مشروح این نشست در پی می آید: آیا به صورت کلی مهاجرت را پدیده ای مثبت می دانید یا منفی؟ مشفق:مهاجرت می تواند هم مثبت و هم منفی باشد. این موضوع به این بستگی دارد که مهاجرت در اثر چه عواملی و از طریق چه مکانیزم هایی اتفاق می افتد و اینکه مهاجران چه افرادی با چه مشخصاتی هستند و از کجا به کجا می روند و از سوی دیگر هزینه ها و منافع مهاجرت برای کشور فرستنده و گیرنده چه مقدار است. به طور مثال اگر جریان مهاجرت به گونه ای باشد که نیروی انسانی متخصص و سرمایه انسانی خود را از دست دهیم و به نوعی فرار مغزها یا خروج نیروی انسانی کارآمد رخ دهد، می تواند برای کشور فرستنده بسیار زیانبار باشد و می تواند دارای منافع برای کشور گیرنده باشد. در واقع متخصصی که دارای دانش، تخصص و کارآئی در یک زمینه خاص است، به نوعی موتور محرکه اقتصادی محسوب می شود، ما آن را دو دستی به کشوری دیگر تقدیم می کنیم، که از آن بهره برداری کند. یکی از دلایل پیشتازی کشورهای اروپایی از نظر اقتصادی این است که این کشورها از نظر سیاست های مهاجرتی، اقدام به جذب نخبگان و مستعدان سایر جوامع می پردازند و آنها می توانند زمینه پویائی های اقتصادی را فراهم کنند. هر چند این دیدگاه مطرح می شود که مهاجرت از نظر اجتماعی و فرهنگی ترکیب جمعیتی این کشورها را بر هم زده است، ولی مهاجرت همواره برای این کشورها دارای منافع اقتصادی بوده است و علت اینکه فاصله بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته همچنان حفظ شده و تداوم پیدا کرده و همچنان برنامه های مهاجرت پذیری جز برنامه های و سیاست های کلان و خرد این کشورهاست، به دلیل منافع زیاد مهاجرت برای این کشورهاست. پس در اینجا ساختار سیاسی و اجتماعی کشورهای مبدا و مقصد در فرستادن و پذیرفتن مهاجران اهمیت دارد؟ بله همینطور هست. عمدتا مهاجرت برای کشورهای در حال توسعه و کشوری چون ایران پدیده ای منفی است، چون ما فرستنده نیروی انسانی هستیم. البته اینجا اما و اگر های زیادی هم هست. اگر مهاجران بروند و آنجا ماندگار شوند یا ارتباط شان با کشور مبدا قطع شود، خسارت زیادی خواهد داشت، اما اگر مهاجر ارتباط خود را با کشور مبدا حفظ کرده و دستاورد مهاجرت را برای کشور خود بفرستد، باز مهاجرت می تواند اثر مثبت داشته باشد. مثلا هندوستان توانسته از این اثر مهاجرت بسیار استفاده و سود کند. چون خود این کشور ها ظرفیت و زیرساخت های لازم را برای ایجاد اشتغال نداشتند، نیروی انسانی خود را به عنوان نیروی مازاد می فرستند و مازادهای برگشتی توانستند به بخش اقتصادی خود که در فقر مطلق بودند، کمک های زیادی کنند. از طرفی دیگر نگاه حاکمیتی و سیاستی به پدیده مهاجرت همبسیار دارای اهمیت است. همواره برای خیلی از افراد مهاجر، مهاجرت پدیده مثبت بوده و افراد مهاجر به امید زندگی بهتر و شرایط بهتر مهاجرت می کنند. حال برخی به انتظارات خود دست پیدا می کنند و برخی دیگر دست پیدا نمی کنند ولی در هر حال این پدیده دو سویه است و سطوح متفاوتی دارد. جناب صادقی از نگاه جامعه شناسی مهم ترین ابعاد پدیده مهاجرت را چگونه ارزیابی می کنید؟ صادقی: اینکه مهاجرت یک فرصت است یا چالش، را باید در سطوح مختلف دید و باید ارتباط آن را با ویژگی های افرادی که مهاجرت می کنند و جامعه ای که در آن مهاجرت رخ می دهد، بررسی کرد. مهاجرت یکی از ویژگی های بارز روزگار ماست که با روندهای توسعه اقتصادی و سیاسی بسیار درهم تنیده است. امروزه، مهاجرت دیگر تنها به عنوان شکست توسعه تلقی نمی شود، بلکه به عنوان بخش جدایی ناپذیری از فرایند توسعه است. هرچند، مهاجرت، همیشه راه حل چالش های توسعه ای نیست و آن می تواند فرایندهای توسعه در مناطق مبدأ را به ویژه از طریق مهاجرت سرمایه انسانی مختل نماید و با هجوم گسترده مهاجران به مناطق مهاجرپذیر نیز فشارهای زیادی بر زیرساختارهای آن وارد سازد. بنابراین، مهاجرت هم می تواند فرصت باشد و هم چالش، که در این زمینه بستر سیاستی و مدیریت مهاجرت نقش بسیار مهم و کلیدی ایفاء می کند. با اینحال در مجموع مهاجرت به صورت بالقوه پدیده ای مثبت است و فرصت های زیادی را می تواند برای فرد مهاجر و کشور مبدا و مقصد ایجاد می کند. اما نکته مهم این است که باید ببینیم سرمایه انسانی چقدر در توسعه کشورها نقش دارد؟ در دنیای جدید که عصر مهاجرت و جابجایی بین المللی است، بحث سرمایه انسانی نقش زیادی در توسعه پیدا کرده است. اما باید دید مهاجرت بين المللي برای کشور ما فرصت هست یا چالش؟ آیا مهاجرت با بازگشت هست یا نه؟ مهاجرت می تواند نه تنها باعث انتقال پول و سرمایه باشد، بلکه باعث ارتقای فناوری و تکنولوژی برای کشور بشود. اما وضعیتی که برای ایران رخ می داده، این است که افراد با سطح تحصیلات بالا از کشور خارج می شوند و افراد با سطح تحصیلات پایین وارد کشور می شوند و این نشان دهنده این مساله است که جایگزینی مهاجرت هم اتفاق نمی افتد. در این شرایط مهاجرت از ایران تبدیل به یک مسئله و چالش اجتماعی و جمعیتی شده است. مساله دیگر در مهاجرت و تبدیل چالش های آن به فرصت، بحث مدیریت مهاجرت است. ما در ایران با اینکه در اسناد بالادستی به مدیریت مهاجرت اشاره شده، ولی سازمان و نهاد مشخصی برای مدیریت مهاجرت نداریم و گویی مهاجرت رها شده است و این پدیده در درون خانواده ها و به صورت فردی اتفاق می افتد. بنابراین پدیده مهاجرت در این چارچوب نمی تواند برای کشور ما منافع داشته باشد. یکی از مباحث مهم برای کشورها که ذیل سیاست گذاری اجتماعی است، بحث سیاست گذاری مدیریت مهاجرت است. در صورت وجود سیاستگذاری مشخص و مدیریت مهاجرت و بازگشت و چرخش است که مهاجرت را می توان یک فرصت دانست. بنابراین برای کشور ما که مدیریت مهاجرت ندارد و مهاجرت رها شده است و آن جایگزینی اتفاق نمی افتد و بازگشت خیلی اندک است، مهاجرت بیشتر یک چالش هست تا فرصت. آیا می توان گفت که در حال حاضر مهاجرت تبدیل به یک بحران اجتماعی شده است؟ مشفق: ما در این زمینه نمی توانیم اظهار نظر قاطع داشته باشیم چون اطلاعات و داده ها در زمینه فرایند مهاجرت و تعداد مهاجرت ناقص است. ما باید یک سازمان متولی امر مهاجرت داشته باشیم که اطلاعات خود را به صورت ماهانه، روزانه و سالیانه به روز کند و بدانیم چند نفر در حال مهاجرت هستند با چه تخصصی از کشور می روند و به کدام کشور می روند. در حال حاضر ما این نوع اطلاعات را نداریم، آنچه که به صورت عمومی درباره مهاجرت اعلام می شود، در نتیجه یک سری مطالعات پیمایشی است که عمدتا مبتنی بر نگرش سنجی و تمایل سنجی است و اینکه در عمل چه تعداد مهاجر داریم، مشخص نیست. ولی میل عمومی به مهاجرت بیشتر شده است اما آمار متقن درباره اینکه تبدیل به بحران شده است یه نه؟ نداریم. حتما ضروری است اطلاعات و داده های را مستدل شده جمع آوری کنیم. اما داده هایی سازمان بین المللی مهاجرت و بانک جهانی نشان می دهد که نرخ خالص مهاجرت در ایران رو به افزایش است. مهم ترین دلیل و افزایش میل عمومی به مهاجرت را چه می دانید؟ مشفق: مهاجرت یک پدیده تک عاملی نیست، اما یکی از علل مهم مهاجرت به مشکلات اقتصادی است و به خاطر کمبود فرصت های شغلی که در کشور هست و بالا بودن نرخ بیکاری تحصیل کرده ها، مهاجرت رخ می دهد. مهاجران کسانی هستند که در سن کار و فعالیت تصمیم به ترک کشور می گیرند و عموما به خاطر سطح دستمزد و اشتغال است. البته بخشی از دلایل مهاجرت هم تحصیلی است که مقداری اینتمایل هم در خارج از کشور بالا رفته است. البته برخی مطالعات نشان می دهند که میل به مهاجرت در کشور رو به افزایش بوده است، اما میل به مهاجرت با اقدام برای مهاجرت خیلی متفاوت است. تبدل میل به اقدام از نظر روانشناسی رفتاری، یک پرسه چند مرحله ای است، بنابراین نمی توان اظهار داشت که چون میل به مهاجرت افرایش یافته است، آمار مهاجران هم بیشتر شده است. دکتر صادقی نظر شما در این باره چیست؟
صادقی: پدیده مهاجرت به عنوان یک مساله و چالش اجتماعی است و مصداق های زیادی برای اثبات این موضوع است، اما اینکه ما مهاجرت بين المللي از ایران را یک بحران در نظر بگیریم، موافق نیستم. بلکه یک چالش و مساله است. بحث بحران زمانی مطرح می شود که مهاجرت شکل توده ای به خودش بگیرد. ما تقریبا یک روند صعودی در بحث مهاجرت داشتیم، ولی در یک مقاطعی به دلیل بحران های اجتماعی و سیاسی، این روند صعودی اوج گرفته است. مثلا در سال ۸۸ این وضعیت را داشتیم. در سال ۹۴ یک مقداری روند افزایشی کند شد و ثابت ماند. حتی بحث هایی درباره بازگشت ایرانیان هم مطرح می شد. تقریبا از سال ۱۳۹۶ جریان مهاجرت اوج گرفت و در دوران کرونا و در سطح بین المللی مهاجرت کاهش پیدا کرد، ولی بعد از کرونا مجددا این پدیده افزایش پیدا کرد. مهاجرت هر چند یک مساله اجتماعی است، اما خودش برآیندی از نیازهای و چالش های متعدد در کشور ایران است و مهاجرت اصطلاحا یک برساخت اجتماعی است و اینجاست که یک سری عوامل به عنوان پیشران مهاجرت مطرح می شود. درست است که آمار دقیقی درباره مهاجران خارج از کشور نداریم، ولی اخیر ترین آمار را شورای ایرانیان خارج از کشور ۵.۲ میلیون اعلام کرد، اما برخی برآوردها هم، ۷ میلیون مهاجر از ایران را اعلام می کنند. وقتی در کشورهای مقصد، سطح تحصیلات و تخصص و شغلی که ایرانیان دارند از سطح عمومی آن جامعه بالاتر است، نشان دهنده این مساله است که مهاجرت در کشور ما یک مهاجرت خاص است و به نوعی مهاجرت افراد با سطح تحصیلات و مهارت بالا است. علاوه بر روند افزایشی مهاجرت در سال های اخیر، میل به مهاجرت نیز افزایش پیدا کرده و طبق پیمایش های ملی این میل در دهه ۹۰ دو برابر شده است. البته همه افرادی که میل به مهاجرت دارند، قطعا موفق به مهاجرت نمی شوند، چون برای مهاجرت نیاز به سرمایه تحصیلی و یادگیری زبان کشور مقصد است، بنابراین بخش قابل توجهی از این افراد نمی توانند مهاجرت کنند. هر چند در سطح بینالمللی بحثی به نام مهاجرت