنیم. می‌توانیم همین رویکرد را در تمدن اعمال و بررسی کنیم که در دل آن چه عناصری وجود دارد و آنها را جزئی‌تر بررسی کنیم. برای مثال یکی از مسائل مهم در دل تمدن، نظم وجودی در زندگی است. لذا می‌توانیم بررسی کنیم که آیا می‌توانیم بر بنیان دین یا ایمان، نظم تمدنی لازم را ایجاد کنیم یا خیر؟ همچنین، با قرائت حداقلی از دین نمی‌توانیم به رابطه دین و تمدن بپردازیم، بلکه باید رویکرد حداکثری داشته باشیم.

در ادامه نیز دکتر حسین رمضانی، مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه گفت: گاهی مدعای نظری و معرفتی دین و گاهی مدعای عملی آن را حداکثری می‌دانیم. باید این نکته‌ را در رابطه دین و تمدن باید مد نظر قرار دهیم. همچنین، گستره روابط نظری دین و تمدن بسیار وسیع است و در تمام حوزه‌هایی که می‌توانیم کار فکری و فلسفی انجام دهیم رابطه دین و تمدن هم قابل بررسی است. لذا رویکردهای نظری متعددی به رابط دین و تمدن وجود دارد که باید به آنها توجه شود.

وی اظهار کرد: وقتی مرحوم علامه طباطبایی دین را تعریف می‌کند، عمدتاً یک رویکرد سعادت‌گرایانه دارد که در این مقاله به خوبی بررسی شده است. از سوی دیگر می‌توانیم تعریف سازه‌انگارانه از دین را هم در نظر داشته باشیم، چون به یک حرکت وجودی در زمینه عقاید، اخلاق و کنش دینی توجه می‌کند. در مقاله تعریفی که از تمدن ارائه شده است تمدنی برآیندی یعنی ناشی از برآیند رشد و پیشرفت جامعه است که باید با مفاهیم هم‌خانواده و همنشین آن تمایز آشکارتری داشته باشد.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.