اجباری داریم، ولی مساله ای به نام سکونت اجباری هم داریم. افرادی هستند که دنیای خودشان را جایی دیگر ساخته و به فکر مهاجرت هستند، اما نمی توانند و در این زمینه ناموفق هستند و نارضایتی اجتماعی در بین این قشر بسیار بالاست. قبلا طبقات متوسط به بالا و با تحصیلات بالا، درگیر مهاجرت بودند، ولی الان مهاجرت به سطح دبیرستان های ما رسیده است. یا حتی قبلا در شهر و بویژه در کلانشهرهای ما بود الان در روستاها نیز وجود دارد. مثلا در شهرستان دره شهر در ایلام، روستایی وجود دارد که تعداد زیادی از جوانان آن به استرالیا مهاجرت کرده اند و یا در شهرستان سردشت باز هم روستایی وجود دارد که خیلی از ساکنان آن به انگلیس رفته اند. پس این مساله نشان می دهد، در برخی مناطق کشور فرهنگ مهاجرت در ایران شکل گرفته و مهاجرت در حال تبدیل شدن به یک هنجار است و به امر عادی تبدیل شده است. حتی مهاجرت به این شکل است که نه تنها بحث میل به رفتن در حال افزایش است، بلکه اگر کسی هم در حال بازگشت است اولین سوالی که از او می پرسند این است که چرا برگشتی؟ غیر از نهادهایی که مشکوک به بازگشت این فرد می شوند. گفتمانی شکل گرفته که مهاجرت را پدیده مثبتی می داند و بازگشت را منفی و گفتمان هایی تولید می شود که هر کس دوست ندارد بماند، برود. در حالیکه این بدترین گفتمان برای جامعه است که در حال بازتولید است و افرادی را تشویق به این امر می کنیم که هر کسی دوست ندارد از کشور برود و این می تواند جریانات مهاجرت را بیشتر کند. در این نوع فضا که مهاجرت امر مثبتی می شود و بازگشت امر منفی می شود، این بدترین وضعیتی است که یک کشور می تواند تجربه کند. بحث مهاجرت در سطح بین المللی هم افزایش پیدا کرده که یک علت آنبه خاطر تغییرات نسلی و جنسیتی است و نسل های جدید به خاطر اینکه در معرض فضای مجازی و رسانه ای هستند، بیشتر اطلاعات درباره مهاجرت دارند. همچنین بازتولید تصاویر رسانه ها درباره مهاجرت، هم بی اثر نیست. آنچه الان در کشور ما به عنوان چالش وجود دارد، اینکه علاوه بر روند افزایشی مهاجرت در کشور، یک فرهنگ مهاجرت هم در حال شکل گرفتن است. بسیاری از خانواده ها در حال سرمایه گذاری بر روی فرزندانشان هستند که آنها را برای رفتن آماده کنند. قبلا اگر جریان مهاجرت از ایران به سمت کشورهای آمریکای شمالی و استرالیا و اروپا بیشتر بود، الان به سمت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس زیاد شده است. جایی که رقابت برای نیروی انسانی ماهر هست، مثلا عمان، امارات و قطر. حتی در سال های اخیر مهاجرت از ایران به این کشورها از شکل و پوشش فردی به مهاجرت شرکتی یا موسسه ای تبدیل شده و مثلا یک شرکت دانش بنیان هم دست به مهاجرت می زند. یکی از عوامل دیگر مهاجرت، درآمد سرانه است. بسیاری از افراد وقتی درآمد خود را با دیگر افراد هم سطح خود در کشورهای دیگر مقایسه می کنند، دست به مهاجرت می زنند. ایران جز کشورهایی است که درآمد سرانه پایینی دارد. در نهایت اینکه، گسترش شبکه های اجتماعی مهاجران، می تواند باعث ایجاد فرهنگ مهاجرت در جامعه فرستنده شود، یعنی جایی که مهاجرت بخشی از مجموعه رفتاری افراد آن جامعه خواهد شد. در چنین جوامعی، که قهرمانانش، مهاجران آن و مهاجرت جزء امور مقدس است؛ اعضاء آن یا رفته اند یا خواهند رفت و یا برای همیشه در حسرت رفتن خواهند ماند. با توجه به توضیحات درباره مهاجرت عموم مردم، این روزها به نظر می رسد مهاجرت نخبگان هم شتاب بیشتری به خود گرفته، دلیل این امر چیست؟ مشفق: مهاجرت نخبگان گونه ای از مهاجرت است که می تواند بدترین نتایج را برای کشور فرستنده داشته باشد. دلیلش هم می تواند متعدد و متفاوت باشد. منزلت اجتماعی و اقتصادی، توجه دولت و جامعه به این قشر، بهره برداری و اثرگذاری و بطور کلی عوامل گوناگون و متعددی در این زمینه نقش دارند. برای نمونه، یکی از علت های این افراد می تواند تفاوت دستمزدها و منافع مورد انتظار ناشی از سرمایه انسانی باشد. وقتی یک فرد متخصص، سطح دستمزدهای خود را در ایران با کشوری که قصد مهاجرت به آن را دارد مقایسه می کند، متوجه دستمزد چندین برابری در برخی کشورهای دیگر می شود، طبیعتاً این فرد مهاجرت می کند. بحث هزینه-فایده سرمایه انسانی در اینجا می تواند نقش داشته باشد. دولت برای مهاجرت نخبگان و متخصصان باید برنامه عملی و مؤثر داشته باشد تا تفاوت درآمدی و ارزش مورد انتظار این افراد با کشورهای مقصد مهاجرت زیاد افزایش نیابد. با توجه به روند تورم اقتصادی حاکم در اقتصاد کشور، متخصصین و پزشکان و نخبگان ما درآمد خوبی ندارند و دولت باید برنامه ریزی و بسته های سیاستی و حمایتی برای این قشر داشته باشد، که وضعیت معیشتی آنها بهتر شود. بطور کلی سیاستهای اقتصادی، رفاهی و اجتماعی بایستی در جهت تعدیل و کاهش دافعه های مهاجرتی کشور باشد. اما یکی از دلایل مهاجرت پزشکان و متخصصان این است که آیا آن تخصصی که داشته به اندازه کافی برایش آورده اقتصادی یا مادی داشته است و به اندازه کافی حقوق و دستمزد می گیرد یا نه؟ طبق فرهنگ مهاجرتی که در کشور شکل گرفته ما شبکه های مهاجرتی را داریم که زمانیکه فردی مهاجرت می کند می تواند به صورت بالقوه به چند نفر دیگر کمک کند که مهاجرت کنند. مثلا در دانشگاه شریف اگر دانشجویانی دست به مهاجرت زدند و رفتند، اطلاعات کشور مقصد را در اختیار سایر دانشجویان قرار دهند و تمام آنزمینه و عوامل موثر برای مهاجرت را برای فرد بالقوه فراهم می کنند. اما ما همین کار را برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور و جذب مهاجر انجام نمی دهیم. در سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری هم اشاره شده که حفظ نخبگان و تشویق به بازگشت و ایجاد زمینه سازی برای آنها تاکید شده ولی تا الان هیچ نهاد و وزارتخانه این سیاست را تبدیل به یک بسته حمایتی نکرده است و سیاستی برای بازگشت متخصصان نداریم. دکتر صادقی نگاه شما به دلایل و عوامل مهاجرت نخبگان با توجه به حاشیه امنی که در کشور دارند، چیست؟ صادقی: یکی از موضوعات مهم در مهاجرت افراد دارای تحصیلات دانشگاهی، مساله منزلت اجتماعی و احساس مفید بودن و اثربخشی است. اینکه چقدر در زمینه های تخصصی، جامعه از آنها بهره مند می شود و یا برعکس چقدر احساس طرد شدگی و ناامیدی می کنند. به نظرم بخش زیادی از مهاجرت هایِ رخ داده به دلیل مقوله دوم یعنی احساس طردشدگی است. بنابراین سرمایه انسانی ما با احساس طردشدگی که داشته است، تبدیل به سرمایه اقتصادی و اجتماعی نشده است. در این شرایط طبیعی است افرادی که دارای ارتباطات و سرمایه مالی قابل توجهی دارند، دست به مهاجرت می زنند. یک اتفاق دیگر که مدتی است شاهد آن هستیم، لغو قرار دادهایی است که برای اعضای هیات علمی پیمانی می باشد. این وضعیت نه تنها اعضای هیات علمی بلکه دانشجویان را نیز تحت تاثیر قرار می دهد که به مهاجرت بیاندیشند و اقدام کنند. در این وضعیت دانشگاه تبدیل به جایی می شود که به جای تولید سرمایه انسانی ، متخصص این کار را برای کشورهای دیگر انجام می دهد. به خاطر همین در یک شرایط خاص، پیک مهاجرتی اتفاق می افتد و شرایط سیاسی نقش بسیار تعیین کننده ای در بروز و تقویت مهاجرت دارد. این وضعیت یعنی هدررفت سرمایه انسانی که سال ها برای آن سرمایه گذاری شده است. مشفق: در تکمیل صحبت های دکتر صادقی درباره جذب فراوان دانشجو و عدم انطباق باید بگویم، ما در یک دوره ی زمانی در کشور به صورت توده وار جمعیت جوانی داشتیم که آنها در سن آموزش عالی و تحصیلات تکمیلی قرار گرفتند و به دنبال این تقاضا در آموزش عالی، طبیعتا وزارت علوم به صورت بسیار گسترده دانشگاه ها را گسترش داد. جمعیت قابل توجه و گسترده ای وارد نهاد آموزش عالی کشور شدند. زمانیکه حجم گسترده ای از جمعیت جوان کشور وارد آموزش عالی می شوند و برای تحصیل آنها بسترسازی می شود، این آموزش ها باید منطبق با بازار کار و نیازهای اقتصادی و شغلی کشور باشد. ما بدون اینکه در محتوای آموزشی کلاسیک و قدیمی تحولی ایجاد کنیم، نظام آموزشی قدیم را اجرا کردیم و از یک سو وزارت علوم به عرضه نیروی تحصیلکرده می پردازد، از سوی دیگر چون بسترهای لازم را برای ورود این افراد به بازار کار ایجاد نکردیم، طبیعی است که این افراد به بن بست شغلی می خوردند. در این شرایط، افراد تصمیم به ادامه تحصیل می گیرند، برای اینکه بتوانند با مدرک تحصیلی بالاتر، فرصتی برای پیدا کردن شغل فراهم شود. در این شرایط آن عدمانطباق نظام آموزش عالی و نظام اقتصادی تشدید می شود در حالیکه ما نیاز به سطوح تحصیلات بالاتر نداریم. در واقع ما به توسعه بی رویه آموزش عالی بدون توجه به بازارکار و نیازهایمان پرداختیم که طبیعتاً پیامد چنین شکافی مهاجرت و بیکاری است. دکتر صادقی در صحبت هایتان به بحث مدیریت مهاجرت و سیاست گذاری در این باره پرداختید… بیشتر توضیح می دهید؟ صادقی: در سطح سیاست های کلان برای مهاجرت عمدتا بحث مدیریت مهاجرت و تشویق به بازگشت و بهره مندی از ایرانیان خارج از کشور دیده شده است. اما در سطح اجرا یک برنامه راهبردی در این زمینه وجود ندارد. در مقوله مهاجرت مقداری دیدگاه ها و نظرات متفاوتی وجود دارد که همین مساله خود می تواند چالش هایی را به وجود آورد. مثلا در بحث بازگشت ایرانیان خارج از کشور، رویکرد امنیتی غالب می شود. در حالیکه در سیاست گذاری مهاجرت باید همه ابعاد موضوع در نظر گرفته شود. یکی از بحث های مغفول قانون جمعیت، همین بحث مهاجرت است. هر چند یک اشاره جزئی شده اما اصلا کافی نیست. رویکرد اصلی در این قانون هم افزایش باروری است، اما بایستی توجه داشت که بدون برنامه بودن در حوزه مهاجرت، قطعا سیاست هایی چون حمایت از خانواده را زیر سوال می برد . یک عامل مهمی که می تواند رشد جمعیت ایران را در آینده در یک زمان کوتاه تری به رشد منفی برساند و سالمندی جمعیت با سرعت بیشتری اتفاق بیافتد، همین وضعیت مهاجرت جوانان است.
اگر بحث ما جوانی جمعیت و افزایش جمعیت است، باید شرایطی مهیا کنیم که جمعیت جوان همینجا بماند و به ازدواج و تشکیل خانواده و فرزندآوری بپردازد. پس اینکه در برخی از قوانین و سیاست ها نوعی ناسازگاری وجود دارد، درست است. مهاجرت اثر اجرای قانون حمایت از خانواده را از بین می برد، چرا که بخش عمده مهاجران، جوانان هستند. جناب مشفق شما اثر قانون و سیاست های فعلی را در پدیده مهاجرت چگونه تحلیل می کنید؟ مشفق: قانون جوانی جمعیت، بیشتر رویکرد رفاهی و حمایت اقتصادی در رابطه با زوجین جوان دارد. یعنی در جهت حمایت های اقتصادی و مالی تشویقی برای فرزندپروری است. این قبیل سیاست ها در اکثر کشورها تحت عنوان سیاست های حمایت از خانواده نام دارد. در کنار این سیاست های حمایتی که تاکید بر فرزند آوری دارد، ما باید از آنجمعیتی که کارکردش، جوان سازی جمعیت است، مورد حمایت قرار گیرد. اگر ما در سیاست های اجتماعی که عمدتا بحث بر سر حمایت از خانواده می باشد، قوانین جامع نداشته باشیم، نه تنها این قوانین کارکرد فرزندپروری را ندارند، بلکه مهاجرت را هم بیشتر می کند. دو سیاست مهمی که باید دولت ها در پدیده مهاجرت پیگیری کنند، یکی بحث مهار تورم و دیگری افزایش نرخ اشتغال موثر است. اگر بتوانید اشتغال زایی کنید و تورم را مهار کنید، ثبات اقتصادی ایجاد می شود و میل افراد به زندگی در کشور بیشتر می شود. در مهارتورم افراد باید این امید را داشته باشند تا چندین سال آینده، درآمدشان کفاف زندگی شانرا می دهد. اگر درآمد افراد کاهش پیدا کند و سیاست های برای حمایت از شغل آنها نداشته باشد، طبیعی است که فرد کشور را ترک می کند. پس قوانین و سیاست ها زمانی اثر بخش است که برای مسائل بنیادی چشم انداز روشن داشته باشد نه اینکه سیاست هایی همچون یک مسکن موقت در نظر بگیرید. راهکار شما برای پدیده مهاجرت چیست و اگر وضع به همین روال پیدا کرد با چه مسائلی در آینده روبرو خواهیم بود؟ صادقی: پدیده مهاجرت یک مساله و چالش برای کشور ما است، مهم ترین تبعات آن بحث جمعیتی است که در این صورت جمعیت جوان را از دست می دهیم. از طرف دیگر ما حتی در مورد افراد ماندگار در کشورهای خارجی، سیاست مشخص نداریم. با توجه به وجود سفارت های مختلف اما هیچ برنامه ای نداریم. شبکه سازی و جذب ایرانیان خارج از کشور را نداریم، بنابراین این مساله را رها کردیم. در حالیکه بخشی از توسعه کشورهایی نظیر چین و هند مدیون مهاجرانش در کشورهای دیگر است. مهاجرت فی نفسه بد نیست ولی اگر رها بشود می تواند چالش های متعددی رخ دهد. چالش بعدی در پدیده مهاجرت تنوع مهاجرتی است که رخ داده و این می تواند ترکیب های جمعیتی در کشور ما را بهم بزند. مثلا در آن روستای ذکر شده در استان ایلام الان فقط دختران مجرد به همراه سالمندان در این روستا باقی مانده اند. این وضعیت، مساله ازدواج جوانان را مختل خواهد کرد . مهم ترین بحث در پدیده مهاجرت، مدیریت کردن آن است. در مدیریت باید به چند نکته توجه کرد اول از منظر نهادی، باید سازمان متولی برای این پدیده در کشور داشته باشیم که هم کار مطالعاتی انجام دهد و هم ارتباط با ایرانیان خارج از کشور داشته باشد. و زمینه های سرمایه گذاری، بازگشت و چرخش را فراهم کند. همچنین ضروری است، شبکه هایی ایجاد شود و تعامل و ارتباطات با دانشجویان و اساتید خارج از کشور برقرار شود. بحث بعدی فرهنگسازی است. باید فرهنگ های موجود و گفتمان های موجود درباره بازگشت و مهاجرت اصلاح شود. نکته بعدی بسترسازی است. ما بهلحاظ بسترهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی حفظ و نگه داشت جمعیت را باید در جامعه ایجاد کنیم. وقتی این مولفه ها نباشد، قطعا موج جریان مهاجرتی شکل می گیرد و در شرایط خاصی اوج می گیرد. مشفق: پدیده مهاجرت را می تواند در دو وضعیت متفاوت تصور نمود، یکی اینکه آیا این موج مهاجرت یک طرفه و بدون بازگشت است؟ اگر بدون بازگشت باشد، طبیعتا آثار منفی زیادی برای کشور خواهد داشت، چون در اثر این جریان مهاجرت یکطرفه سرمایه انسانی خود را از دست می دهیم. وقتی حفظ جمعیت یا به عبارتی ذخیره سرمایه انسانی برای یک کشور مهم است، حفظ و نگهداشت آن از اهمیت مضاعفی برخوردار خواهد بود. باید در این زمینه سرمایه گذاری جدی و اساسی کنیم. خسارت ناشی از مهاجرت به مراتب بسیار بیشتر از خسارت جمعیت به دلیل کاهش زاد و ولد و باروری است. همچنین وقتی به ترکیب سنی و جنسی مهاجران توجه می کنیم. با توجه به اینکه سن اغلب مهاجران ۱۵ تا ۳۵ سالگی است، عمدتا این افراد سن ازدواج و فرزندآوری هستند. پس از دست دادن چنین گروه جمعیتی، یعنی از یک سو از دست دادن جمعیت جوان و از سوی دیگر از دست دادن ظرفیت باروری و فرزندآوری است، لذا مهاجرت فرستی، مسئله پیری جمعیت و سالخوردگی جمعیت را بسیار تشدید می کند. همچنین از دیگر تبعات مهاجرت از دست دادن سرمایه انسانی و اقتصادی است و در نهایت ذخیره سرمایه انسانی رو به تحلیل می رود. مهاجرت یک جریان آزاد و دو طرفه است و هیچ کشوری نمی تواند درها را به روی مهاجران ببندد و نمی توان کسی را به اجبار در یک کشور نگه داشت. اما می توان جاذبه های ماندن را بالا برد و یا از طرفی ظرفیت های لازم را ایجاد کنیم تا به عنوان کشور مقصد، بتوانیم پذیرای مهاجران باشیم. اگر شرایط برای بازگشت مهاجران برقرار باشد، با توجه به توانمندی هر کدام از آنها، طبیعتا هر کدام از آنها می توانند موتور محرکه تولید و رشد برای کشور در حوزه های مختلف باشند. یکی از دلایل رشد اقتصاد ترکیه مساله بازگشت مهاجرانش بوده است و بخشی از شکوفایی اقتصاد ترکیه به این دلیل بوده است. به همینخاطر جریان مهاجرت باید یک حرکت رفت و برگشتی بشود. اگر دو طرفه بشود تقویت گفتگوی فرهنگی، رشد ارتباطات اجتماعی، تعاملات اجتماعی و پیوندهای فرهنگی تقویت می شود و رشد اقتصادی بالا می رود. در بحث امنیت هم می توان مانند سایر کشورها سطح امنیت مهاجران را بالا برد ولی اینکه بازگشت مهاجران را به صورت کلی متوقف کنیم، خسارت های زیادی برای کشور به بار خواهد آورد. انتهای پیام/دلیل پیشتازی کشورهای اروپایی در اقتصاد؛ اقدام به جذب نخبگان و مستعدان سایر جوامع
مهاجرت هم فرصت است و هم چالش
سازمان و نهاد مشخصی برای مدیریت مهاجرت نداریم
میل عمومی به مهاجرت بیشتر شده است
مهاجرت یک برساخت اجتماعی است
الان مهاجرت به سطح دبیرستان های ما رسیده است
یک فرهنگ مهاجرت هم در حال شکل گرفتن است
ضرورت یک برنامه ریزی و بسته های سیاستی و حمایتی
بخش زیادی از مهاجرت دانشگاهیان به خاطر احساس طردشدگی است
توسعه بی رویه آموزش عالی بدون توجه به بازارکار
غالب شدن رویکرد امنیتی؛ در بحث بازگشت ایرانیان خارج از کشور
دو مساله مهم در پدیده مهاجرت؛ مهار تورم و دیگری اشتغال